۰
شنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۶ ساعت ۰۹:۴۸

بازگشت بحران به خلیج فارس!

بازگشت بحران به خلیج فارس!
حدود دو سال پیش، زمانی که بن‌سلمان(32 ساله)، در سمت ولیعهدی، وارد ساختار قدرت عربستان شد، قابل پیش‌بینی بود که پادشاهی سعودی تحولاتی اساسی را پیش رو دارد. او که خارج از عرف پادشاهی سعودی، ابتداٌ منصوب به عنوان جانشین ولیعهد شده بود، خیلی زود و با کنار گذاشتن ولیعهد(محمد بن نایف)، دست به اقداماتی زد که به باور بسیاری تحولاتی خطرناک و بی‌سابقه در تاریخ معاصر این کشور است. تحولاتی که شاید اوج آن در ماه ها و هفته‌های اخیر، حوادث شنبه گذشته(4 نوامبر) و متعاقب آن باشد. چند بازی پیچیده و هم زمان توجه همگان را به خود جلب نمود. خارج از دستگیری و بازداشت مقامات و شاهزادگان سعودی، استعفای سعد حریری نخست وزیر مستعفی لبنان در خاک عربستان بود که بیش از همه سرو صدا به پا کرد. سر و صدایی که با متهم کردن ایران در همدستی با حوثی‌های یمنی در شلیک موشک به فرودگاه ریاض تکمیل‌تر شد.

اما در حالی که بسیاری از رسانه‌های منطقه در حال پوشش و تحلیل حوادث یاد شده هستند، عبدالباری عطوان تحلیل‌گر جهان عرب در یاداشتی تحلیلی در رابطه با تحولات اخیر، به نکته قابل تاملی اشاره کرده است، که کمتر مورد توجه دیگران قرار گرفته است. وی در این یاداشت ضمن اینکه استعفای حریری را در چهارچوب نقشه راه سعودی- آمریکایی به منظور هدف قرار دادن حزب‌الله می‌داند، عنوان می‌کند که: «منابعی که با ما در ارتباط هستند، بعید نمی‌دانند در صورتی که چراغ سبز آمریکا دریافت شود تنشی که ضد حزب‌الله در لبنان به راه افتاده است، با تنش نظامی دیگر ضد قطر همزمان و همراه ‌شود. زمان دریافت چراغ سبز از آمریکا نزدیک شده است. این منابع گفته‌اند که هفت هزار نظامی مصری از نیرو‌های ویژه آموزش دیده اکنون در پایگاهی در شمال ابوظبی در چهل کیلومتری مرز‌های قطر آماده حمله نظامی هستند و دریافت چراغ سبز آمریکا ضروری و حتمی است؛ چرا که شمار نیرو‌های ترکیه در قطر در هفته‌های اخیر به حدود 30 هزار نفر رسیده است».

مسئله‌ای که چندان هم دور از ذهن نیست. بن‌سلمان از روزی که وارد بازی قدرت شده، جدای از جاه طلبی‌های داخلی، از بلندپروازی‌ خارجی نیز غافل نبوده است. از تصاحب مسالمت آمیز جزایر صنافیر و تیران(مصر) گرفته، تا تهاجم وحشیانه به یمن، و دخالت‌های معنادار در عراق، سوریه و اکنون لبنان، همه و همه در چارچوب استراتژی نفوذ و توسعه‌طلبی ارضی دنبال می‌گردد. از یاد نبرده‌ایم که عربستان و ائتلاف عربی‌اش در جنگ با مردم یمن، فارغ از چشم‌ داشتی که به موقعیت یمن در تنگه باب‌المندب دارند، در حال ساخت پایگاه در جزیره «میون» در دهانه دریای سرخ به منظور ارتقاء جایگاه و منزلت ژئواستراتژیک و ژئواکونومیک خود هستند. لذا بعید نیست که استراتژی توسعه‌طلبانه سعودی و هم پیمانانشان نه تنها به یمن بلکه به قطر نیز چشم دوخته باشند!

قطر از مهمترین صادرکنندگان گاز طبیعی مایع در جهان است، که یک سوم گاز مصرفی جهان را در سال گذشته تامین کرده و 14 درصد کل ذخایر گاز دنیا را در اختیار دارد. فاکتوری که گفته می‌شود، یکی از دلایل اصلی حمایت کشورهای عربی از گروه های تروریستی در عراق و سوریه بوده است. چرا که ظاهراٌ قرار بر این بوده است که گاز استخراجی قطر از طریق خاک اردن، سوریه و نهایتاٌ ترکیه به اروپا صادر شود، اما از آن جا که «بشار اسد» رئیس جمهوری سوریه این طرح را به خاطر خط لوله ایران- که از اقلیم کردستان گذشته و سپس با عبور از سوریه به مدیترانه می‌رسیده- رد کرده است، مورد کینه و دشمنی شیوخ خلیج فارس قرار می‌گیرد. اهرمی که چنانچه با چراغ سبز غربی‌ها(همچون استفاده از خاک و موقعیت جغرافیایی یمن)در چنگال آل‌سعود و هم پیمانانشان قرار بگیرد، موجب اعتلای هر چه بیشتر جایگاه ژئواکونومیک‌شان(در تامین نفت و گاز) جهان خواهد شد. اهمیت این موضوع زمانی بهتر درک خواهد شد که به یاد بیاوریم در پی حوادث سال‌های اخیر بویژه بحران اوکراین، غرب در موضع ضعفی نسبت به «استراتژی انرژی» روسیه، نتوانسته است واکنش موثری در رابطه با اقدامات روسیه از خود نشان دهد. با این پیش فرض‌ها با نزدیک شدن به پایان حضور نامیمون داعش در غرب آسیا، که برای چند سال موجب کم رنگ‌تر شدن اخبار و وقایع خلیج فارس شده بود، ممکن است بار دیگر بحران و نگاه ها به خلیج فارس باز گردد!

احمد رشیدی نژاد
کد مطلب : ۶۸۲۶۰۶
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما