۰
سه شنبه ۱ بهمن ۱۳۹۸ ساعت ۰۸:۰۳

مبانی جنگ نرم در اندیشه رهبری

مبانی جنگ نرم در اندیشه رهبری
چکیده
 
 
 
 
 
 
 
پژوهش حاضر درصدد است معنا، مبنا، چیستی و چرایی جنگ نرم را در بیان و اندیشه‏ رهبر معظم انقلاب مورد پرسش و پژوهش قرار دهد و ابعاد مختلف موضوع را از منظر ایشان مورد واکاوی قرار دهد. بنابراین سوالی که برای این پژوهش در نظر گرفته شده و به آن پاسخ داده خواهد شد، این است که مبانی جنگ نرم از دیدگاه مقام معظم رهبری چیست؟ برای همه‏ی کسانی که دغدغه فرهنگ ایران اسلامی را دارند، در اهمیت و ضرورت پرداختن به ابعاد مختلف موضوع پیش‏گفته تردیدی وجود ندارد. امید است که این تحقیق و تحقیقات مشابه بتواند دغدغه مقام معظم رهبری را که دغدغه کشور، دین، اخلاق، فرهنگ و زندگی است به صورت نظام‏مند و مکتوب به لایه‏های مختلف جامعه منتقل کند و این موضوع برای همگان در قالب مسأله و مشکل طرح شود و همه در جوانب آن تأمل کنند و مصونیت‏های لازم را برای مقابله با آن تدارک ببیند.
کلیدواژگان
جنگ نرم؛ مقام معظم رهبری؛ فرهنگ؛ جامعه؛ ناتوی فرهنگی
اصل مقاله
مقدمه
پس از انقلاب اسلامی و به خطر افتادن استکبار جهانی و در رأس آن آمریکا، دشمنان اسلام به روش‏های مختلف سعی در مبارزه و براندازی نظام اسلامی داشته‏اند. دشمن که در منطقه و جهان اسلام منافع خود را از دست رفته می‏دید، برنامه مبارزاتی خود را در سطح وسیع پایه‏ریزی و ابتدا از موضع جنگ سخت وارد شد و با باز کردن جبهه‏های متعدد داخلی و خارجی از قبیل مبارزه مسلحانه منافقین، چریک‏های فدایی، حزب توده و ترور شخصیت‏های ممتاز انقلاب در حادثه هفتم تیر، انفجار حزب جمهوری اسلامی و طراحی کودتای نوژه، حمله نظامی مستقیم به طبس و جنگ تحمیلی علیه ملت ایران، سعی در نابودی پایه‏های مستحکم انقلاب کرد. اما این انقلاب که با عنایت الهی و فداکاری مردم شریف ایران اسلامی مقاومت هشت ساله خود را رقم زده بود و با دست خالی و تنها با اتکاء به قدرت الهی، دشمن را از سرزمین خود بیرون کرد و با مقاومت شکست را به آنها تحمیل کرد.

دشمن که با بسیج و انسجام گسترده کفر جهانی علیه ایران تصور شکست را نمی‏کرد، با دادن تلفات فراوان و با پذیرش خفت و ذلت، دست به عقب‏نشینی از مرزهای جمهوری اسلامی زد. اما دشمن بار دیگر با ترفندی جدید سعی در ضربه زدن به جمهوری اسلامی نمود، او جنگی نفس‏گیر در حوزه اقتصادی را که در دوران جنگ تحمیلی آغاز کرده بود، تشدید کرد و به محاصره اقتصادی و تحریم‏های گسترده رنگ و بوی جدید داد و در کنار آن جنگ دیپلماتیک، جنگ رسانه‏ای و عملیات روانی را تقویت کرد که ملت ایران در این زمینه هم با ایمان به اسلام، مقاومت آگاهانه و انسجام درون، کمر استکبار را به خاک نزدیک کرد و یک بار دیگر نقشه دشمن نقش بر آب شد. اما دشمن به دنبال منافع خود، دست از تلاش برنداشته و این بار با سلاح فرهنگی اقدام به مبارزه کرد. او با تهاجم گسترده فرهنگی سعی کرد ایمان و مقاومت مردم ایران را در هم بشکند و با انتخاب روش نرم و ترجیح آن بر جنگ سخت، هماورد تازه‏ای را آغاز کرده است. زیرا تهدیدات نرم، پیچیده و محصول پردازش ذهنی نخبگان بوده و اندازه‏گیری آن مشکل است، در حالی که تهدیدات سخت عینی، واقعی و محسوس است و می‏توان آن را با ارائه‏ی برخی از معیارها، اندازه‏گیری کرد.

در تهدید نرم، از روش القاء و اقناع‏سازی بهره‏گیری می‏شود، در حالی که روش اعمال تهدیدات سخت، استفاده از زور و اجبار است. در این تهدید، هدف تأثیرگذاری بر انتخاب‏ها، فرآیند تصمیم‏گیری و الگوهای رفتاری حریف و در نهایت سلب هویت‏های فرهنگی است. در حالی که هدف در تهدیدات سخت، تخریب و حذف فیزیکی حریف و تصرف و اشغال سرزمین می‏باشد. تهدیدات نرم به دلیل ماهیت غیرعینی و محسوس، عمدتاً فاقد عکس‏العمل است، در حالی که تهدیدات سخت، محسوس و همراه با عکس‏العمل و برانگیختن است.

بنابراین دشمن با به راه انداختن جنگ فرهنگی و نرم در مقابل ایران صف‏آرایی کرده است و لازم است شیوه‏ها، ابزارها، اهداف و راهبردهای دشمن را در این مسیر، شناسایی و برای مبارزه با وی تمهیدات لازم را در نظر گرفت.
ç روش تحقیق
الف)      توصیفی، تحلیلی با استفاده از روش‏های کتابخانه‏ای است، با توجه به اینکه این پژوهش عهده‏دار پرداختن به مبانی جنگ نرم می‏باشد. بر این اساس، روش تحقیق در بعد مبانی، به شیوه نظری انجام می‏شود و در بعد عملی، به شیوه کاربردی صورت می‏پذیرد.
ب)  نوع تحقیق، نظری و به روش تحقیق در علوم سیاسی می‏باشد.
پ)  روش گردآوری اطلاعات، کتابخانه‏ای به روش فیش‏برداری و مراجعه به منابع دست اول، سخنرانی‏های مقام معظم رهبری، اینترنت و کتب و مقالات منتشره در مجلات، روزنامه‏ها و غیره می‏باشد.
ç معنا و مفهوم جنگ نرم
جنگ نرم، در قالب‏ها و شکل‏های مختلف خود، در واقع جدیدترین عرصه نبرد است که بدون شک می‏تواند با توجه به عناصر ویژه خود، به عنوان یکی از تعیین‏کننده‏ترین عرصه‏های نبردهای امروز و آینده ‏باشد و هر کشوری که بخواهد اقدامات کاملی را در عرصه دفاعی خود انجام دهد، به ناچار بایستی به این حوزه قدم بگذارد.

جنگ نرم در برابر جنگ سخت، در حقیقت شامل هر گونه اقدام روانی و تبلیغات رسانه‏ای می‏شود که جامعه هدف یا گروه هدف را نشانه می‏گیرد و بدون درگیری نظامی و گشوده شدن آتش رقیب را به انفعال یا شکست وامی‏دارد. جنگ روانی، جنگ رایانه‏ای، جنگ اینترنتی، براندازی نرم، راه‏اندازی شبکه علمی رادیویی و تلویزیونی و شبکه‏سازی از اشکال جنگ نرم هستند. جنگ نرم، در پی از پای درآوردن اندیشه و تفکر جامعه هدف است تا حلقه‏های فکری و فرهنگی آنان را سست کرده و با بمباران خبری و تبلیغاتی در نظام سیاسی اجتماعی حاکم تزلزل و بی ثباتی تزریق کند.

ç منشأ و پیشینه جنگ نرم
کمیته خطر جاری، عنوان کمیته‏ای است که در دهه ۱۹۷۰ و در اوج جنگ سرد توسط گروهی از سناتورهای آمریکایی، مسؤلان ارشد وزارت خارجه، اساتید برجسته علوم سیاسی، مؤسسه مطالعاتی امریکن اینترپرایز و گروهی از مدیران باسابقه سیا و پنتاگون تأسیس شد. هدف از تأسیس این کمیته، خروج از بن‏بستی بود که در دوران جنگ سرد میان دو ابرقدرت زمان یعنی ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی در توازن هسته‏ای به وجود آمده بود.

اعضای این کمیته با منتفی دانستن جنگ سخت بین دو ابرقدرت، تنها راه به زانو درآوردن رقیب را در جنگ نرم و فروپاشی از درون طراحی و به اجرا درآوردند. راهکارهای دکترین مهار، نبرد رسانه‏ای و سامان‏دهی و نافرمانی مدنی، با عنوان راهبردهای جنگ نرم در این دوره توسط این کمیته معرفی شد. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و پایان جنگ سرد، فعالیت این کمیته برای یک دهه به حالت تعلیق درآمد و پس از حادثه ۱۱ سپتامبر، بار دیگر عناصری از این کمیته گردهم آمدند و با تجزیه و تحلیل فرصت‏ها و تهدیدات فراروی دولت آمریکا این کمیته را فعال کردند. یکی از اقدامات این کمیته، تدوین راهبرد امنیت‏های آمریکا، جهت یک دوره چهار ساله برای دولت بوش در ارتباط با ایران است.

در گزارش این کمیته آمده است که ایران به لحاظ وسعت سرزمین، کمیت و کیفیت نیروی انسانی، امکانات نظامی منابع سرشار و موقعیت جغرافیایی ممتاز در منطقه خاورمیانه و هارتلند نظام بین الملل، به قدرتی بی‏بدیل تبدیل شده است که دیگر نمی‏توان با یورش نظامی آن را سرنگون کرد. بنابراین به زعم پالمر و اعضای کمیته، تنها راه سرنگونی جمهوری اسلامی ایران، پیگیری جنگ نرم با استفاده از «سه تاکتیک دکترین مهار، نبرد رسانه‏ای و سامان‏دهی نافرمانی مدنی» است. متن این گزارش که به عنوان «ایران و آمریکا، رهیافت جدید» تنظیم شده است، محورهای پانزده‏گانه‏ای را برای چگونگی اجرایی نمودن راهبردهای سه‏گانه پیشنهاداتی ارائه می‏دهد.

در مجموع می‏توان گفت که ماهیت تهدید پس از فروپاشی شوروی، تهدید نرم و تهدیدات هنجاری و فرهنگی است. از دیدگاه نظریه‏پردازان جدید غرب، جهان اسلام و رشد اسلام سیاسی در آن، به مثابه گفتمان غالب در خاورمیانه، چالش اصلی فرهنگ لیبرال دمکراسی است. در این چارچوب و به استناد گزارش کمیته خطر جاری در مورد نحوه برخورد با جمهوری اسلامی ایران می‏توان گفت که جلوگیری از روند رو به رشد اسلام‏گرایی و عمق استراتژیک قدرت نرم جهان اسلام در مقابل قدرت نرم جهان غرب، بخشی مهم از محتوای سند استراتژی امنیت ملی آمریکا می‏باشد که جایگزین استراتژی سد نفوذ شوروی شده است. از این دیدگاه، تهدید امنیت‏های آمریکا، تهدیدات نرم، نامتقارن و ترکیبی است که منابع آن در کشورها و رژیم‏های ضد آمریکایی و غیرلیبرال خاورمیانه معرفی شده است (ضیایی‏پرور، ۱۳۸۳).

