چند دهه قبل منطقه غرب آسیا و دیگر مناطق موسوم به جهان در حال توسعه محل تاخت و تاز و قدرتنمایی کشورهای غربی بود که داعیهدار ابر قدرتی و مدیریت نظم جهانی بودند. رهبران سیاسی غربی به صورت آشکار به کشورهای مختلف سفر میکردند و با تشریفات بسیار مورد استقبال قرار می گرفتند اما به نظر میرسد واقعیات موجود در وضعیت جدید جهانی تغییرات ملموسی را به خود دیده و آنچنان که دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا میگوید با وجود صرف هزینههای سرسامآور از سوی کشورش در دو دهه گذشته (قریب به 8 تریلیون دلار)، اکنون رهبران سیاسی این کشور ناچار هستند با محافظت نظامی و در خفا به منطقه سفر کنند.
در واقع، بر خلاف گذشته که دولتمردان آمریکایی در قالب سفرهای رسمی و با اجرای تشریفات خاص به کشوهای منطقه سفر میکردند اکنون شاهد سفرهای پنهان و مخفیانه در تاریکی شب هستیم. اما این رخداد را نمیتوان امری ساده ارزیابی کرد؛ زیرا به نظر میرسد در حال تبدیل شدن به نوعی سنت سیاسی برای کشوری است که داعیه ابر قدرتی دارد. نماد بارز این امر را میتوان در واپسین سفرهای دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا و مایک پنس، معاون او در سفر به کشورهای افغانستان و عراق مورد ارزیابی قرار داد لذا در نوشتار حاضر موضوع در دو سطح مورد تحلیل و واکاوی قرار میگیرد.
سفرهای مخفی و بدون اطلاع؛ دلارهای سوخته و امنیت ایجاد نشده
در اوایل هزاره جدید، علی الخصوص بعد از حادثه 11 سپتامبر، جرج بوش رئیس جمهور آمریکا و طیف نئومحافظهکاران در این کشور، تحت عنوان ایده «منجیگرایی» و «یکجانبهگرایی» آمریکایی دکترین نظم جدید جهانی در قالب اینکه آمریکا پلیس نظام بینالملل باشد، را در بالاترین سطح ایجاد کردند. در نتیجه شاهد بودیم که ارتش آمریکا و متحداناش افغانستان را اشغال و سبب با ساقط کردن رژیم بعث، عراق را نیز اشغال کردند. در واقع آمریکا با تکیه بر قدرت ارتش و دلارهایی که در اختیار داشت به مردمان منطقه وعده داد که در کشور آنها دموکراسی و آزادی و ثبات ایجاد خواهد کرد.
متعاقب این رخدادها، در ابتدا مقامهای آمریکایی همچون فاتحان جنگ در عراق و افغانستان تاخت و تاز میکردند اما اکنون به نظر میرسد روند تحولات بسیار متفاوت شده و دیگر آنها به این نتیجه رسیدهاند که هم دلارهایشان سوخته و هم هیچ جایگاهی در میان مردمان منطقه ندارند. در نتیجه شاهد هستیم که مقامات آمریکایی اکنون ناچار شدهاند به سفرهای از پیش اعلام شده، شبانه و سرزده و محصور در پایگاههای نظامی روی بیاورند. این مساله در ابتدای امر بدین معنا است که بر خلاف وعدههای واشنگتن اکنون دو کشوری که در ابتدای هزاره جدید مورد حمله قرار گرفتند، اکنون نه تنها به دموکراسی و ثبات نرسیده بلکه آنقدر امنیت ندارند که بتوان آشکار و بر اساس پروتکلهای دیپلماسی در نظام بینالملل به آنها سفر کرد.
بنابراین، در سطح ابتدایی میتوان سفر اخیر دونالد ترامپ و مایک پنس، را نتیجه راهبرد دو دههای آمریکا در منطقه ارزیابی کرد. کافی است مجددا به این جمله ترامپ اشارکنیم که میگوید: «ما 8 هزار میلیارد دلار صرف کردهایم اما باید با محافظتهای هوایی و ویژه به کشورهای منطق سفر کنیم/» واقعیت شکست سیاسی خارجی آمریکا را نمیتوان مورد انکار قرار داد اما این موضوع تمام مساله نیست و باید دیگر ابعاد نیز مورد توجه قرار بگیرد.
نقض حاکمیت ملی و تحقیر ملتها
اگرچه سفرهای سرزده آمریکاییها به کشورهای منطقه به ویژه افغاستان و عراق، نمایانگر شکست در راهبرد سیاسی خارجی آمریکا است اما از این امر نیز نمیتوان غافل ماند که سفرهای بدون اعلام قبلی و با نقض پروتکلهای دیپلماتیک بینالمللی، نقض حاکمیت ملی و نماد تحقیر مردم در این دو کشور نیز محسوب می شود. در ابتدای امر، پیش از سفر ترامپ به افغانستان، مایک پنس، معاون رئیسجمهور آمریکا در 22 دسامبر 2018 (1 آذر 1398) در سفری سرزده رهسپار کشور عراق شد و همانند رئیس خود، دونالد ترامپ در سال 2018 وارد پایگاه نظامی عین الاسد، در استان انبار عراق میشود و در ادامه به تماس تلفنی پروتکلی با نخست وزیر عراق اکتفا میکند و سپس راهی اربیل شد و توسط مقامات اقلیم کردستان عراق مورد استقبال قرار میگیرد.
در ادامه نیز شاهد هستیم که دونالد ترامپ، در (28 نوامبر 2019) در سفری سر زده و بدون اطلاع قبلی برای تقدیر از سربازان آمریکایی به افغانستان سفر میکند. هر دو این سفرها یک معنای مشترک دارند و آن نیز عبارت است از نقض حاکمیت ملی و سروری دولتها در این کشورها. در واقع، ترامپ و معاوناش در ژستی استعمارگرانه بدون اعلام قبلی وارد این دو کشور میشوند و جالبتر آن است که حاضر به دیدار رسمی با مقامات کشور میزبان در محل اقامت سران دولت نیستند و از آانها میخواهند به پایگاههای نظامی آمریکایی بیایند. هر چند این طرح نماد شکست سیاست خارجی آمریکا و اتلاف دلارهای زیادی است که واشنگتن طی دو دهه گذشته هدر داده است اما نباید از این امر غافل شد که چنین دیدارهایی نماد تحقیر ملتها در این عراق و افغانستان است.
اشرف غنی، رئیس جمهوری افغانستان با ترامپ در پایگاه اصلی نیروهای امریکایی در شمال کابل دیدار میکند اما عادل عبدالمهدی، نخستوزیر مستعفی عراق، حاضر به پذیرش درخواست، مایک پنس برای دیدار با خود در پایگاه نظامی نمیشود اما در واکنش به این امر شاهد خشم گسترده و واکنش منفی مردم و جریانهای سیاسی نسبت به سفرهای استعمارگونه آنها در این کشورها هستیم بهگونهای که بسیاری از کاربران عراقی و افغان سفر مقامات آمریکایی به کشور خود را بی احترامی به استقلال، عزت و غرور ملی ملتشان تلقی کرده و به صورت گسترده ای به آن واکنش انتقادآمیز داشته اند. به نظر می رسد مقامات آمریکایی، به عراق و اقغانستان به مثابه حیات خلوت خود می نگرند که هر زمان بخواهند به راحتی وارد آن شده و با هر کسی که صلاح بدانند دیدار میکنند. همین امر در میان مدت و بلندمدت موج نفرت و دشمنی ملتهای این دو کشور با آمریکا را به طور حتم افزایش خواهد داد.