۰
پنجشنبه ۷ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۱۶
گزارشی از افزایش تحرکات نظامی آمریکا در دریای چین

حمله به اژدها

حمله به اژدها
هنگامی که اوباما به‌عنوان رئیس‌جمهور آمریکا برگزیده شد، سیاست جدیدی درباره جنگ‌های پرهزینه این کشور در عراق و افغانستان با توجه به خواسته‌ها و اهداف آمریکا اتخاذ کرد. آسیا‌گرایی یا توازن مجدد قدرت از محدوده خاورمیانه فراتر رفت و شامل توان عظیم منطقه آسیا- پاسیفیک شد. 
 
در آن دوره با توجه به کاهش قدرت اقتصادی آمریکا ناشی از بحران اقتصادی 2008 و هزینه‌های بالای اقدامات نظامی در مناطق مختلف جهان و در مقابل رشد اقتصادی شگفت‌انگیز چین، آمریکایی‌ها به این نتیجه رسیدند باید در اولویت‌های سیاست ‌خارجی خود تجدید نظر کنند. 
 
البته این تجدید نظر به معنای عدم حضور نظامی آمریکا در مناطقی همچون جنوب غرب آسیا نبوده، بلکه به معنای تغییر سیاست خارجی در جهت رفع موانع داخلی آمریکا در حوزه اقتصاد و حفظ هژمونی ایالات متحده در جهان است. در اجرای این سیاست کاهش تعهدات و سپردن بخشی از امنیت به متحدان آمریکا در منطقه غرب آسیا و اتحادیه اروپایی مدنظر قرار گرفت.
 
در این بین نگاه به شرق و تمرکز بر مهار چین در تمام حوزه‌ها در جهت حفظ جایگاه رهبری جهانی آمریکا برای مدیریت رشد چین در دستور کار قرار گرفت. آمریکایی‌ها معتقدند آسیاگرایی فرمولی برای قرن 21 است تا قدرت آمریکا را در قرن 22 حفظ کند.
 
با انتخاب دونالد ترامپ و اعلام مواضع وی درباره ضرورت پرداخت سهمیه بیشتر توسط اروپا برای تقویت ناتو و تبدیل امنیت به‌ یک کالا برای فروش به متحدان خود در غرب آسیا و آسیا- پاسیفیک، این سیاست شکل جدی‌تری به خود گرفت. 
 
تازه‌ترین آمارها در سال 2019 نشان می‌دهد حضور نظامی آمریکا در خاورمیانه هزینه‌های مالی گزافی روی دست دولت گذاشته است. بر اساس مطالعاتی که در قالب پروژه «هزینه‌های جنگ» در دانشگاه «براون» انجام شده، در جریان این جنگ‌ها دست‌کم 801 هزار نفر جان خود را از دست داده‌اند که حدود نیمی از آنها غیرنظامی بوده‌اند. این جنگ‌ها همچنین 4/6 تریلیون دلار هزینه بر جا گذاشته‌ است. ترامپ نیز سال گذشته در زمان ارائه لایحه بودجه سال 2019 اعلام کرده بود جنگ‌های آمریکا در خاورمیانه 7 تریلیون دلار هزینه برای کشور به بار آورده است، در حالی که تمرکز آمریکا باید بر مهار چین و نگاه به شرق آسیا باشد. 
 
* آیا چین مهار شدنی است؟
مقامات چینی در برابر آمریکا تاکنون موضعی محافظه‌کارانه داشته‌اند. چینی‌ها رسما اعلام کرده‌اند به دنبال جنگ با آمریکا نیستند اما پاسخ به تهاجمات احتمالی، حتمی و سنگین خواهد بود. در حال حاضر چین خود را رقیب اقتصادی آمریکا قلمداد می‌کند و در هیچ یک از برنامه‌های توسعه و اظهارنظر مسؤولان چینی عبارتی مبنی بر به چالش کشیدن هژمونی آمریکا دیده نمی‌شود. به عبارت دیگر چین تمام توان خود را بر توسعه داخلی و رشد اقتصادی قرار داده و سعی کرده با دوری گزیدن از تحولات فرامنطقه‌ای، عملا خود را در مناطقی که تهدید امنیتی برای خود متصور نیست، مداخله ندهد اما این موضع چینی‌ها به این معنا نخواهد بود که آنها در قبال به چالش کشیده شدن توان دفاعی و امنیتی خود واکنشی نخواهند داشت. 
 
حساسیت چین به این موضوع به حدی است که آنها با کوچک‌ترین اقدامات در راستای تقویت نظامی آمریکا در شرق آسیا به‌طور جدی مخالفت می‌کنند. روز گذشته بود که اخباری مبنی بر مخالفت رسمی چین با استقرار موشک‌های آمریکایی در منطقه آسیا و اقیانوس آرام منتشر شد. 
 
ضمن اینکه ارتقای توان نظامی چین در عرصه جنگ‌ دریایی و جنگ‌های سایبری، سبب شده تحلیلگران قدرت بازدارندگی چینی‌ها را فراتر از تصورات ایالات متحده عنوان کنند. 
 
