تصمیم دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا برای خارج کردن نیروهای نظامی این کشور از سوریه، گسترهای از تحلیلها و واکنشها را در پی داشته است. از یک سو، بسیاری از سیاستمدارن و نظامیان آمریکایی با صراحت تصمیم رئیس کاخ سفید را مورد انتقاد قرار داده و آن را عاملی برای از دست رفتن اعتبار آمریکا در میان متحدان خود میدانند. در نتیجه این امر نیز شاهد بودیم که جیمز ماتیس، وزیر دفاع آمریکا و برت مکگورک، نماینده ویژه رئیسجمهور آمریکا، در ائتلاف موسوم به «ضد داعش» در مخالفت با تصمیم ترامپ، از سمتهای خود استعفا دادند. در سطح بینالمللی نیز به طور خاص کشورهای اروپایی با نوعی سردگمی و شوک مواجه شدند. آنها با اعلام مخالفت صریح خود، تصمیم ترامپ را امری اشتباه قلمداد کردند.
در این میان، کشور فرانسه مهمترین بازیگری بود که بیشترین مخالفتها را با تصمیم دونالد ترامپ ابراز داشت. در همین زمینه، فلورانس پارلی، وزیر دفاع فرانسه این تصمیم ترامپ به بهانه پیروزی بر داعش را به شدت ویرانگر توصیف کرده و گفت: با این تحلیل که داعش نابود شده موافق نیستیم، این تصمیم به شدت ویرانگر بوده و ما بر این باوریم که این ماموریت پایان نیافته است. پیشتر نیز وزارت خارجه فرانسه اعلام کرده بود که این کشور به حضور نظامی خود در سوریه برای ادامه مقابله با تروریسم در آنجا با وجود این تصمیم آمریکا ادامه خواهد داد. در ادامه نیز خبرگزاریهای رسمی اروپایی، گزارشهایی را در ارتباط با تضمین دادن فرانسه به نیروهای دموکراتیک سوریه (قسد) برای تداوم حمایت خود از آنها، بعد از خروج آمریکا منتشر کردند.
همچنین، دولت فرانسه در 21 دسامبر 2018 (30 آذر 1397)، میزبان هیئتی از شورای سوریه دموکراتیک شامل ریاض درار، رئیس مشترک این شورا و الهام احمد، رئیس هیئت اجرایی این شورا بود و بر اساس اظهارات مقامات دولت فرانسه، این کشور تضمینهایی را به کردهای سوریه برای تداوم حمایت از آنها داده است. اکنون با تمام این اوصاف، این پرسش مطرح میشود که آیا دولت فرانسه توانایی ایفای چنین نقشی را دارد و میتواند جای خالی آمریکا را برای نیروهای دموکراتیک سوریه، بعد از خروج آمریکا پرکند؟ در راستای پاسخگویی به این پرسش اساسی، در نوشتار حاضر مهمترین ظرفیتها و محدودیتهای دولت فرانسه برای ایفای این نقش ارائه میشود و سپس چشمانداز موفقیت این کشور در صورت تداوم حضور در منطقه شرق فرات و شمال سوریه ارائه میشود.
زمینههای و دلایل دولت فرانسه برای تداوم حمایت از نیروهای دموکراتیک سوریه
ظرفیتهای دولت فرانسه برای ایفای نقش در مقام جایگزین آمریکا در مناطق تحت کنترل نیروهای کرد سوری را میتوان در چهار محور ذیل مورد ارزیابی قرار داد:
1- پیشینه خاص حضور دولت فرانسه در کشور سوریه، در مقام بازیگری که بعد از جنگ جهانی اول، قیمومیت این کشور نوپدید را بر عهده گرفت؛ میتوان مهمترین ظرفیت پاریس برای ایفای نقش مستقل در سوریه ارزیابی کرد. در واقع، فرانسویها همواره نوعی احساس تعلق و رغبت به دخالت در امور کشور سوریه را برای خود قایل هستند و با توجه به نقش تاریخی پاریس در ایجاد دولت دمشق، اکنون خواهان تداوم حضور در شمال و شرق سوریه هستند.
2- دومین ظرفیت کشور فرانسه برای تداوم حمایت از نیروهای دموکراتیک سوریه، موج مثبت افکار عمومی در سطح جامعه اروپایی در حمایت از کردهای سوریه در مقام جنگجویان مبارزه با داعش است.
3- احساس تعلق اخلاقی و مناسبات حسنه تاریخی فرانسه با کردها طی چند دهه گذشته را میتوان دیگر زمینهای دانست که رغبت پاریس برای تداوم حمایت از مناطق تحت کنترل کردهای سوریه را افزایش داده است.
4- رغبت کشور فرانسه برای اتخاذ سیاست مستقل در برابر آمریکای دونالد ترامپ را میتوان دیگر دلیل احتمالی برای تداوم حمایت فرانسه از کردهای سوریه ارزیابی کرد. در واقع امانوئل ماکرون طی چند ماه گذشته با همراهی آنگلا مرکل صدر اعظم آلمان، از انگیزه خود برای استقلال از واشنگتن پرده برداستهاند. اکنون بحران سوریه و بحث تداوم حمایت از نیروهای دموکرایتک سوریه، میتواند میدانی برای اجرایی شدن این امر باشد.
محدودیتهای و موانع فرانسه برای تداوم حضور در شمال و شرق سوریه
علیرغم وجود برخی دلایل اخلاقی و سیاسی که میتوان از آن به عنوان انگیزههای فرانسه برای حمایت از کردهای سوریه یاد کرد، در عرصه معادلات میدانی، پاریس با محدودیتها و موانع بزرگی همراه است که میتوان آنها را در قالب چهار محور ارائه کرد.
1- مهمترین مانع دولت فرانسه در بر عهده گرفتن نقش آمریکا پس از خروج این کشور از سوریه را میتوان مخالفتهای جدی دولت ترکیه و احتمال وقوع درگیری نظامی میان نیروهای دو کشور ارزیابی کرد. نماد بارز این امر را میتوان در جریان تهدیدات اردوغان علیه فرانسه مشاهده کرد. به گونهای که رئیسجمهور ترکیه در 21 دسامبر 2018 (30 آذر 1397)، وعده فرانسه برای کمک به برقراری ثبات در شمال سوریه را که در کنترل نیروهای کرد است، همانند حمایت از تروریسم دانست. او همچنین تاکید کرد: «این اقدام میتواند فرانسه را به یکی از اهداف ترکیه تبدیل کند.» این اظهارات به نظر میرسد دولت فرانسه را از احتمال رودرو شدن با یکی دیگر از اعضای ناتو منصرف نماید.
2- دیگر مانع دولت فرانسه را میتوان مخالفتهای حکومت مرکزی سوریه و دولت روسیه ارزیابی کرد؛ زیرا در صورت خروج کامل آمریکا احتمال توافق ضمنی مسکو با پاریس بسیار بعید به نظر میرسد.
3- نبود مشروعیت بینالمللی و قانونی دولت فرانسه برای تداوم حمایت از کردها را میتوان دیگر مانع پیشروی دولت فرانسه ارزیابی کرد. هرچند این قاعده مشمول آمریکا و دیگر کشورهای حاضر در عرصه بحران سوریه نیز میشود که بدون درخواست حکومت قانونی و مشروع کشور خود را وارد بحران سوریه کردهاند.
4- دیگر محدودیت پیشروی دولت فرانسه برای تداوم حمایت از کردهای سوریه را میتوان در ارتباط با نبود چشمانداز روشن و نبود استراتژی دقیق اروپا برای تعیین معادلات آتی کشور سوریه است. در واقع، فرانسویها هنوز نمیدانند که میبایست چه نقشی را ایفا نمایند و چه استراتژی را در آینده معادلات پیش گیرند.
در مجموع، با توجه به موانع و محدودیتهای ارائه شده به نظر میرسد که دولت فرانسه در مقام کشوری اشغالگر و فاقد مشروعیت برای تداوم حضور در کشور سوریه، از زمینههای لازم برای تداوم ایفای نقش در مناطق شمال و شرق سوریه برخوردار نیست و به نظر میرسد در نهایت پس از خروج کامل آمریکا از سوریه، پاریس نیز مجبور خواهد شد که سربازان خود را از مناطق تحت کنترل کردهای سوریه خارج کند.