۰
پنجشنبه ۱۵ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۳۳

بررسی ابعاد حقوقی و سیاسی ضدیت غرب با برنامه موشکی ایران

بررسی ابعاد حقوقی و سیاسی ضدیت غرب با برنامه موشکی ایران
روز سه‌شنبه جلسه شورای امنیت سازمان ملل در مورد برنامه موشکی ایران که به درخواست کشورهای اروپایی فرانسه و انگلیس تشکیل می‌شد بدون صدور بیانیه پایانی و نتیجه مشخص پایان یافت. این جلسه پس از آن تشکیل شد که روز شنبه مایک پومپئو، وزیر خارجه آمریکا، مدعی انجام یک آزمایش موشکی از سوی ایران شده و گفته بود این موشک آزمایش شده قابلیت حمل کلاهک هسته‌ای داشت و این «نقض» قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت است.
اما در پاسخ به ادعای وزیر خارجه آمریکا، بهرام قاسمی سخنگوی وزارت خارجه ایران با اعلام اینکه برنامه موشکی ایران «ماهیت دفاعی» دارد، گفت: «هیچ قطعنامه ای در شورای امنیت برنامه موشکی و یا آزمایش های موشکی ایران را ممنوع نکرده است.»

با این حال پس از برگزاری جلسه شورای امنیت مجدداً دیپلمات‌های غربی بر مواضع خود بر علیه برنامه موشکی ایران تاکید کرده و آن را «ناسازگار» با قطعنامه ۲۲۳۱ اعلام کردند. در همین ارتباط و برای بررسی بیشتر موضوع «الوقت» دیدگاه دو تن از کارشناسان مطالعات بین الملل دکتر مهدی مطهرنیا مدرس دانشگاه و حسین شیخ الاسلام دیپلمات و مشاور سابق وزیر خارجه را جویا شده است.
 
تفسیرهای متفاوت از قطعنامه 2231 عامل اصلی اختلاف

مطهرنیا نخست در ارتباط با دلایل و استدلال‌های دو طرف نسبت به نقض و عدم نقض قطعنامه 2231 ابراز داشت: قطعنامه‌های گوناگون به عنوان گزاره‌های حقوقی با تفاسیر مختلفی از سوی ذی‌نفعان رو به رو است. قطعنامه 2231 در خصوص فعالیت موشکی ایران در چارچوب آنچه برجام نامیده می‌شد تلاش داشته است تا تعلیق های مورد نیاز پیاده شدن برجام را در حوزه موشکی برای ایران فراهم و از طرف دیگر تضمین‌های را برای کشورهای مدعی ایجاد پرونده اتهامی علیه ایران در پرونده موشکی بوجود بیاورد به این صورت که از طریق ایجاد فضای حقوقی با پشتوانه شورای امنیت هم به کشورهای مدعی تلاش‌ ایران برای دستیابی به سلاح هسته‌ای و موشک‌های دوربرد با قابلیت حمل کلاهک‌های هسته‌ای تضمین لازم را بدهد و هم ایران نیز بتواند با توجه به جایگاه تعریف شده و تهدید‌های منطقه‌ای و بین‌المللی که با آنها روبه روست توان دفاعی خود را در قالب موشکی افزایش دهد. 2231 در این قالب آمد تا این دو تضمین را به دو طرف پرونده هسته‌ای ایران ارائه دهد.

اکنون با آزمایشات جمهوری اسلامی ایران و همچنین پیش از آن فضاسازی‌های رسانه‌ای که علیه هدف قرار دادن مقرهای داعش در سوریه صورت گرفت به موازات استفاده از تئوری «جنگ نامتعادل» هر کدام از ذی نفعان اصلی این پرونده یعنی هم ایران و هم ایالات متحده تفسیر خود را از قطعنامه ارائه می‌دهند و به این ترتیب واشنگتن مدعی است که این قطعنامه نقض شده و تهران اعلام می کند که نه نقضی صورت گرفته و نه اتهامی به ایران می‌توان وارد آورد. لذا این ادبیات ناشی از نوع انتفاع و تفسیری است که هر کدام از طرفین اصلی بحث در تهران و واشنگتن از این قطعنامه دارند. تفسیر واشنگتن از برجام و قطعنامه 2231 تفسیری محدود، اما تفسیر تهران از قطعنامه تفسیری موسع و گسترده است. آمریکا از این تفسیر به دنبال کاهش همکاری‌های بین المللی و انزوای بین‌المللی و محاصره منطقه‌ای تهران است و ایران نیز در پی افزایش توان موشکی خود در قالب تفسیری است که از قطعنامه ارائه می‌دهد. لذا اینجاست که در تزاحم و تعارض این دو دیدگاه، مسئله از مسئله حقوقی خارج و منجر به آن می‌شود که آمریکا از برجام خارج شود و با وجود خروج از برجام سعی کند که قدرت موشکی ایران را به عنوان تهدیدی برای امنیت اروپا و جهان معرفی کند.
 
نیاز ایران به توان نظامی در نتیجه کد ژئوپلتکی منحصر به فرد

این مدرس دانشگاه در بخش دیگری از سخنان خود به مسئله تاریخی نیازمندی حکومت‌های ایران به حفظ توان نظامی برای مقابله با چالش‌های امنیتی پرداخت. به عقیده وی ایران بر مبنای موقعیت ژئوپلتیکی از آغاز تاریخ تاکنون چهارراه تهاجم قدرت های بزرگ در ازمنه گوناگون تاریخی و قدرت های منطقه ای برای گرفتن منافع بیشتر در آوردگاه های سیاسی بوده است و لذا ایران همواره یک کشور تهاجم پذیر بوده است که چه قدرت های شرقی و غربی و چه شمالی و جنوبی تمام تلاش خود را کرده اند که از این جغرافیا به عنوان منطقه تلاقی تزاحم‌های یکدیگر بهره ببرند. این واقعیت را می‌توان در طول تاریخ از حمله اسکندر مقدونی و چنگیزخان مغول گرفته تا مهاجمان عصر حاضر همچون صدام ردگیری نمود. ما دیدیم که در یکی از مهمترین مقاطع تاریخ معاصر در جنگ جهانی دوم ایران به عنوان «پل پیروزی» متفقین بر علیه متحدین لقب گرفت و این در حالی بود که ایران در این جنگ بی‌طرفی اعلام کرد اما تحت آراء متفاوتی قرار گرفت. این امر به خوبی نشان داد که ایران با توجه به کد ژئوپلتیکی منجصر به فرد خود باید از توان نظامی و دفاعی بالایی برخوردار باشد که این امر تنها به بعد از انقلاب اسلامی منحصر نمی‌شود همانگونه که حکومت پهلوی دوم درصدد برآمد تا نیروی دریایی ایران را به ناوهایی مجهز کند که قدرت برتر دریایی را به ایران در حوزه خلیج فارس را تثبیت می‌کرد. البته با این وجود باید این نکته را در نظر داشت که امروزه قدرت نظامی پنجمین مولفه از فاکتورهای حفظ امنیت محسوب می شود و عوامل مهمتری همچون حفظ یکپارچگی و انسجام ملی، برخورداری از پیشرفت اقتصادی، مسائل فرهنگی نیز باید مد نظر قرار گیرد.
 
وحشت آمریکا از توان موشک ایران

در ادامه بحث حسین شیخ الاسلام به دلایل و اهداف آمریکا از تمرکز کردن بر برنامه موشکی ایران پرداخت. به عقیده وی سیاست آمریکا آن است که به هر طریق ممکن بر ایران فشار وارد کند و در این مسیر به هر کار غیرمنطقی هم دست بزند. غیرمنطقی از این لحاظ که دولت آمریکا خود اولین ناقض قطعنامه 2231 است که با خروج از توافق هسته‌ای و عدم پایبندی به انجام تعهدات خود روی داد و اکنون در شرایطی که مفاد قطعنامه به موشک‌های با کاربرد هسته‌ای می‌پردازد و ایران قطعنامه را نقض نکرده اما واشنگتن در راستای فشار بر ایران مجدداً به قطعنامه‌ای که آن را به صورت آشکار نقض کرده استناد می‌کند.

موشک الان کل فناوری آن بومی شده است. کشور ما در تحقیقات این صنعت بسیار پیشرفت کرده است چه در بخش سوخت موشک‌ها که برد آن را تعیین می‌کند، چه در بخش مواد منفجره‌ای که حمل می‌کند و چه در بخش دقت عمل و نقطه‌زنی موشک‌ها. این پیشرفت‌ها دشمنان ایران را در منطقه و جهان عاجز کرده است بویژه آمریکا.

موشک از نظر تئوریک از مزیت‌های فراوانی در ساخت (فناوری آسان و مواد اولیه در دسترس) و بکارگیری (جابه‌جایی و شلیک) برخوردار است که در ایران با فناوری‌های نوآورانه دقت در هدف‌گیری (نقطه‌زنی) همراه شده است. به طور مثال ایران پس از ماجرای حمله تروریستی به مجلس وقتی به این نتیجه رسید که اتاق فکر عملیات در دیرالزور سوریه بوده موشک هایش را برای انهدام ساختمانی در 750 کیلومتر دورتر شلیک کرد و توانست با پهبادهای خود از موفقیت اصابت موشک ها با هدف تصویربرداری کند. این توانایی غیرقابل مقابله‌ است و تنها امکان مقابله با این توانایی برای دشمنان ایران استفاده از سیستم‌های ضد موشک است که اولاً قادر به محافظت از تمامی اهداف احتمالی نیست چرا که در برابر تعداد بالای موشک‌های مهاجم ناتوان از ردگیری تمامی آنها خواهد بود و از سوی دیگر به دلیل فناوری پیچیده و بسیار بالای سیستم‌های ضدموشک بسیار گران قیمت و پرهزینه هستند. بنابراین از لحاظ تئوریک سامانه ضدموشک ناتوان و شکست خورده است چنانکه ناکارآمدی سیستم دفاع موشکی اسرائیل معروف به گنبد آهنین در حملات موشکی حماس آشکار شد.

بنابراین باید گفت قدرت نظامی ایران در بخش موشکی است و آمریکا به دنبال محدود کردن آن است. آقای رابرت گیتس وزیر دفاع سابق آمریکا در دولت جرج پوش پسر که از معدود چهره‌هایی است که هم در دوران دموکرات‌ها و در دوران جمهوری‌خواهان سابقه وزارت دارد هنگامی که از او در مورد نتایج حمله احتمالی به ایران پرسیده شد به صراحت گفت که «شناورهایمان را غرق می‌کنیم».

در واقع این نکته را باید در نظر داشت که جنگ‌های راهبردی هزینه محور نیست بلکه نتیجه‌محور است. بنابراین اگر آمریکا و رژیم صهیونیستی بخواهند جنگی را شروع کنند به دنبال آن هستند که به هر صورت پیروز شوند. این امر با قدرت موشکی ایران به هیچ وجه قابل تحقق نیست بنابراین هدف اصلی محدود کردن قدرت نظامی ایران است که البته شدنی نیست.
 
معیارهای دوگانه غرب در برخورد با برنامه موشکی ایران

این کارشناس مسائل بین المللی در بخش دیگری از سخنان خود درباره علت تشکیل جلسه شورای امنیت به درخواست کشورهای اروپایی با اشاره به تناقض رفتاری غرب در مورد برخورد با برنامه متعارف دفاعی ایران و سلاح‌های هسته ای رژیم صهیونیستی که از هیچ نظارتی برخوردار نیستند اعلام کرد: استاندارها و معیارهای دوگانه همواره بخشی از سیاست کشورهای غربی بوده است. کاخ سفید پس از قطعه قطعه شدن خاشقچی توسط سعودی ها بر حفظ قراردادهای نظامی با ریاض تاکید و در حال تبرئه کردن محمد بن سلمان از این جنایت هستند اما یمن‌های تحت بمباران و ایران هدف اتهام زنی مقامات آمریکا قرار می‌گیرند. لذا علی رغم اختلافاتی که میان آمریکا و اروپا در موضوع توافق هسته ای وجود دارد اما در آنچه که مربوط به امنیت اسرائیل و محدود کردن توان نظامی ایران می‌باشد قدرت‌های غربی هم نظر هستند.
 
مرجع : الوقت
کد مطلب : ۷۶۵۱۹۵
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما