در گستره سرزمینی به جا مانده از عثمانی ردپای آنگلوساکسونها را به وضوح میتوان مشاهده کرد؛ از امیرنشینهای لیلیپوتی چون امارات عربی متحده تا پادشاهی عربستان و حتی مستعمرات عثمانی در شرق اروپا. انگلیسیها با عطر چای سیلان و تنباکوی آفریقایی، دست پشت پرده سیاستورزی در این منطقه هستند و آنطور که بر همگان مشهود است یانکیها در خط مقدم با حکام منطقهای مشغول تعامل هستند. خریدهای نظامی، انتقال و تولید انرژی و در عین حال ایجاد سیستمهای اقتدارگرا از جمله دستاوردهای فروپاشی عثمانی پس از جنگ دوم جهانی در این منطقه به شمار میرود. بخش شمالی عثمانی اکنون با اهرم ناتو و اتحادیه اروپایی کنترل میشود و بخش جنوبی آن هم توسط آمریکاییها با ایده ناتوی عربی و شورای همکاری خلیجفارس و حتی اتحادیه عرب مدیریت میشود. ارتشهای منطقه کاملا آمریکایی هستند و رزمایشها و آموزشهای خود را با سربازان آمریکایی سپری میکنند. جدای از آنکه این آموزشها حتی در تسخیر بندر حدیده یمن هم کارساز نبود اما رویای آمریکایی خاورمیانه 2 ضربه بزرگ را طی سالهای گذشته متحمل شد که یکی از آنها انقلاب 1979 در ایران بوده و دیگری در مقیاسی بسیار کوچکتر با تغییر جهت ترکیه اردوغان به سوی شرق قابل ردیابی است. بهانه عدم تحویل جنگندههای اف- 35 به ترکیه به خاطر سفارش سامانههای ضدموشکی اس400 روسی از کنگره تا مجلس سنای آمریکا مخالفان و موافقانی دارد که در تکمیل این فرآیند میتواند به برخوردهای ترامپ و اردوغان نیز اشاره کرد. پیش از هر چیز اما باید این نکته مهم را در نظر داشت که کودتای نافرجامی که علیه دولت اردوغان رخ داد، آگاهانه توسط برخی سرویسهای خارجی دنبال میشد و در واشنگتن کسی از سقوط اردوغان ناراحت یا غمگین نمیشد. به همین جهت روابط طرفین پس از این کودتای نافرجام و دستگیری عوامل آن وارد مرحله جدیدی شده است. مناسبات ترکیه و آمریکا اما لایههای زیرینی دارد که آزادی فعال صلح ترکیهای از زندان رژیم صهیونیستی هم نمیتواند در روند آن تاثیرگذار باشد.
آیا ترکیه هنوز هم بخشی از غرب محسوب میشود؟
اردوغان در همهپرسی تغییر قانون اساسی پیروز شد، همهپرسیای که در کشورهایی که جمعیت ترکیهایهای آنها اقلیت مهمی محسوب میشدند با تنش میان دولتهای مرکزی و آنکارا پیگیری شد و در برخی موارد سخنرانیهای حامیان رئیسجمهوری ترکیه لغو یا اجازه برگزاری به آنها داده نشد. در پی پیروزی ایده تغییر قانون اساسی، رسانههای غربی جنگی همهجانبه را علیه سیاستهای رئیسجمهوری کنونی ترکیه آغاز کردند و بعضا برخی او را دیکتاتور معرفی کردند اما رجب توانست بر محرم اینچه پیروز شود و اکنون در مسند قدرت نشسته است. او قدرتمندترین رئیسجمهوری تاریخ مدرن ترکیه محسوب میشود که براحتی از دستاوردهای خود عقبنشینی نخواهد کرد. موسسه آمریکایی هوور در این رابطه پیشبینی میکند غیر از خشونت هیچ عاملی نمیتواند اردوغان را مجبور کند قدرت را در این کشور ترک کند.
این پیشبینی به احتمال قوی یکی از راهبردهای مخالفان اردوغان خواهد بود که روی برگرداندن از غرب را چندان نمیپذیرند. از سوی دیگر، حضور بیش از یک دههای اردوغان در قدرت برای محافل داخلی آمریکایی نیز زنگهای خطر را به صدا درآورده است، چرا که از منظر آمریکاییها چرخههای سیاسی مانند آنچه در دولتهای فصلی اروپای غربی بویژه در ایتالیا و اتریش و حتی اسپانیا و پرتغال رخ میدهد مطلوبترین شکل از بیثباتی سیاسی در میان نخبگان تصمیمگیر برای آنهاست، بنابراین اقتدارگرایی اردوغان نهتنها میتواند این معادله را بر هم بزند، بلکه قادر خواهد بود نماینده ساختار و فرمی جدید از حضور در سطوح بالای قدرت را به نمایش بگذارد که آنگلوساکسونها جبهه آتلانتیکی آن را نمیپسندند. جایگزین اردوغان اما در سیاست ترکیه باید آسیبشناسی خود را از شکست با دقت بیشتری پیگیری کند، چرا که در حال حاضر شاهد نوعی تقابل میان هژمونیهای برونمرزی و هژمونیهای منطقهای هستیم به طوری که این هژمونیهای منطقهای بعضا از هژمونیهای فرامنطقهای تبعیت نمیکند.
سیدحبیبالله بهشتی