۰
شنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۱۳:۵۳

ترامپیسم؛ موریانه لیبرال دموکراسی

ترامپیسم؛ موریانه لیبرال دموکراسی
به گزارش اسلام تایمز، تفسیر و پژوهش های خبری ایرنا، گزارش اخیر «فارن افیرز» بار دیگر نگاه ها را متوجه چالش های نظم لیبرال در موقعیت کنونی کرد.

این اندیشکده غربی با اشاره به نقش محوری آمریکا در شکل دادن به قواعد، نهادها و هنجارهای بین المللی در راستای بنا و تقویت نظم لیبرال طی سالیان پس از جنگ جهانی دوم، کاهش سهم کشورهای غربی در زمینه هایی چون اقتصاد و تولید جهانی و نیز هزینه های نظامی طی 2 دهه اخیر را یادآور شده و نقش قدرت هایی چون روسیه و چین را به مثابه رقبایی برابر نظم مزبور مورد توجه قرار داده است.

گزارش فارن افیرز علاوه بر چالش های خارجی، آفات درونی لیبرال دموکراسی را پوپولیسم (عوام گرایی) روزافزون، ناسیونالیسم افراطی و اقتدارگرایی می خواند و راهی میانه را برای نجات آن پیشنهاد می دهد. این راه میانه محافظه کار شدن نظم لیبرال برای حفظ داشته ها است به این معنا که از گسترش نهادها، ارزش ها و هنجارهایش خودداری کند، سازه های لیبرالی را در سطح بین الملل حفاظت کرده و از سوی دیگر آماده همزیستی رقابت ‌آمیز با قدرت ‌های بزرگ غیرلیبرال شود.

رشد سرسام آور چین و برخی قدرت های اقتصادی شرق آسیا همچنان که سبب شد سده 21 میلادی، «قرن آسیایی» نام گیرد، نشانگر کاهش مرکزیت اقتصادی غرب به خصوص ایالات متحده آمریکا در عرصه بین الملل بود.

علاوه بر این، تلاش رهبران کرملین برای بازگرداندن روسیه به منزلت دوران دو قطبی که خود را در گسترش رقابت های راهبردی مسکو با واشنگتن و عرصه تحولاتی نظیر اوکراین، سوریه و ... نشان داد، گویای شکل گیری چالشی نظامی- امنیتی- سیاسی- دیپلماتیک پیش روی یکه تازی غربی ها به خصوص آمریکا در عرصه بین الملل بود؛ آمریکایی که در راس کشورهای غربی با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و به تعبیر «فرانسیس فوکویا» خود را برنده نهایی «پایان تاریخ» می دانست.

همچنان که اشاره شد و گزارش فارن افیرز نیز بیان می دارد، قدرت یابی کشورهایی نظیر چین و روسیه از حوزه اقتصادی و سیاسی تا سایبری را به عرصه ای سخت و پررقابت برای خودنمایی نظم لیبرال به عنوان سازوکار مدعی حاکمیت بر نظام بین الملل تبدیل کرده است. این وضعیت سبب شده تا در شرایط کنونی علامت های سوال متعددی پیش روی مفهوم هژمونی ایالت متحده در جهان پدیدار شود.

نکته مهمی که در گزارش اندیشکده غربی به طور برجسته خودنمایی می کند، پررنگ بودن تهدیدات خارجی پیش روی نظم لیبرال است. این در حالی است که تهدیدات درونی این منظومه لیبرالی یا به عبارت دیگر آتلانتیکی (اروپا و آمریکا در دو سوی آتلانتیک) دست کمی از تهدیدات قدرت های نوظهور ندارد.

در شرایطی که روی کار آمدن «دونالد ترامپ» به واسطه اختلافات متعدد وی با شرکای غربی منجر به فاصله گرفتن آمریکا از اروپا شده، تحلیلگران فارن افیرز به صورت تلویحی کاخ سفید را به حفظ داشته ها و پیوندهای مشترک با اروپا دعوت می کنند و تصمیماتی چون خروج از پیمان تجاری «ترانس پاسیفیک» و اقدامات واگرایانه در پیمان آتلانیک شمالی –ناتو- را مسیر معکوسِ راه نجات پیشنهادی برای نظم لیبرال می خوانند.

رئیس جمهوری آمریکا با ورود به جنگ تعرفه ای با اروپا، وادارسازی شرکای ناتو به پرداخت تعهدات مالیشان و حتی خروج از پیمان آب و هوایی پاریس نشان داده که ملی گرایی آمریکایی به معنای کاهش تعهدات خارجی در جهت افزایش منابع مورد نیاز برای رونق اقتصاد ملی این کشور یکی از مهمترین وجوه ترامپیسم محسوب می شود.

ترامپ همچنین پوپولیسم، اقتدارگرایی و یکجانبه گرایی را به همراه مرکانتلیسم (سودگرایی و بازاری گری) چاشنی این ملی گرایی خاص خود قرار داده تا مسیر سیاست خارجی چند دهه گذشته واشنگتن را وارد دوربرگردانی تاریخی سازد.

این در حالی است که طی دهه های پیشین آمریکا بارها و در عرصه های گوناگون منافع صرفِ اقتصادی را مصروف تقویت جنبه های سیاسی، دیپلماتیک، امنیتی و حتی فرهنگی هژمونی خودخوانده واشنگتن در نظام بین الملل می ساخت.

ترامپ اینک همه چیز را در تقویت اقتصاد آمریکا و در چارچوب معادلات هزینه- فایده اقتصادی می بیند و قصد دارد از طریق مرکانتلیسم تهاجمی و حتی خشونت بار، از ابرصنایع نظامی آمریکا تا کارگران و کارکنان بنگاه های اقتصادی این کشور را برای راهیابی مجدد به کاخ سفید در انتخابات 2020 به انتفاع و اقناع برساند.

این رویکرد با اصول، ارزش ها و آموزه های نظم لیبرال همچون گسترش حقوق بشر و دموکراسی تعارضی علنی می یابد. هر چند دولت های پیشین آمریکا نیز توسعه و ترویج این مفاهیم را هرگز بر منافع اقتصادی حاصل از تجارت تسلیحات و ضرورت های حمایت از شرکای تمامیت خواه و دولت های استبدادی ترجیح نداده و بیشتر به کارکردهای شعاری و نمادین آن در پیشبرد اهداف خود در سراسر جهان توجه داشتند، اما ترامپ اکنون عملا و علنا ارزش های آمریکایی- لیبرالی را قربانی منافع اقتصادی ایالات متحده می سازد.

از همین رو در ماجرایی چون قتل «جمال خاشقچی» روزنامه نگار منتقد سعودی، بجای تخطئه ولیعهد عربستان، حمایتی بی سابقه را از «محمد بن سلمان» به عمل می آورد.

به همین ترتیب، تجارت آزاد و حقوق بین الملل به عنوان اصول نظم لیبرال زیر چکمه های ترامپیسم قرار می گیرد و یکجانبه گرایی جای ائتلاف سازی را در سیاست خارجی آمریکا می گیرد.

رئیس جمهوری آمریکا بدون هیچ ملاحظه ای در خصوص مصوبات شورای امنیت، حقوق بین الملل، خواست و منافع شرکای اروپایی و شرقی و در هم شکستن منزلت اتحادیه اروپایی به عنوان ضامن تواق هسته ای با ایران، برجام را به عنوان سند تعهد دولت ایالات متحده در توافقی چندجانبه زیر پا می گذارد و پولورالیسم (کثرت گرایی) مورد تاکید حامیان نظم لیبرال در هجوم پوپولیسم ترامپی رنگ می بازد.

از همین رو است که «امانوئل مکرون» رئیس جمهوری فرانسه به عنوان یکی از حامیان نظم لیبرال با اشاره به تبعات روندهای جاری بین المللی و گسترش اقتدارگرایی و ملی گرایی افراطی در اروپا و جهان، بر آفت ترامپیسم به صورت تلویحی یا گاه صریح انگشت می نهد و در خصوص ایجاد نسلی از «خوابگردها» در بستر نظم رو به زوالِ لیبرال هشدار می دهد.

 
مرجع : ایرنا
کد مطلب : ۷۸۲۲۷۹
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما