آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان، حدود دو سال قبل سفری به مصر داشت و در پیام ویدئویی خود از مصر به عنوان «قدرت منطقهای» و «عنصر ایجادکننده ثبات» یاد کرد. این پیام ویدئویی در داخل آلمان مورد انتقاد قرار گرفت و برای مثال، نماینده حزب سبزها در بوندس تاگ فرنسیسکا برانتنر گفت که مرکل نباید «سکوت گورستانی» ناشی از سرکوب را در مصر با «ثبات» اشتباه بگیرد. حالا دو روزی است که به نظر میرسد این سکوت گورستانی شکسته شده و ثبات موردنظر مرکل در شهرهای مهم مصر به هم خورده است. تظاهرات از روز جمعه و به صورت بیسابقهای آغاز شده و هرچند که تعداد زیادی از نیروهای امنیتی در میدان التحریر قاهره مستقر شده بودند تا مانع از رسیدن معترضان به این میدان شوند، اما در نهایت ناکام ماندند.
این نخستین اعتراض جدی خیابانی در مصر علیه ژنرال عبدالفتاح السیسی، رئیسجمهور مصر، بعد از به قدرت رسیدن او در سال ۲۰۱۴ است. او در این مدت و با هدف قرار دادن گروه اخوانالمسلمین و هوادارانش و متهم کردن این گروه به فعالیتهای تروریستی، به شدت مخالفتها علیه حکومتش را سرکوب کرده و جدای از اقدامات پراکنده در صحرای سینا که مربوط به عناصر داعش است، مخالفت جدی دیگری علیه او دیده نشده بود. او به این ترتیب توانسته بود آرامشی بر مصر حکمفرما کند که مرکل با توجه به همین آرامش بود که از وجود «ثبات» در مصر گفت. با وجود این، روی دیگر این آرامش سکوتی است که با سرکوب اخوانیها و هوادارانشان در جامعه مصر ایجاد شده بود و در زیر لایهای از ثبات مورد نظر مرکل گسترده شده است. برانتنر با توجه به این دوگانگی در فضای سیاسی در مصر بود که به مرکل هشدار داد فریب ثبات ظاهری را نخورد و توجهی هم به سکوت مرگبار داشته باشد. باید گفت که این هشدار برانتنر درست بود و دلیل درستی آن در یکی دو روز گذشته و در خیابانهای مصر دیده شد، اما حالا مسئله اصلی این است که شکسته شدن سکوت مرگبار تا چه حد میتواند ادامه داشته باشد و از این مهمتر؛ آیا میتواند به دومین بهار عربی در مصر و سقوط دوباره در این کشور ختم شود؟
نکته جالب توجه مشابهتی است که این اعتراضات در شروع خود با اعتراضات مشهور به بهار عربی دارد. بهار عربی مصر در سال ۲۰۱۱ نه یک شروع سیاسی داشت و نه به ابتکار احزاب سیاسی شروع شد بلکه اعتراضات مردمی بود که احزاب و گروههای سیاسی در پی مردم به صحنه آمدند و حتی برخی از آنها مثل همین اخوانالمسلمین با تردید و تأخیر به جمع معترضان پیوستند. اعتراضات این دو سه روز هم نه از سوی احزاب سیاسی بلکه اعتراضات مردمی و در پاسخ به درخواست یک فعال مخالف مدنی به نام محمد علی است. محمد علی یک تبعیدی خودخواسته در اسپانیا است که با انتشار ویدئوهایی در فضای مجازی پرده از فساد شخص السیسی و برخی از فرماندهان ارتش برداشته و از مردم خواسته برای سرنگون کردن حکومت السیسی به خیابانها بریزند. درست است که اعتراضات مردمی پاسخ به این درخواست محمد علی است، اما باید گفت که فقر و شرایط سخت اقتصادی، فساد در ردههای بالای حکومتی و نظامی و سرکوب عوامل اصلی هستند که درخواست محمد علی فقط نقش محرکی بوده تا اعتراضات همانند هشت سال قبل شروع شود. نحوه برخورد نیروهای امنیتی نکته قابل توجه دیگری است که عدم برخورد جدی و حتی بنابر بعضی گزارشها، همراهی برخی از نیروهای امنیتی با معترضان نشان از رسوخ نارضایتی حتی در صفوف این نیروها دارد. سرعت رشد اعتراضات مشابهت دیگر با اعتراضات هشت سال قبل است که به صورت انفجاری اتفاق افتاده و تا اندازه زیادی حکومت السیسی را در وضعیت انفعالی قرار داده است. حکومت حسنی مبارک هشت سال قبل در کمتر از یک ماه سقوط کرد، اما نمیتوان انتظار سقوط حکومت السیسی طی این مدت را داشت و با وجود تمام مشابهت ها، اما با توجه به نحوه عمل این حکومت بعد از ۲۰۱۴، باید انتظار مشت آهنین آن را در مقابل اعتراضات داشت. هرچند که السیسی در سالهای گذشته بارها وعده داده که برخلاف میل مردم حکومت نخواهد کرد، اما همین سالها هم نشان داده که او تا چه میزان حاضر به استفاده از زور برای برداشتن موانع از پیش روی خود است. بنابراین، اگر اعتراضات فعلی در مسیر یک بهار عربی جدید در مصر باشد باید گفت که این مسیری بسیار سخت و پرتلاطمتر از هشت سال قبل خواهد بود.
سید نعمتالله عبدالرحیمزاده