۰
سه شنبه ۴ مهر ۱۳۹۶ ساعت ۰۹:۰۸

نظامی گری، استراتژی ترامپ در غرب آسیا

نظامی گری، استراتژی ترامپ در غرب آسیا
تنور اختلافات در منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا داغ و داغ تر می شود. بخشی از این تب تند به خاطر سیاست های دونالد ترامپ است. تفاوت بین دونالد ترامپ و باراک اوباما مسئله ای است که با گذشت چند ماه از ریاست تاجر آمریکایی بیشتر می توان به آن پی برد. نگاهی به اتفاقاتی که بعد از دونالد ترامپ در این منطقه افتاد، نشان دهنده تغییر رویکرد آمریکا از رویکرد امنیتی باراک اوباما به رویکرد نظامی دونالد ترامپ است. انتصاب محمد بن سلمان به عنوان ولیعهد جدید عربستان، مداخلات صریح در سوریه و از بین بردن جت جنگنده ارتش سوریه و نهایتا موضوع قهر کشورهای عربی با قطر، برگزاری همه پرسی استقلال کردستان و ... مصادیقی برای این موضوع هستند.

1. رویکرد تهاجمی در عربستان

اگر فرض را بر این بگذاریم که رویکرد عربستان سعودی نسبت به تحولات منطقه، رویکردی عاریه ای و اقتباس شده از سیاست های واشنگتن است، باید تغییرات صورت گرفته در این کشور در ماه های اخیر را نیز با نظر مستقیم آمریکا تفسیر کرد. تغییرات به وجود آمده در عربستان، اگر با دخالت مستقیم دولت آمریکا نباشد، حداقل نشان از چراغ سبز دونالد ترامپ و تیم او برای مهندسی تحولات عربستان و متعاقبا منطقه غرب آسیا دارد. زمانی که در اسفند سال 1395 محمد بن سلمان به واشنگتن سفر کرد تا با مقامات دولت واشنگتن ملاقات کند، آمریکایی ها حمایت بیشتری از ولیعهدی محمد بن نایف می کردند و حتی در بهمن ماه به بن نایف مدال شجاعت اعطا کرده بودند. مشهور بود که بن نایف مهره نهادهای اطلاعاتی آمریکا در عربستان سعودی بوده است. اینکه چه اتفاقی افتاد که به یک باره آمریکایی ها به سمت حمایت از محمد بن سلمان رفتند، به نوع نگاه نظامی و نه امنیتی دونالد ترامپ به تحولات منطقه غرب آسیا بر می گردد. در مورد عربستان به طور خاص انتصاب بن سلمان به ولیعهدی و تغییر بن نایف از این پست نشان داد دونالد ترامپ در حال شفاف تر کردن استراتژی خود برای منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا است. تصویر ترامپ از عربستان، منطقه خلیج فارس، غرب آسیا تصویری نظامی است که صرفا به سیستم فروش سلاح آمریکایی ها کمک می کند، آمریکایی ها منطقه را جز در چارچوب «درآمد زایی» نمی بینند. این موضوع به نگاه کلان تر دونالد ترامپ یعنی ایجاد شغل برای آمریکا و از بین بردن معضل بیکاری آمریکایی ها بر می گردد. ترامپ در وعده های انتخاباتی خود بیان داشته بود که عربستان سعودی بایستی هزینه محافظت امنیتی که آمریکا از آن دارد را به واشنگتن پرداخت کند. او اینک در حال صید کردن آن چیزی است که با وحشت آفرینی از ایران آن را در منطقه ایجاد کرده است. او ایران هراسی را به عنوان یک پروژه در دستور کار خود قرار داد تا ولع عربستان در معمای امنیت ایجاد شده را به بالاترین سطح خود برساند و نهایتا قراردادی 100 میلیارد دلاری در فروش تسلیحات با عربستان منعقد کند.

انتصابات جدید در عربستان نیز در چارچوب سیاست های دونالد ترامپ برای در دست گرفتن زمام امور عربستان توسط یک شخصیت ماجراجو و جنگ طلب قرار می گیرد. آمریکا همچنین در حال فرستادن این پیام به کشورهای دیگر منطقه غرب آسیا است که در صورتی که بخواهند از سیستم حمایتی آمریکا برخوردار باشند می بایستی هزینه های آن را پرداخت کنند. موضوع تغییر نگاه به منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا توسط دونالد ترامپ در سیاست خارجی عاریه ای عربستان سعودی بیشترین نمایش را داشته است.

یکی از آثار مهم انتصاب جدید ولیعهد در عربستان، تفوق نگاه نظامی بن سلمان بر نگاه امنیتی بن نایف است. منطقه قطعا در مسیر تنش زدایی حرکت نخواهد کرد. نگاهی به کارنامه دو ساله بن سلمان که در آن قطع روابط با ایران، جنگ یمن و قطع روابط با قطر مشاهده می شود، نشان دهنده بی پروایی بن سلمان در پرداخت هزینه های نظامی است.

2. تحرکات نظامی در سوریه

خبرهای تائید نشده ای در خصوص هدف قرار دادن پهبادهای ایران در سوریه توسط آمریکا نیز منتشر شده است. اگر این اخبار صحت داشته باشد، یعنی آمریکایی ها صحنه میدانی در سوریه را بسیار جدی پی گیری می کنند و از تلاش های ایران و گروه های مقاومت برای خارج کردن رقه و دیرالزور از دست داعش به شدت عصبانی هستند. همچنین در حال آزمودن ایران و روسیه برای حضور مستقیم خود در سوریه و تحدید نقش این دو کشور در منطقه نیز هستند. آشکار شدن نقش رژیم صهیونیستی در سوریه که اخیرا توسط رئیس ستاد کل ارتش رژیم صهیونیستی مطرح شده است، نمود بارزی از سیاست های مستقیم آمریکا و رژیم صهیونیستی برای ورود به معادلات نظامی در سوریه است، که تا پیش از این سابقه نداشته است.

3. قطع روابط کشورهای شورای همکاری خلیج فارس با قطر و امتیاز خواهی آمریکا

موضوع دیگری که می توان به عنوان نمودی از تغییر نگاه واشنگتن از نگاه امنیتی به نگاه نظامی یاد کرد، مسئله قطع روابط کشورهای شورای همکاری خلیج فارس با قطر بود. آمریکایی ها بلافاصله بعد از این قطع ارتباط و به واسطه آن چه میانجیگری بین کشورهای منطقه عنوان کردند به گونه ای برخورد کردند که قطر را وادار به دادن امتیازی شبیه به آن چه دولت سعودی به آمریکا داده است ، کنند. در اساس ، ماجرای قطر را به سمتی سوق دادند که با هزینه بردار بودن اقدامات دوحه آن را با تهدیدات امنیتی و موجودیتی مواجه کنند و به واسطه آن قطر را وادار به انعقاد قرارداد تسلیحاتی با آمریکایی ها کنند.

ناگفته نماند که کشورهای ائتلاف عربستان تمام تلاش خود را کردند تا آستانه تحریک را به سمت نظامی گری نیز برسانند، به گونه ای که مقامات عربستان از گزینه نظامی بر روی میز خود در خصوص قطر نیز سخن گفتند. موضوعی که بلومبرگ مدعی شده ترامپ معتقد است استفاده از گزینه نظامی موجب بروز بحران در منطقه می شود که به سود ایران تمام خواهد شد.

4. همه پرسی استقلال کردستان

اگرچه آمریکایی ها تلاش می کنند خود را مخالف همه پرسی استقلال کردستان از عراق نشان دهند، اما مشخص است که ترامپ نگاه منفی نسبت به این موضوع ندارد و برخی از منابع از ترغیب ترامپ توسط نتانیاهو برای برگزاری این همه پرسی سخن گفته اند. همه پرسی کردستان که بدون در نظر گرفتن عواقب امنیتی که می تواند برای منطقه داشته باشد در حال برگزاری است، می تواند زمینه آشوب در سطح منطقه ای را فراهم کند، به گونه ای که کوچکترین اشتباه از ناحیه هر یک از کشورهای ذی نفع در این خصوص می تواند آتش فتنه ای جدید در سطح منطقه ای را بگستراند. امنیتی سازی منطقه غرب آسیا که این بار بعد از داعش با تولد یک بحران جدید در حال رخ نمایی است، چرخ دنده های صنعت تسلیحاتی آمریکا را سریع تر می چرخاند و در این جا می توان به منافع نظامی ترامپ بیشتر توجه داشت.

فرجام

به طور کلی نشانه های بارزی از تغییر نگاه در واشنگتن از نگاه امنیتی باراک اوباما به نگاه نظامی دونالد ترامپ وجود دارد که به چند مورد آن در سطور فوق اشاره شد. در دوران دونالد ترامپ نگاه نظامی در کاخ سفید بر نگاه امنیتی غلبه کرده است. در عربستان گزینه مورد نظر نهادهای امنیتی محمد بن نایف بود و در این راستا بهمن گذشته رئیس سیا نیز به محمد بن نایف مدال شجاعت را اهدا کرد. اما جریانی که در کاخ سفید خواستار گسترش نظامی گری در غرب آسیا بودند ، محمد بن سلمان را گزینه مناسبی برای این مسئله می دانستند. سرانجام نیز گزینه مورد نظر ترامپ به ولیعهدی در عربستان رسید. آمریکایی ها به راحتی جنگنده سوری را منهدم می کنند و نام آن را حق دفاع خود می گذارند و اسرائیل به راحتی از نقش خود در سوریه پرده بر می دارد. نهایتا آمریکایی ها مسئله قطر را تا سطح تنش بالا می برند تا به واسطه آن امتیازاتی را از دوحه در خصوص انعقاد قراردادهای تسلیحاتی دریافت کنند.


صدیقه احمدی
کد مطلب : ۶۷۲۰۰۹
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما