آنچه که در ادامه می آید، بازخوانی مواضع رهبرانقلاب اسلامی ایران درباره لیبرالیسم و سرمایه داری غرب است؛
انقلاب به اصول سرمایهدارىِ لیبرال اردوگاه غرب تعلق ندارد
هنر بزرگِ امام بزرگوار ما این بود که چارچوب محکمی را برای این انقلاب به وجود آورد و نگذاشت این انقلاب در هاضمهی قدرتها و جریانهای سیاسىِ مسلّط هضم شود. شعار «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی»، یا شعار «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» که تعالیم امام و خطّ اشارهی انگشت ایشان در دهان مردم انداخت، معنایش این بود که این انقلاب متّکی به اصول ثابت و مستحکمی است که نه به اصول سوسیالیزمِ اردوگاه آن روز شرق ارتباطی دارد، نه به اصول سرمایهدارىِ لیبرال اردوگاه غرب./ 14 خرداد 81
عدّهای آدمهای سادهلوح داخلی خودمان، سینه چاک غرب لیبرال می شوند
غرب لیبرال، یعنی آزادیخواه و آزادیگرا، لب از لب وانکرده! یک قطعنامه سازمان ملل، شورای امنیّت منتشر کرد که جزو ننگآمیزترین قطعنامههای سازمان ملل است که فراموش نمیشود. بهجای اینکه بمبارانکننده را محکوم کند، بمبارانشونده را محکوم کرد! اینها لیبرالاند؛ لیبرالیسم یعنی این! حالا یک عدّهای آدمهای سادهلوح داخلی خودمان، سینه چاک میکنند و مقاله مینویسند و عکسهایشان را چاپ میکنند در حمایت از این شیوهی حکومتی و شیوهی زمامداری و جامعهداری و مانند اینها، مبنیِ بر دروغ و فریب و خیانت و بیتفاوتی در مقابل ظلم و بلکه شرکت در ظلم./ 20 تیر 94
به لیبرال دموکراسی غربی با چشم عبرت بنگریم
به شکست تجربهی اردوگاه کمونیستی در دو دهه پیش، و شکست سیاستهای به اصطلاح لیبرال دموکراسی غربی در حال حاضر - که نشانههای آن را در خیابانهای کشورهای اروپائی و آمریکایی و گرههای ناگشودنی اقتصاد این کشورها همه میبینند - با چشم عبرت بنگریم./ 9 شهریور 91
این راه، راه سراشیبِ لغزان است
استحکام کار را خدا از ما خواسته است، احترام به کارگر را هم خدا از ما خواسته است؛ امنیت زندگی و شغلی کارگر را خدا از ما خواسته است، امنیت سرمایه را هم خدا از ما خواسته است.
اینها وقتی در کنار هم مورد ملاحظه قرار بگیرند، این افراط و تفریطهائی که با نامهای گوناگون به وجود آمد، چه در منطقهی فعالیت اقتصاد لیبرال و به قول خودشان آزاد - آزاد یعنی آزاد برای سرمایهدار، اما زندان و حبس و فشار برای طبقهی مظلوم و فقیر؛ که امروز شما دارید در اروپا واکنشها و بازخوردهایش را ملاحظه میکنید - و چه در عرصهی سوسیالیسم، به وجود نمیآمد. بزرگترین دلیل بر غلط بودن اقتصادِ به اصطلاح لیبرال همین حوادثی است که امروز در اروپا و به شکل دیگری در آمریکا وجود دارد.
در میدان عمل و در عرصهی تجربه، اقتصاد سرمایهداری نشان داد که غلط است، ناکام است؛ حتّی به سود خود آن طبقاتی که این اقتصاد برای حمایت از آنها به وجود آمد، نیست. حالا طبقهی کارگر که سالهای متمادی در آنجاها لگدمال میشد، اما حتّی به سود خود سرمایهدار و بانکدار و صاحبان کارتلها و تراستها هم نیست؛ و این هنوز اولِ کار است، بعد از این بدتر هم خواهد شد. هی وعده میدهند که درستش میکنیم؛ نخواهند توانست درست کنند. این راه، راه سراشیبِ لغزان است؛ دارند میروند پائین، و این یک بخشی از تزلزل تمدن مادی و غلط غرب است؛ بخش اخلاقی و اعتقادی و نظری و فکریشان هم که جدا است. اینها برای ما تجربه است./ 7 اردیبهشت 92
نه مارکسیسم جاذبه دارد، نه لیبرالدموکراسی غرب
بشریت از مکاتب و ایدئولوژیهای مادی عبور کرده است. امروز نه مارکسیسم جاذبه دارد، نه لیبرالدموکراسی غرب جاذبه دارد - میبینید در مهد لیبرالدموکراسی غرب، در آمریکا، در اروپا چه خبر است؛ اعتراف میکنند به شکست./ 10 بهمن 90
هم «لیبرال» اش دروغ است، هم «دموکراسی» اش
امروز در خود آمریکا، در خود کشورهای غربی، در خود نظام سرمایهداری و به اصطلاح لیبرالدموکراسی - که هم «لیبرال» اش دروغ است، هم «دموکراسی» اش دروغ است - اینها شکستخوردهاند. امروز مردم آمریکا در سرتاسر ایالات آمریکا، و مردم در هشتاد کشور جهان علیه این نظام ایستادگی کردند. ممکن است مردم را سرکوب کنند، اما این آتش خاموش نخواهد شد. نمیتوانند دفاع کنند؛ دستشان خالی است./ 11 آبان 90
لیبرالدموکراسی را قبول نداریم
ما مردمسالاری را قبول داریم، آزادی را هم قبول داریم، اما لیبرالدموکراسی را قبول نداریم. با اینکه معنای لغوی «لیبرالدموکراسی»، همین آزادی و همین مردمسالاری است، اما واژهی لیبرالدموکراسی در اصطلاح مردم عالم، در معرفت و شناخت مردم عالم، با یک مفاهیمی همراه است که ما از آن مفاهیم بیزاریم؛ نمیخواهیم آن اسم را بر روی مفهوم پاکیزه و سالم و صالح و خالصِ خودمان بگذاریم./ 22 مهر 90
عدالت اجتماعی را نتوانستند تأمین کنند
امروز خلأ بزرگ دنیای لیبرال دموکراسی غرب همین است. کارخانهها را زیاد کردند، چرخهای گردنده را زیاد کردند، دامنهی علم را گسترش دادند؛ اما عدالت اجتماعی را نتوانستند تأمین کنند. اخلاق انسانی به انحطاط کشیده شده؛ این حرفی نیست که من اینجا بگویم. مگر میشود در یک تریبون و منبر جهانی، که امروز این حرفها در دنیا منعکس میشود، چیزی برخلاف آنچه که احساس مردم آن کشورهاست، بر زبان آورد؛ حرفی است که خودشان میزنند.
امروز بحران اخلاقی گریبانگیر لیبرال دموکراسی غرب است. امروز بحران جنسی، بحران اقتصادی، بحران اخلاقی، بحران خانوادگی، گرفتاریهای همان کشورهائی است که از لحاظ علمی چشم تاریخ را خیره کردند از پیشرفتهای خودشان./ 12 دی 86
خلأ موجود با پاسخهای لیبرال دموکراسی پر نمی شود
یک خلأ و سؤال در دنیای غرب وجود دارد؛ این خلأ را دیگر پاسخهای لیبرال دموکراسی نمیتواند پر کند، کما اینکه سوسیالیزم نتوانست پر کند. این خلأ را یک منطق انسانی و معنوی میتواند پر کند، که این در اختیار اسلام است./ 9 مهر 86
اروپا و آمریکا با خطر اضمحلال روبهرو شده اند
مشروعیت و اینک موجودیت قطب سرمایهداری و الگوی لیبرال دموکراسی غرب، حتّی در خود اروپا و آمریکا نیز با خطر اضمحلال روبهرو شده و در شرائطی شبیه شرائط بلوک شرق کمونیستی در دهه ۸۰ میلادی قرار گرفتهاند./ 14 بهمن 90
لیبرالدموکراسی مخالف با اسلام
بدیهی است که شیطانهای عالم دست برنمیدارند؛ تا وقتی از پا نیفتند، دست برنمیدارند. حکومت منحرف و کج و غلط شوروی تا وقتی بود، مثل همین نظام لیبرالسرمایهداری و - به قول خودشان - لیبرالدموکراسی، با اسلام و جمهوری اسلامی مخالف بود./ 22 مهر 90
دیکتاتوری سیار هوشمندانه و غیر مستقیم سرمایهداران
یک نوع دیکتاتوری هم دیکتاتوری سرمایهداران است که در نظامهای بظاهر مردمسالار - نظامهای لیبرال دموکراسی - تجلی پیدا میکند. این هم نوعی دیکتاتوری است، منتها دیکتاتوری بسیار هوشمندانه و غیر مستقیم؛ در واقع دیکتاتوری سرمایهدارها و صاحبان ثروتهای بزرگ است./ 14 خرداد 89
لیبرال دمکراسىِ غرب خودش را با کارهای امریکا مفتضح کرد
یک روز لیبرالیسمِ غربی و منطق دولتهای سرمایهداری دم از گسترش جهانی میزد و میگفت همهی دنیا باید ما را بپذیرند؛ اما امروز لیبرال دمکراسىِ غرب خودش را با کارهای امریکا مفتضح کرده است؛ اروپا هم همینطور است./ 19 دی 84
در کشورهای لیبرالیسم بدبختیهایی وجود دارد
در خبرهای جهانی میخوانیم که در فصل تابستان در شهرهای ایالتهای مختلف آمریکا، افرادی از گرما میمیرند! خب، چرا کسی از گرما بمیرد؟ این غیر از این است که سرپناه ندارند، خانه ندارند، جا ندارند؟ آمریکا همان کشوری است که ثروتمندترین آدمهای دنیا و گردنکلفتترین شرکتها و کارتلها و تراستهای دنیا در آن کشور هستند؛ بیشترین سود تجارتهای سلاح در آن کشور است؛ اما در کشوری که آن ثروتهای افسانهای وجود دارد، عدهای در تابستان از گرما، و در زمستان از سرما جان میدهند و میمیرند! این معنایش عدم وجود عدالت است. حالا در فیلمهای سینمائی و ادعاهای افسانهای و داستانی، شکلهائی از عدالت را نمایش بدهند؛ خب، این با واقعیت فاصلهاش بسیار زیاد است. در کشورهائی که با شیوهی اقتصادىِ سرمایهداری اداره میشوند و نام لیبرالیسم - آزادگرائی - را روی خودشان گذاشتهاند، یک چنین بدبختیهائی وجود دارد؛ در آنجا واقعیت زندگی این است./ 22 مهر 91
انتهای پیام