در همین راستا اندیشکده هادسن در گزارشی که جدیدا منتشر شده، نوشت تهدید چین علیه نیروی دریایی ایالات متحده رو به افزایش است و یگان موشکی چین نیز برای حملات موشکی گسترده به کشتی‌های آمریکا برنامه‌ریزی کرده، آن هم با موشک‌های سطح به دریای «وای جی-12» با برد 400 کیلومتر، «وی جی-18» با برد 540 کیلومتر و موشک ضد‌کشتی مافوق صوت «سی ام-401» که 290 کیلومتر برد دارد. در این گزارش تاکید شده که آمریکا حتی با تجهیز شدن به برخی پهپادهای جدید از نوع «ام کیو- 25» و «ام کیو‌- 8» و خرید 68 پهپاد «تریتون» باز هم به پهپادهای بیشتری برای مقابله با ارتش چین در دریای چین جنوبی نیاز دارد.
 
رسانه‌های بین‌المللی نیز اخیرا در تحلیل‌هایی نوشتند موشک‌های بالستیک جدید فرا‌صوت چین نه‌تنها سامانه‌های دفاعی آمریکا را به چالش می‌کشند، بلکه می‌توانند با دقت به اهداف نظامی دیگری در منطقه اصابت کنند. نکته جالب توجه اینکه این نگاه در بین طبقه تصمیم‌ساز و مشاوران دولت آمریکا نیز وجود دارد. «هنری کیسینجر» وزیر اسبق خارجه آمریکا در جلسه «مجمع اقتصادی جدید بلومبرگ» که در پکن برگزار شده بود، تأکید کرد: نباید اجازه دهیم اختلاف تجاری میان آمریکا و چین منجر به درگیری نظامی شود، زیرا این دو کشور به مراتب قدرتمندتر از شوروی و آمریکا در زمان جنگ سرد هستند. 
 
کیسینجر در بخش دیگری از اظهاراتش گفت: اگر اختلافات و درگیری‌های آمریکا و چین بدون هیچ محدودیت یا مهاری همچنان ادامه یابد، نتیجه آن ممکن است فاجعه‌بار باشد. وزیر اسبق خارجه آمریکا افزود: اگر آمریکا و چین مجبور شوند مواضع مخالف یکدیگر اتخاذ کنند تا از حمایت حداکثری در صحنه جهانی برخوردار شوند، آنگاه قابل تصور است که شرایطی نامطلوب و خطرناک به وجود آید. 
 
کیسینجر در ادامه افزود: آمریکا و چین شاید اختلافاتی با هم داشته باشند اما خطر این اختلافات هرگز با مخاطرات مربوط به درگیری نظامی میان این دو کشور که با توجه به تسلیحات قدرتمند و پیشرفته کنونی قابل تصور نیست، برابری نمی‌کند.
 
به نظر می‌رسد کوچ امنیتی ایالات متحده به شرق با هدف مهار چین، در بهترین حالت بودجه توسعه چین را تحت تاثیر قرار خواهد داد ولی اینکه آمریکا بتواند با توجه به چالش‌های جدی اقتصادی خود که کسری بودجه هزار میلیارد دلاری یکی از آنهاست، در بلندمدت در برابر چین ایستادگی کند چندان متصور نیست. بدون شک ایالات متحده با کشوری که در قرن بیستم خود را ابر‌قدرت معرفی کرده بود، فاصله زیادی دارد و ناچار است نظم جدید نظام بین‌الملل را بر پایه چندجانبه‌گرایی بپذیرد. 
***
    [مهار چین چطور انجام خواهد شد؟]
تقویت ‌ائتلاف‌های منطقه‌ای متحدان آمریکا در شرق آسیا و مجبور کردن چین به افزایش بودجه نظامی و کاهش اختصاص بودجه در بخش‌های توسعه‌ای و زیربنایی اقتصاد مثل طرح عظیم «یک‌ راه- یک ‌کمربند»، بخشی از اقدامات آمریکا خواهد بود. ایالات متحده قصد دارد با افزایش حضور نظامی خود در دریای چین جنوبی، علاوه بر اثر‌گذاری بر نظم امنیتی منطقه تا حدی هزینه‌های نظامی چین را نیز افزایش دهد تا در پس آن بر روابط تجاری چین نیز اثر بگذارد. حضور در تنگه «مالاکا» به‌عنوان دومین تنگه جهان از نظر حجم انتقال نفت، یکی از پایه‌های این استراتژی است. 
 
ضمن اینکه آمریکا با دخالت در امور داخلی کشورهایی مثل هنگ‌کنگ و تایوان، محیط امنیتی (حیاط خلوت) چین را به چالش کشیده است. افزایش توان نظامی متحدان آمریکا در این منطقه نیز در همین چارچوب است. 


 
مرجع : روزنامه وطن امروز
کد مطلب : ۸۲۹۴۹۲
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما