داعش یا همان حکومت خودخوانده «دولت اسلامی عراق و شام» پس از نزدیک به شش سال خشونت، وحشت و اعمال حاکمیت متحجرانه خود در بخشهای قابل توجهی از عراق و سوریه ، در هفتههای اخیر به پایان رسید. اکنون داعش دیگر دارای حاکمیت یا تسلط بر شهری به منظور اعمال قدرت و قانون نیست.
هرچند داعش هنوز دارای رسانه، سربازان و طرفدارانی در عراق، سوریه و حتی اروپا و قاره آسیاست اما آنچه اهمیت دارد، پایان حاکمیت و تسلط داعش بر شهر یا سرزمین است؛ زیرا اصلیترین ویژگی داعش که به آن قدرت و ماهیت میداد، فرصت و توان دولت داری او بود. باید توجه داشت که ادعا و ماهیت اصلی این جریان یعنی «خلافت اسلامی» اکنون با نابودی روبرو شده است، لذا سخن گفتن از نابودی داعش سخنی صحیح و درست است. همانگونه که در پیام سردار سلیمانی هم مطرح شد، منظور از پایان داعش، پایان سیطره و حاکمیتش بود. «حقیر بهعنوان سرباز مکلفشده از جانب حضرتعالی در این میدان، با اتمام عملیات آزادسازی ابوکمال آخرین قلعهی داعش با پایین کشیدن پرچم این گروه آمریکایی-صهیونیستی و برافراشتن پرچم سوریه، پایان سیطرهی این شجرهی خبیثهی ملعونه را اعلام میکنم»
چالش پسا داعش در عراق و سوریه
«با این حال تأکید میکنم که از کید دشمن غفلت نشود. آنهایی که با سرمایهگذاری سنگین، این توطئهی شوم را تدارک دیده بودند آرام نخواهند نشست، سعی خواهند کرد آن را در بخشی دیگر از این منطقه و یا به شکلی دیگر دوباره به جریان افکنند. حفظ انگیزه، حفظ هوشیاری، حفظ وحدت، زدودن هر پسماند خطرناک، کار فرهنگی بصیرت افزا و خلاصه، آمادگیهای همهجانبه نباید فراموش شود.[1]»
رهبر انقلاب در پاسخ به نامه سردار سلیمانی در انتهای پیام خود، بر لزوم هوشیاری از کید دشمن تأکید نمودند. برخی از موارد ذکر شده از سوی ایشان حفظ وحدت، زدودن هر پسماند خطرناک و کار فرهنگی بصیرت افزا بود. در این نوشتار سعی داریم یکی از پسماندهای خطرناک شرایط کنونی داعش از منظر اجتماعی و فرهنگی را مورد بررسی قرار دهیم.
انتقامگیری طرفداران داعش، از اشخاص و نژادها تا قبائل و فرق مذهبی
داعش و تفکر داعش در کوتاه مدت به وجود نیامده است، بلکه ریشه در تحولات، رویدادها و تبلیغات حداقل یک دهه گذشته منطقه داشته است که محل بحث در این یادداشت نیست اما آنچه باید توجه کرد بومی بودن بخش زیادی از طرفداران داعش و دیگر جریانهای تکفیری در سوریه و بالاخص عراق است. اعضای بومی داعش اکنون پس از ناکامی ایده «دولت اسلامی عراق و شام»، یا دچار سرخوردگی خواهند شد یا انتقام خفته خویش را در سینههایشان تقیه خواهند کرد. این مسئله در مورد اعضای خانواده یا قبائلی که برخی از اعضای آنان کشته شدهاند، بسیار جدیتر خواهد بود.
ضمن آنکه تقویت روحیه انتقامگیری از سوی رسانههای داعش همواره بسیار پررنگ بوده است. بهطور نمونه میتوان به کلیپی با نام «حدثنی ابی» اشاره کرد. روزهای پایانی سال 2016 ولایت رقه داعش فیلمی با عنوان «حدثنی ابی» یا «با من این گونه گفت پدرم» منتشر کرد. در این فیلم از تکنیکهای خاصی برای تشدید حس انتقام و نفرت در میان خانوادههای اعضای داعش استفاده شده بود. به طور مثال میتوان به تصویر کشیده شدن و صحبت با فرزندان اعضای داعش اشاره کرد. تصاویر و سوژه اصلی این فیلم نیم ساعته را فرزندان اعضای کشته شده این گروه تشکیل میدهند، فرزندانی که زیر 16 سال داشتند.
این فیلم با این جمله یکی از کودکان یادشده آغاز میشود که میگوید: «مردانی قبل از ما در این مسیر بودند. ما را پشت سر گذاشتند و به ما در خصوص راهشان و طریقشان سخن گفتند». آموزشهای بدنسازی، تیراندازی، نفوذ و یورش به پادگانهای نظامی و ساختمانهای مسکونی بخشی از صحنههای فیلم را تشکیل میدهد. در قسمتهایی نیز راهپیماییهای شبانه و نیز مشاهده تصاویر آموزشی ذبح اسیران به این کودکان تعلیم میشود.[2]
این فیلم آینده خطرناک یک جامعه نوجوان عراقی و سوری را به تصویر میکشد که بیش از دو سال تحت آموزشهای خاص عقیدتی، روانی و نظامیگری حکومت داعش در مدارس بودهاند و اکنون با روحیهای ویژه برای انتقام در حالی که سرخوردهاند، در سراسر عراق و سوریه یا کشورهای اروپایی رها شدهاند. این نسل میتواند آیندهای بسیار خطرناک برای مناطق وسیعی از عراق و سوریه یا هر سرزمین دیگر را رقم بزند.
نمونه عینی و بسیار نزدیک به خانوادههای داعش را میتوان در حزب بعث عراق جستجو کرد. اعضا و خانوادههای حزب بعث که پس از سقوط صدام قدرت، ثروت و یا شغل خود را در ارتش از دست داده بودند، در اقدامی کینه توزانه با داعش علیه بغداد همراه شدند. حل شدن این چالش و پسماند خطرناک، انجام یک کار فرهنگی بصیرت افزای بسیار منسجم، هدفمند و به دور از انتقامگیری لازم دارد.
پایان دشمن بیرونی؛ آغاز انتقامگیری، قدرت طلبی و سهم خوانی جریانهای اجتماعی
اما یکی دیگر از پسماندهای خطرناک دیگر داعش در حوزه اجتماعی، فعالتر کردن رقابتهای قبیلهای، نژادی و هویتی در عراق و سوریه است. بسیاری از افراد و قبائل عراقی عضو داعش نبودهاند، اما قرار گرفتن داعش در منطقه آنان یا پیوستن برخی از اعضای آنان به جریان داعش و تکفیری ها با هر بهانه و توجیهی، موجب شده است رقابت، کینه و جدایی میان بسیاری از طیفها، جریانها و فرق مذهبی عراقی و سوری تشدید شود. امری که به دنبال آن تشکیل یک عراق واحد در حوزه اجتماعی را بسیار دشوارتر از پیش از 2013 خواهد کرد. انجام اقدامات فرهنگی، اجتماعی با پیوست تقسیم قدرت مناسب سیاسی و اقتصادی میتواند این پسماند خطرناک را که در دوران صدام پایه گذاری شد و از سال 2003 با تصویب سه اقلیم تشدید شد به مرور زمان قابل مدیریت نماید.
ضمن آنکه بسیاری سعی دارند در دوران پسا داعش با وسوسه افکار عمومی با بهانههای گوناگون، مسیر تسویه سیاسی را دنبال کنند. جامعه و سیاستمداران عراق باید بسیار هوشیارانه عمل نمایند، زیرا گذر از این مرحله و زدودن پسماندهای خطرناک داعش، از نابودی داعش و باز پسگیری مناطق اشغالی سختتر و پیچیدهتر خواهد بود.
جمع بندی
مهمترین پسماند جریان داعش «کینه، انتقام و تنفر» است. این سه، کلیدواژههایی هستند که در دل بسیاری از مردم عراق و سوریه و یا خانوادههای داعش جامانده است؛ لزوم ترمیم این وضعیت و جلوگیری از تشدید یا فوران آنان برای پاک کردن زمینه و فرصت کید دشمنان کشورهای اسلامی و وحدت شیعه و سنی بسیار مهم است. در وهله نخست، باید این وضعیت خاص و چالش اجتماعی پسا داعش را به خوبی باور و سپس برای حل آن اقدام نمود. باید توجه داشت که هر کید و حیله دشمن در شرایطی ایجاد میشود که وضعیت داخلی برای اجرای سناریوی دشمن مناسب و فراهم باشد؛ لذا زدودن بستر کینه و انتقام یکی اقدامات اصلی در جلوگیری از بازگشت داعش و شبیه به آن است. ضمن آنکه ترمیم تفکرات تکفیری از بدنه اجتماع اهل سنت و شیعه از دیگر اقدامات اساسی و مهمی است که سرانجام آن شاید دههها طول بکشد.
پی نوشت:
[1] http://farsi.khamenei.ir/message-content?id=38249
[2] http://makhaterltakfir.com/fa/Article/View/501
انتهای متن/