ترکیه قرار است بزودی ارتش مشترکی را با مشارکت کشورهای منطقه قفقاز و آسیای مرکزی تحت عنوان " ارتش مشترک دنیای ترک؛ نیروی نظامی اوراسیا" تاسیس کند.
در مرحله اول قرار است این نیروی نظامی منطقهای با مشارکت ترکیه، جمهوری آذربایجان، قرقیزستان و مغولستان تأسیس شود که گفته شده این نیرو مانند نیروی صلح سازمان ملل متحد، امنیت منطقه را حفظ خواهد کرد.
با این حال نقش ترکیه در شکلگیری و رهبری این نیروها قابل توجه است واز همان ابتدا اعلام شده که قرار است ترکیه آموزش این نیروها را برعهده داشته باشد و رهبری این نیروها نیز برعهده ترکیه خواهد بود.
بلندپروازی نوعثمانی ترکیه
آن چه در این میان قابل توجه است، ماهیت تقریبا قومی این نیروها و در واقع اکثریت قومیت ترک در تشکیل نیروی نظامی مورد نظر ترکیه در اوراسیا است.
در میان کشورهای تشکیل دهنده ارتش اوراسیا، ترکیه و جمهوری آذربایجان بطور کامل کشورهایی ترکی به شمار میروند و قرقیزستان و مغولستان نیز دارای جمعیتی از اقوام ترک میباشند. با این حال ترکیه به کلیه مناطق اوراسیا به چشم مناطق تحت نفوذ سنتی خود و یا ترکیه تاریخی نگاه میکند و تلاش دارد تا پیوندهای هویتی خود را با آسیای مرکزی بر مبنای قومیت ترکی احیا و تقویت کند.
حقیقت آن که ترکیه امروز بویژه پس از همه پرسی تغییر قانون اساسی سخت بدنبال هژمون سازی خود در منطقه است و در این راستا از ابزراهای گوناگونی بهره میگیرد. از سوی دیگر این هژمون سازی منطقهای در راستای همان بلندپروازیهای نوعثمانیگرایی دولت اردوغان است که از زمان به قدرت رسیدن در سال 2003 تحت عنوان نخست وزیر به شدت آن را دنبال نموده است. ساخت کاخ ریاست جمهوری در آنکار با معماری عثمانی، انجام تشریفات دیپلماتیک از رهبران خارجی با پوشش سربازان عثمانی و ینیچریها و ساخت دهها سریال تلوزیونی با موضوع تاریخ سلاطین عثمانی همه شواهد کافی بر نگاه نوعثمانی ترکیه است.
این نگاه نوعثمانی اما در زمان داوود اغلو که از سال 2009 به عنوان وزیر امورخارجه و از سال 2014 تا 2015 به عنوان نخست وزیر در قدرت بود، برمبنای همان شعار معروف به صفر رساندن مشکلات با همسایگان برای دستیابی به عمق استراتژیک بود. اما ترکیه پس از برکناری داوود اغلو و در دوره فعلی پس از اصلاح قانون اساسی برای تمرکز قدرت به نفع اردوغان، دیگر چندان توجهی به شعار صفرکردن مشکلات با همسایگان ندارد و اگرچه هدف خود را همچنان بر عمق استراتژیک و دستیابی به هژمون منطقهای متمرکز ساخته، اما این هدف را با ابزارهای گوناگونی و حتی چالشساز دنبال میکند، حتی اگر این ابزار، عرض اندام نظامی مانند ایجاد نیروی نظامی مشترک در اوراسیا باشد.
چالش سازی نیروی نظامی اوراسیا در منطقه
از سوی دیگر ترکیه در حالی بدنبال ایجاد نیروی نظامی مشترک در اوراسیا میباشد که همزمان ائتلافهای امنیتی و نظامی دیگری نیز در منطقه حضور دارند.
هر دو کشور مغولستان و قرقیزستان از اعضای پیمان امنیتی سازمان شانگهای میباشند که پیمانی با محوریت روسیه و چین به شمار میرود. در واقع در حال حاضر پیمان شانگهای مهمترین پیمان امنیتی منطقهای در آسیای مرکزی است و به نظر میرسد شکلگیری پیمان نظامی خارج از شانگهای با واکنش برخی اعضای محوری شانگهای روبرو شود. از سوی دیگر ترکیه نه تنها با عضوگیری قرقیزستان به حیات خلوت درجه 1 کرملین وارد شده که حتی با گسترش نیروی نظامی مورد نظر خود به مغولستان در عمل حوزه نفوذ خود را به مجاورت دیوار چین رسانده است. طبیعی است که هم چین و هم روسیه نسبت به شکلگیری نیروی نظامی اوراسیا در مناطق سنتی تحت نفوذ خود روی خوشی نشان ندهند و مواضع خود را در تقابل با این ائتلاف نظامی قرار دهند.
از سوی دیگر تاسیس پیمان نظامی اوراسیا در حالی از سوی ترکیه انجام شده، که ترکیه خود به عنوان کشوری عضو ناتو به شمار میرود. در این صورت عضوی از ناتو به ایجاد ائتلافی نظامی در خارج از ناتو مبادرت ورزیده که این موضوع پیام صمیمانهای برای پیمان آتلانتیک شمالی نیست. در حالی که ناتو نماد ائتلاف نظامی آنکارا با غرب است، در این صورت بخش دیگری از این پیام غیرصمیمانه متوجه غرب است. هرچند آنکارا از مدتها پیش از ائتلاف و همسویی با اروپا و آمریکا دلسرد شده و گاه حتی لحن انتقاداتش از رهبران غربی بویژه در آلمان و آمریکا لحن یک کشور متخاصم با غرب را دارد، اما تشکیل نیروی نظامی اوراسیا حال جدیترین پیام اردوغان به ائتلافهای نظامی قبلی با غرب از جمله ناتو است.
اما از سوی دیگر نیروی نظامی اوراسیا به رهبری ترکیه در آسیای مرکزی تیغ دو لب برای غربیهاست. هرچند تشکیل این ائتلاف پیامی دلسردکننده به پیمان نظامی ناتو است، اما اروپاییها و آمریکا چندان هم از تقابل ترکیه با روسیه و چین به عنوان رقبای سنتی خود در آسیای مرکزی ناراضی نمیباشند.
با این حال تجارب قبلی نشان داده اردوغان از این هوشیاری برخوردار است که ابزار اهداف غربیها واقع نشود و به احتمال زیاد اجازه نخواهد داد که واشنگتن از پیمان نظامی اوراسیا برای اهداف مورد نظر خود علیه روسیه و چین در آسیای مرکزی استفاده کند.
در این شرایط چشم انداز تشکیل نیروی نظامی اوراسیا از سوی ترکیه چگونه ارزیابی میشود؟
ایجاد بلوک ترکی مستقل از شرق و غرب
در شرایطی که به احتمال زیاد روسها و چینیها از تشکیل نیروی نظامی اوراسیا چندان استقبال نخواهند کرد و از سوی دیگر تشکیل این نیرو از سوی اردوغان پیام دلگرم کنندهای برای ناتو و غربیها نخواهد بود، در این صورت شاید بتوان این اقدام ترکیه را در راستای ایجاد بلوکی مستقل به سرکردگی خود عنوان کرد.
ایجاد بلوک مستقل از مسکو و واشنگتن از سوی ترکیه در چارچوب حرکت نوعثمانیگرایی اردوغان قابل تحلیل است که خود را در قامت قدرتی تاثیرگذار در منطقه و شاید حتی جهانی میبیند. در این صورت تشکیل نیروی نظامی اوراسیا، آنکارا را یک گام به سمت رویای ترکیه عثمانی نزدیک خواهد کرد.