دفتر اطلاعاتی شورای دولتی چین چندی پیش سند کلان سیاست خارجی این کشور در قرن ۲۱ منتشر کرد. سندی که مدعی است چین هیچگاه به دنبال یک هژمونی برتریطلبانه در سطح جهانی نخواهد بود و تنها به دنبال روابط برابر است.
بر خلاف این سند، آمریکاییها از سال ۲۰۱۷ چین را در فهرست تهدیدات خود گنجاندهاند و تاکنون جبهههای متعددی را در حوزه گوناگون گشودهاند که مهمترین آن جنگ تجاری دو کشور است.
فهم دلایل این تقابل با وجود ادعای دولت چین در خصوص رشد صلحطلبانه و همچنین نقش این کشور در قرن جاری در گرو شناخت دقیق از چین و ظرافتهای سیاسی این کشور است. نکتهای که به دلیل روابط گسترده به خصوص در حوزه نفت اهمیتی بیش از پیش برای ایران پیدا میکند.
این نوشتار تلاش میکند در چندین بخش شناختی دقیق از ظهور اژدهای شرق ارائه دهد. ظهوری که شاید سرنوشت دنیا را در چند صد سال آینده تعیین کند.
بزرگترین چالش پیش روی چینیها چیست؟
قرن ۲۱ را قرن چین میدانند. قرنی که احتمالاً در آن چین به عنوان یک قدرت آسیایی از آمریکای لیبرال پیشی خواهد گرفت و به اولین قدرت نظامی و اقتصادی دنیا تبدیل خواهد شد. علیرغم نظریات مختلفی که برای تشریح مسیر قدرت چین در عرصه بین المللی بیان شده، اما نفس این اتفاق رویدادی مهم در نظام بین الملل است.
این اتفاق علیرغم تمام فرصتهایی که میتواند برای چین داشته باشد با واکشن هژمون مسلط در دنیا روبه رو خواهد شد. از این رو مهمترین چالش و فرصتی که در مقابل چین وجود دارد تنظیم روابط این کشور با آمریکاست.
قدرتی که از هم اکنون به سمت رویارویی با اژدهای شرق آسیا حرکت کرده است.
از نبرد در کره تا همپیمانی در پکن
زمانی که حزب کمونیست چین در سال ۱۹۴۹ به رهبری مائو دولت ملیگرای «چیانگ کایشک» را شکست داد و بر تمام خاک چین مسلط شد، اولین برخورد آمریکا و چین تودهای در خاک کره شمالی شکل گرفت.
زمانی که سربازان ژنرال مک آرتور به رودخانه یالو در نزدیکی مرز چین و کره شمالی نزدیک میشدند و مائو از ترس ورود نظامیان آمریکایی به خاک چین دستور ورود نیم میلیون سرباز چینی را به خاک کره شمالی را داد. کار به آنجا کشید که مک آرتور خواستار بمباران اتمی بخشی از خاک چین در واکنش به سرسختی مائو شد. درخواستی که پافشاری بر آن موجب جایگزینی ژنرال ریجوی به جای فاتح ژاپن شد.
این خصومت دو جانبه تا دهه ۷۰ به طول انجامید. زمانی که در سال ۱۹۷۲ چرخهای «ایرفورس وان» هواپیمای حامل «ریچارد نیکسون» رئیسجمهور وقت آمریکا باند فرودگاه شماره ۱ پکن را لمس کرد، تمام دنیا متوجه شد که نقشه روابط قدرتهای بزرگ در وانفسای جنگ سرد برای همیشه تغییر کرده است.
در آن زمان زوج نیکسون-کیسینجر امیدوار بودند به کمک چین، پر جمعیتترین کشور کمونیست دنیا، توازن قدرت را از سمت شوروی به سمت آمریکا بازگردانند. شاید این یکی از بزرگترین شوخیهای تاریخ باشد که یک کشور کاپیتالیست به کمک یک کشور کمونیست در پی محدود کردن قدرت اتحاد جماهیر شوروی قدرتمندترین قطب بلوک شرق باشد، اما واقعیت این بود که شوروی و چین مدتها بود که از هم فاصله گرفته بودند.
این رابطه صمیمانه میتوانست فرصتی طلایی برای گسترش تجارت بین دو کشور باشد. به خصوص آن که الیگارشیهای قدیمی آمریکایی هنوز رویای تجارت با چین در قرن نوزدهم را فراموش نکرده بودند.
به این ترتیب و به تدریج روابط اقتصادی و سیاسی چین و آمریکا جدی شد تا آنجا که اگر واقعه «تیان آنمن» اجازه میداد، شرکتهای تسلیحاتی آمریکایی نیز فعالیت خود را در چین آغاز میکردند.
فرصتی که چینیها برای خود خریدند
باوجود آغاز گرمی روابط دو جانبه برخی از تحلیلگران پنتاگون و سیا در دهه این فرض را مطرح میکردند که ظهور دوباره چین میتواند تبعات جدی همچون جنگ با متحدان آمریکا را داشته باشد. از زمانی که بحران تایوان در سالهای ۱۹۹۵ تا ۱۹۹۶ شعله کشید، نشانههای فراوانی وجود داشت که نشان میداد چین نه تنها مدافع وضع موجود نیست بلکه به دنبال این است تا نظم شرق آسیا از نو پی ریزی کند.
آژانس مرکزی اطلاعات آمریکا در گزارشی به این نکته اشاره کرد که چینیها به دنبال این هستند تا تا نیمه قرن ۲۱ به یک قدرت جهانی تبدیل شوند. اندیشکده رند هم در سال ۲۰۱۵ نوشت افزایش قدرت چین امکان زور آزمایی را برای این کشور در مناطق مختلف دنیا فراهم میکند.
چینیها با پی بردن به این تهدید تلاش کردهاند تا چهرهای صلح آمیز را از خود به نمایش بگذارند. در حقیقت آنان از همان راهبرد دنگ شیائو پنگ رهبر فقید چین پیروی میکنند که گفت تلاش کنید تا قابلیتهای خود را مخفی کنید و در مقابل از دشمن زمان بخریم. در حقیقت چینیها با توجه به همین راهبرد دوران سخت دهه ۸۰ تا اواخر دهه ۲۰۰۰ را به سلامت طی کردند.
دورانی که برگزاری المپیک ۲۰۰۸ پکن نقطه پایانی بر آن دوران محسوب میشد. طبیعی بود که چین با دارا بودن زیرساختهایی قدیمی و مردمی به شدت فقیر امکان رویارویی با آمریکا را نداشتند و برای تقویت قدرت خود ابتدا نیاز به تقویت آن داشتند.
به هر حال بخت با چینیها یار بود که آغاز بحران مالی سال ۲۰۰۸ فرصتی برای خروج از این لاک دفاعی به آنها داد. در این جا بود که یک دو راهی مهم در مقابل آمریکاییها قرار گرفت.
نشانههای ضعف آمریکا پدیدار شده است
نشانههای تغییر راهبرد چین در مقابل آمریکایی نسبت مستقیم با ضعف آنها دارد. در حقیقت چینیها تابع استراتژیست قدیمی خود «سون تزو» هستند که میگوید بهترین فرمانده، فرماندهی است که بدون هیچ جنگی بتواند دشمن خود را به زانو دربیاورد. در این میان بهترین راه برای درگیری بدون جنگ شناخت نقاط ضعف دشمن است.
چینیها نیز به خوبی میدانند که باید در ابتدا تفوق اقتصادی آمریکاییها را تضعیف کنند. روند روبه رشد تسلط چینیها در اقتصاد آمریکا کار را به آنجا رسانده است که فروشگاههای زنجیرهای «وال مارت» در آمریکا خود بزرگترین فروشنده کالاهای چینی هستند. تنها در سال جاری کسری تجاری آمریکا در مقابل چین به بیش از ۳۰۰ میلیارد دلار رسیده و نزدیک به ۳ هزار میلیارد دلار از اوراق قرضه وزارت خزانهداری آمریکا از طریق مؤسسات مالی مستقر در هنگ کنگ خریداری شده است.
رشد اقتصادی چین در سال ۲۰۱۷ میلادی ۶.۸ درصد است، در حالی که رشد اقتصادی ایالات متحده در همین سال ۱.۶ درصد در سال بوده و با این شرایط ظرف کمتر از ده سال آینده چین به راحتی اقتصاد ایالات متحده را کنار خواهد زد. طبق آمار مجله فوربز سال گذشته تعداد میلیاردرهای چینی ۵۶۸ نفر بوده است، در حالی که تعداد میلیاردرهای آمریکایی ۵۳۵ نفر است.
از سوی دیگر درگیریهای مداوم ارتش آمریکا در غرب آسیا سبب شده تا ارتش چین با سرمایهگذاریهای وسیع خود در حوزه فناوری در برخی از حوزهها از جمله جنگ سایبری گوی سبقت را از حریف آمریکایی برباید. حتی بسیاری بر این عقیدهاند که تلاش آمریکاییها برای خروج از خاورمیانه به دلیل ضرورت تمرکز بر چین و قدرت نظامی این کشور است.
مهار یا جذب؛ مسئله این است
شاید این روزها مهمترین سئوال برای مقامات آمریکایی این باشد که چه راهی برای مهار چین بهترین مسیر در مقابل این کشور محسوب میشود. با برنامه جدید چین در خصوص صنعتیسازی جدید این کشور تا سال ۲۰۲۵، شرکتهای چینی به تولیدکننده مهمی در حوزه هوش مصنوعی و تجهیزات ماشینی تبدیل خواهند شد.
طبیعی است که این افزایش قدرت اقتصادی به افزایش قدرت بازدارندگی این کشور ختم خواهد شد، به خصوص آن که کشورهایی همانند ژاپن و کره جنوبی افزایش قدرت نظامی چین را مهمترین تهدید علیه خود میدانند.
برخی در واشنگتن معتقدند که استفاده از راهبرد «جورج کنان» که در مورد شوروی در دهه ۴۰ و ۵۰ میلادی کارایی داشت میتواند در مقابل چین نیز بکار برده شود. منتها سئوال اصلی اسنجاست که آیا کمونیسم چینی همانند شوروی رویکردی تهاجمی خواهد داشت. واقعیت این است که این فرض حتی با تاریخ چین نیز در تضاد است.
کنان زمانی راهبرد خود را برای محاصره و مهار اتحاد جماهیر شوروی بیان کرد که ارتش سرخ اشتهای سیریناپذیر خود را برای تصرف مناطق جدید به خوبی نشان داده بود. اروپای شرقی به طور کامل زیر نظر استالین قرار داشت. برلین در محاصر بود و تنها یک پل هوایی بود که سبب ایستادگی شهر شد. حتی نیروهای شوروی از تخلیه ایران که تعهد آن را پییش از زمان جنگ داده بودند، نیز خودداری میکردند.
از این رو کنان با توجه به سابقه خود به عنوان یک دیپلمات در شهر ریگا پیش از آغاز جنگ جهانی دوم به دولتمردان آمریکایی پیشنهاد کرد تا به ایجاد یک زنجیره از پیش روی بیشتر استالین جلوگیری کنند. به این ترتیب بود که پیمانهایی همچون سیتو، سنتو و ناتو از اروپای غرب تا شرق آسیا برای محاصره کمونیسم روسی کشیده شد.
نگاهی به تاریخ چین نشان میدهد که امپراطوریهای باستانی این کشور کوچکترین علاقهای به مرزهای خارج از خود نداشتند. چینیها در حقیقت اولین امپراطوری جدی در دنیا بودند که دور خود دیوار کشیدند.
کنان معتقد بود که چین در قالب هیچ کدام از مراکز قدرت راهبردی در دنیا قرار نمیگیرد. اگر هم چین به دنبال اعمال قدرت باشد اغلب آنها علیه همسایگان خود به کار خواهد گرفت که در منافع اساسی آمریکا خللی ایجاد نخواهد کرد.
در مقابل نگاه برخی برای محدود سازی چین برخی مدافع راهبرد جذب در مقابل چین بودند. این راهبرد بر این اساس شکل گرفت که رشد اقتصادی چین میتواند به گسسترش طبقه متوسط در چین منجر شده و در نهایت نظامی دموکراتیک را در این کشور مستقر کند.
این سیاست به شدت در دهه ۹۰ و دهه اول قرن بیستم تبلیغ میشد، اما با وجود شرایط فعلی به نظر میرسد که این مکتب دیگر طرفداری در واشنگتن ندارد. به خصوص آن که عملاً مشخص شده که چینیها به دنبال تضعیف تسلط آمریکا بر دریاهای آزاد و احیای دوباره جاده ابریشم در قالب پروژه یک جاده یک کمربند هستند.
انتخابی که در واشنگتن نهایی شده است
به نظر میرسد که آمریکاییها انتخاب خود را در مقابل چین انجام دادهاند، مگر آن که تغییرات کشور در دقیقه ۹۰ برای حل مسئله تعرفه نشان داد که تا چه اندازه چشم انداز پیش رو جدی است. به نظر میرسد برای مشخص جدی در پکن انجام شود. البته چینیها همچنان مدعی هستند که طرفدار مذاکرات گسترده و جدی برای حل اختلافات هستند.
با این حال برهم خوردن توافق تجاری دو شدن برنده بازی باید دید که چینیها با مسیرهای جدید تجاری و دریایی خود موفق به ساخت یک اقتصاد جدید خواهند شد تا آمریکاییها با ورژن جدید استراتژی مهار کنان به موفقیت میرسند.