دیروز ایران برای نخستین بار پس از جنگ جهانی دوم، مستقیما اهداف آمریکا را با دهها فروند موشک هدف قرارداد. نکته جالب ماجرا این است که کشورمان ابتدا رسما اعلام کرد که پایگاههای آمریکایی را میزند و پس از آن نیز این تهدید را عملی کرده است.
کارشناسان میگویند که اگر این حمله هیچ تلفاتی هم نداشته باشد، باز هم بزرگترین پیروزی برای ایران و ملتهای تحت ستم جهان محسوب میشود. تا عصر دیروز مقامات آمریکایی در ارتباط با تلفات و خسارات وارد شده به ارتش آمریکا، چیزی نگفتهاند و فقط وزارت دفاع این کشور به کشته شدن «شمار محدودی از نیروهای خود» اذعان کرده است.
در این میان، اتحادیه اروپا، که برخلاف «دونالد ترامپ» رئیسجمهور آمریکا، متوجه شده که ایران با این حمله، سیادت چند سدهای غرب بر جهان، ضربه وارد کرده است، دیروز منافقانه موضعگیری کرد و مدعی شد که ایران حاکمیت عراق را نقض کرده، که البته، با واکنش به موقع دولت بغداد، مبنی بر اینکه دولت در جریان این حمله قرار داشته است، جو سازی اروپاییها را پایان داد. ارتش عراق نیز اعلام کرد، حمله فوق به هیچ فرد عراقی آسیبی نزده است. این اعلام، به نوبه خود، به همگان ثابت کرد که ایران دارای موشکهای نقطه زن است.
به گزارش تسنیم، عملیات دقیق بامداد دیروز، صهیونیستها را نیز مثل آمریکاییها، به شدت آشفته کرده است؛ شبکه 12 رژیمصهیونیستی به نقل از «ایهود یعری» کارشناس صهیونیست، گزارش داد که این حمله میتواند آغاز زنجیرهای از عملیات مرگبار ایرانیها علیه نیروهای آمریکایی در خاورمیانه باشد اتفاق عینالاسد برای صهیونیستها به قدری نگرانکننده بود که کابینه امنیتی رژیم صهیونیستی دیروز برای بررسی آن، تشکیل جلسه داد.
دیروز اظهارات دیگر کارشناسان و چهرههای سیاسی غربی نیز مشابه اظهارات این تحلیلگر صهیونیستی بوده است.
ایران ابرقدرت موشکی است
«هری کیزیانس» مدیر مطالعات دفاعیاندیشکده آمریکایی «مرکز منافع ملی» در واکنش به حمله بامداد چهارشنبه ایران، به ترامپ هشدار داد که ایران «ابرقدرت موشکی» است.
این تحلیلگر ارشد مسائل دفاعی در آمریکا ضمن هشدار درباره توان بالای تهران در مقابله با تهدیدات واشنگتن، بر ناتوانی آمریکا برای مقابله با برنامه موشک بالستیک ایران تاکید کرد.
مدیراندیشکده «مرکز منافع ملی» در مصاحبه با شبکه «سیانبیسی» افزود، ایران یک «ابرقدرت موشکی» است.
به اعتقاد این تحلیلگر آمریکایی، هدف مقامهای ایرانی از حمله به مواضع آمریکا در عراق، نشان دادن این موضوع بود که «آنها میتوانند (به آمریکاییها) آسیب وارد کنند».
کیزیانس بااشاره به توان موشکی و زرادخانه موشکی کشورایران گفت: «باید مدام این موضوع را در ذهنتان داشته باشید که ایرانیها بیش از ۲۰۰۰ موشک بالستیک دارند».
وی تصریح کرد: «اگر آمریکا تلاش میکرد که جلوی یک حمله موشک بالستیک ایرانیها را بگیرد، (شاید میتوانست) اما ما نمیتوانیم جلوی همه موشکهای ایران را بگیریم. حتی اگر ما تک تک پدافند دفاع موشک بالستیکی که ما در جهان داریم را به خاورمیانه بیاوریم، قادر نخواهیم بود که جلوی ایرانیها را بگیریم».
به باور او وقوع یک مقابله تمامعیار مستقیم بین تهران و واشنگتن، میتواند به یک «درگیری خونین» تبدیل شود اما ایرانیها پتانسیل وارد آوردن آسیبهای بسیار را دارند نه تنها به پایگاههای نظامی آمریکا، بلکه به ناوهای جنگی در منطقه نیز میتواند آسیب وارد کند.
از نظر کیزیانس، آمریکا در حال حاضر در موقعیتی نیست که علیه ایران دست به حمله بزند، چرا که تدارک برای انجام چنین گزینهای، به حداقل چند هفته زمان نیاز دارد و «ایران تا آن زمان، قادر خواهد بود که به یک حمله پیشگیرانه دست
بزند».
این تحلیلگر آمریکایی معتقد است، بزرگ ترین نگرانی این است که «هیچ نشانهای مبنی بر کاهش تنش یا یک محیط مناسب برای دیپلماسی» بین واشنگتن و تهران وجود ندارد.
کیزیانس درباره دلیل ایران برای انجام حمله مستقیم علیه آمریکا و عدم استفاده از نیروهای نیابتی در منطقه گفت: « ایرانیها میخواهند به جهان و به طور خاص به رئیسجمهور ترامپ نشان دهند که آنها یک نیروی نظامی سبک وزن و کوچک نیستند».
این کارشناس مسائل دفاعی در آمریکا تصریح کرد: «ایرانیها سالهاست که در حال ساختن فناوریهای موشک بالستیک بودهاند. من استدلال میکنم که ایرانیها در زمینه موشک بالستیک ابرقدرت هستند».
وی با تاکید بر اینکه پاسخ دادن آمریکا به مجموعه توانایی موشکی ایران، «کار بسیار سختی» خواهد بود، افزود: «از نظر من آنها (ایران) میخواستند که علنی این کار (حمله به مواضع آمریکا) را انجام دهند و به ترامپ نشان دهند که مبارزه با آنها در یک جنگ، کار راحتی نخواهد بود».
در دوره ترامپ ایران و آمریکا به صورت کلی سه حالت در مواجهه با هم داشتهاند:
1- تعامل با بازی نتیجه صفر یک که با خروج ترامپ از برجام آشکار شد.
2- تقابل. پس از دستور ترامپ برای حمله موشکی به تیم سردار سلیمانی و شهادت وی این نیت به اوج رسید.
3- حفظ وضع موجود در پشگیری از تنش نظامی و درک بیشتر اهمیت شرکای بین المللی.با توجه به نیاز ترامپ برای داشتن برگ برنده در انتخابات ریاست جمهوری اواخر سال 1399 .
با توجه به تیپ شخصیتی ترامپ از ابتدای دولت ترامپ زمینه به سمت تقابل نبوده است، اما مسلماً به سمت تعامل هم گام برداشته نشده است. استراتژی ترامپ تا مقطع خروج از برجام «از بین بردن وضع موجود» بود تا شرایط را بیاعتبار و بیثبات کند. بعد خروج آمریکا از برجام که با همین هدف انجام شده بود ایران به این نتیجه رسید که «تعامل خردگرایانه» در پیش گیرد.
ترامپ وضع موجود را به هم زد، اما ترجیح ایران حفظ آن بود. در واقع تقابل مطلوب نبود و تعامل هم نتیجه نداشت پس حفظ وضع موجود سیاست مناسبی بود.
در نهایت لابی ضدایرانی تیم ترامپ را متقاعد کرد تا علاوه بر به هم زدن وضع موجود، با تحریمها و وضع سیاست فشار حداکثری زمینه را برای تقابل فراهم کنند. پس لابی افراطی در آمریکا می خواست ایران از تعامل خردگرایانه به تقابل احساسی و غیرمحاسباتی کشانده شود.
علیرغم برخی توفیق های اقتصادی چالش هایی مانند استیضاح در سال منتهی به انتخابات ریاست جمهوری، بی نتیجه بودن مذاکره با کره شمالی و عدم دستاورد مناسب در ونزوئلا هنوز افکار عمومی آمریکا را قانع نکرده است.
سیاستهای شکست خورده ترامپ در قبال ترکیه ،سوریه و رفتارش با کردها از دیگر موارد چالش های اساسی ترامپ است.
ترامپ با ترور سردار سلیمانی جبههای در رسانهها باز کرد که در ماههای آینده عملاً تصویری که یک رایدهنده آمریکایی و شهروند اروپایی ببیند این باشد که ترامپ انسان خوبی است و یک مانع را رفع کروه است و او نجاتبخشو قهرمان ملی است که می خواهد از سربازان آمریکایی محافظت میکند. در حالی که در واقع پس از مقابله موشکی ایران و نابودی پایگاه الاسد در شمال عرب عراق دیگر پنتاگون و مجموعه دفاعی آمریکا و اعتبار این کشور مورد سئوال قرار می گیرد. از سوی دیگر با توجه به محاسبات ضعیف ترامپ و برنامه های سناریوسازان برای تبدیل تحریم اقتصادی به درگیری نظامی این موضوع ما را در وضعیت بسیار سختی قرار میدهد؛ یعنی ما از یک سو با منافع ملی آمریکا طرف خواهیم بود نه ترامپ. باید مراقب باشیم با سنگی که ترامپ به چاه انداخته به داخل چاه کشیده نشویم. هرچند تهدیدهای متقابل مسیولین نظامی کشورمان علیه سناریوسازان پشت پرده که قبله و آمال و آرزوهای دوست داشتنی شان در خاورمیانه قرار دارد بخشی از بازدارندگی بوجود می آید با این حال بسیاری از بحران های بزرگ جهانی در اثر عدم مدیریت بحران های متطقه ای ابعاد بزرگتری پیدا کر ه اند که به نظر می رسد با توجه به جانبداری و تاثیر پذیری اروپا از ایران هراسی لتبی های تندرو در آمریکا، ورود چین و روسیه برای پیشگیری از توسعه بحران به ابعاد گسترده جهانی در چشم انداز کوتاه مدت و میان مدت بیش از هر زمانی ضرورت داشته باشد.