هدف اصلی در جنگ نرم علیه جمهوری اسلامی، مقابله با عناصر و مؤلفه‏های قدرت نرم مقوم‏های نظام جمهوری اسلامی است. به طور دقیق، این هدف بر مقابله با عوامل موفقیت ما در مبارزه با رژیم شاهنشاهی و دشمنان خارجی در دفاع مقدس، متمرکز است. این تهاجم به صورت پیچیده و نامحسوس در دوره هشت‏ ساله سازندگی شروع شد، هر چند درک آن برای بسیاری از خواص و نخبگان مشکل بود، مقام معظم رهبری با بهره‏گیری از تجارب تاریخی، صحنه این نبرد را کالبدشکافی کردند. با کمال تأسف، در این دوره هشدارهای رهبری مورد توجه قرار نگرفت. در دوره سازندگی، روشنفکران غرب‏گرا در حوزه نظری، ده‏ها مقاله و نشریه با هدف به چالش کشیدن عناصر قدرت نرم نظام جمهوری اسلامی منتشر کردند. متأسفانه نه تنها هیچ عکس‏العمل و مقابله‏ای در این دوره انجام نشد، بلکه برخی از سیاست‏ها و رفتار دولتمردان در این دوره بسترساز تهاجم فرهنگی شد. در این دوره اصلاحات نیز جنگ نرم، آن‏چنان وضوح و شدت یافت که با جسارت، تمام باورها و ارزش‏های انقلابی و مقدسات اسلامی مورد هجمه و اهانت قرار گرفت و متأسفانه بسیاری از کسانی که در دوره اصلاحات مسئول بودند، نه تنها به وظایف خود عمل نکردند، بلکه بخشی از رسانه‏ها به ویژه مطبوعات کشور، مجلس ششم، بخش‏هایی از دولت هفتم و هشتم، در نقش پایگاه و یگان‏های دشمن عمل کردند و با آنان همراهی نمودند. به طور قطع، یکی از پیچیده‏ترین جلوه‏های جنگ نرم علیه نظام جمهوری اسلامی در سال ۱۳۸۸ ظاهر شد که به عنوان «فتنه» توسط مقام معظم رهبری نامگذاری شد.
با توجه به مطالب فوق، باید بر این نکته تأکید ورزید که دشمنان انقلاب اسلامی پس از ناکامی در مقابله سخت در دهه اول با جمهوری اسلامی ایران، با برنامه‏ریزی دقیق‏تر به بهره‏گیری از راهبرد تهدید و جنگ نرم روی آورده ‏اند.

ç ناتوی فرهنگی، چهره دیگری از جنگ نرم
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱ و پایان یافتن جنگ سرد (۱۹۹۱-۱۹۴۵) دنیا به سمت تک قطبی شدن پیش رفت. از این رو، آمریکا که رقیب اصلی‏اش (اتحاد جماهیر شوروی) دیگر توان مقابله با او را نداشت، احساس کرد که رقیبی ممتاز ندارد و به همین علت، تلاش کرد سیطره‏ی خود را در عرصه‏های نظامی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی بر جهان تحمیل کند. بنابراین به فرهنگ‏سازی جهانی مبتنی بر فرهنگ لیبرال دموکراسی متوسل شد؛ از همین رو، به یک مجموعه مقتدر فرهنگی نیاز بود و شاید از این زمان به بعد، عملاً ناتوی فرهنگی موجودیت یافت.
در همین راستا، اندکی پیش از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، نظریه پایان تاریخ فوکویاما، استاد اقتصاد سیاسی دانشگاه جان هاپکینز،‏‏ در سال ۱۹۸۹ در سطح جهان مطرح شد. وی در مقاله‏اش خاطرنشان می‏کند: «واقعیتی که اینک شاهد عینی آن هستیم، تنها پایان جنگ سرد یا عبور از یک دوران تاریخی جنگ سرد نیست، بلکه این واقعه نقطه پایان تحول ایدئولوژیکی بشری و جهانی سازی لیبرالیسم غربی به عنوان شکل نهایی حکومت بشری است.» همچنین همزمان با نظریه یاد‏‏ شده، نظریات دیگری مانند موج سوم آلوین تافلر، دهکده جهانی جرج اورول و مک لوهان، برخورد تمدن‏های ساموئل هانتیگتون، جهانی‏شدن و جهانی‏سازی رابرستون، هابرماس، گیدنز و نظریه عدالت جهان راولز به عنوان مکمل‏های نظریه پایان تاریخ فوکویاما مطرح شدند، در نتیجه حس جهان‏شمولی و به تعبیر دیگر احساس کدخدا بودن برای دنیایی که در چارچوب دهکده جهانی گنجانده شده است، سبب شد که ناتوی فرهنگی عینیت یابد.

ç چیستی جنگ نرم
جنگ نرم از لحاظ تاریخی با مفاهیمی همچون فریب، ایجاد تفرقه و تخریب روحیه ارتباط دارد. این مفاهیم در میان راهبردشناسان جنگ در دوران باستان، بارها مورد تأکید قرار گرفته است. ضمن آن‏که نمونه‏های استفاده از جنگ نرم را می‏توان در قالب‏های فریب، ایجاد تفرقه و تخریب روحیه دشمن در دوران صدر اسلام نیز یافت. جنگ نرم در مفهوم نوین آن با ویژگی‏هایی از جمله نرم‏افزارگرایی، ذهنیت‏سازی، ته‏‏سازی از درون، تغییر هویت فرهنگی، تغییر الگوهای رفتاری همراه با الگوسازی رفتاری، ایجاد تردید در مبانی و زیرساخت‏های فکری یک نظام سیاسی و زمینه‏سازی برای ایجاد بحران در ارزش‏ها و باورهای اساسی جامعه و بهره‏گیری از بحران‏های پنج گانه سیاسی هویت، مقبولیت، مشارکت، نفوذ و توزیع را شامل می‏شود. «در جنگ نرم، لااقل در مراحل اولیه جنگ، هیچ منازعه فیزیکی و سختی صورت نمی‏گیرد. جنگ نرم از جنس جنگ فرهنگی است. ابزار و ادوات جنگی در این نوع جنگ از سنخ ابزارهای فرهنگی، فکری، اندیشه‏ای و رفتاری است، نه ابزارها و وسایل نظامی. دشمنان در جنگ نرم به دنبال تسخیر باورها و ارزش‏های یک ملت‏اند. تصرف قلب‏ها و مغزها هدف اصلی جنگ نرم است و وقتی نائل شوند، در حقیقت جبهه مقابل را به جبهه خودی تبدیل کرده‏اند.»(شریفی، ۱۳۸۹ش، ص ۲۶)

به این ترتیب در جنگ نرم، دشمن بر خلاف جنگ سخت به دنبال تسخیر فیزیکی و نظامی کشور نیست، بلکه استیلا و تسلط فکری- فرهنگی اولویت اصلی است. زیرا «هدف جنگ نرم این است که باورها و ارزش‏های جامعه هدف را به گونه‏ای جهت دهد که همچون مهاجمان بیندیشند؛ همچون آنان فکر کنند و هر آنچه آنان خوب می‏دانند، خوب بدانند و هر آنچه را که بد و زشت معرفی می‏کنند، زشت ببینند؛ و نه تنها از همسویی و همفکری با دشمنان قسم خورده‏ی خود احساس شرمندگی نکنند، بلکه با افتخار از آنها یاد کنند.» (همان، ص ۲۷)
به عبارت دیگر، «جنگ نرم، نبردی است که در برابر رقبا و دشمنان اعمال می‏شود و در این مبنا به معنای استفاده از قدرت نرم است، یعنی یک نوع قدرت اغوا کننده و اقناع کننده؛ یعنی تغییر ذهنیت ملت‏ها.» (خطیبی، ۱۳۸۹ش، ص ۴۲) بنابراین جنگ نرم «امروزه مؤثرترین، کارآمدترین، کم‏ هزینه‏ترین و در عین حال، پیچیده‏ترین نوع تهدید علیه امنیت ملی یک کشور است، چون می‏توان با کمترین هزینه و با حذف لشکرکشی و از بین بردن مقاومت‏های فیزیکی به هدف رسید؛ زیرا با عواطف، احساسات، فکر و اندیشه، باور و ارزش‏ها و آرمان‏های یک ملت و نظام سیاسی ارتباط دارد. ابعاد این جنگ و تهدید گسترده‏تر و مخرب‏تر است، زیرا دین، فکر و آرمان ملت‏ها را آماج تهاجم خود قرار می‏دهد.» (دانش سیاسی ۲، بی‏تا، ص ۸۴)

ç تعریف جنگ نرم از دیدگاه رهبری
گستره مفهوم جنگ نرم، وسیع‏تر از تهاجم فرهنگی است و با توجه به پیشرفت‏های تکنولوژیک و درهم تنیده‏تر شدن روابط اجتماعی، جنگ نرم محدوده عملیاتی بزرگتری را شامل می‏شود. در محدوده عملیاتی جنگ نرم علاوه بر حوزه فرهنگ، حوزه‏های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و حتی بیولوژیک و محیط زیست نیز قرار می‏گیرد. جنگ نرم نبرد همه‏جانبه، تدریجی، متناوب، متنوع و منطقی است که اهداف داخلی آن دربرگیرنده فروپاشی، براندازی از درون، استحاله و بی ‏ثبات‏سازی است. در بعد داخلی، جنگ نرم از تاکتیک‏های متنوع و منطقی استفاده می‏شود که برخی از آنها شامل نافرمانی مدنی، مشروعیت‏زدایی، بی اعتبارسازی، اعتمادزدایی از نظام، اختلاف افکنی، ناکارآمد جلوه دادن نظام، ایجاد نارضایتی، القای غم و یأس و وحشت، بحرانی جلوه دادن کشور و غیره می‏گردد که در فازهای کوتاه‏مدت، میان‏مدت و بلندمدت صورت می‏پذیرد.

در بعد بین‏المللی نیز هدف جنگ نرم، مهار و منزوی‏سازی جمهوری اسلامی از طریق اعمال محدودیت و تحریم‏های سیاسی، اقتصادی و اجماع‏سازی جهانی علیه ایران است. جنگ نرم، سلطه کامل و همه جانبه در ابعاد سه‏گانه‏ی حکومت، اقتصاد و فرهنگ است که از طریق استحاله الگوهای رفتاری در این حوزه‏ها و جایگزینی الگوهای رفتاری مهاجم محقق می‏شود. بی تردید، کشور نیازمند یک برداشت و تعریف بومی از این پدیده متناسب با شرایط خاص خود است. رهبر معظم انقلاب، حضرت آیت‏الله‏العظمی خامنه‏ای در دو دهه اخیر، مهمترین راهبرد دشمن علیه جمهوری اسلامی را جنگ نرم معرفی کرده‏اند. ایشان در این مورد با هدف شناخت بیشتر جامعه و نخبگان، با ادبیات مختلف، جنگ نرم را معرفی و به خوبی تبیین فرموده‏اند. برخی از بیانات ایشان در این خصوص ذکر می‏شود:

«جنگ نرم، یک تهاجم فرهنگی، بلکه یک شبیخون، غارت و قتل‏عام فرهنگی است.»(۲۲/۴/۷۱)
«جنگ اراده و عزم‏ها، سیاست‏ها و تدبیرهاست»(۲۳/۱۲/۷۱)
«جنگ نرم، یعنی ایجاد و تردید در دل‏ها و ذهن‏های مردم»(۴/۹/۸۸)
«جنگ نرم، یعنی جنگ به وسیله ابزارهای فرهنگی و پیشرفته امروزی»(همان)
«جنگ نرم، یعنی جنگ به وسیله نفوذ، دروغ و شایعه‏پراکنی.»(همان)
«جنگ نرم، یعنی تهاجم به مرزهای ایمانی، عقیدتی و فرهنگی»(۱۵/۲/۷۲)
«جنگی است برای نا‏‏‏امید ساختن مردم از مبارزه»(همان)
ç ویژگی‏ها و شاخص‏های جنگ نرم از دیدگاه مقام معظم رهبری
جنگ نرم امروزه مؤثرترین، کارآمدترین، کم‏هزینه‏ترین و در عین حال خطرناک‏ترین و پیچیده‏ترین نوع جنگ علیه ارزش‏ها و امنیت ملی یک کشور است، چون می‏توان با کمترین هزینه، با حذف لشکرکشی و از بین بردن مقاومت‏های فیزیکی به هدف‏ها رسید. این جنگ نبردی خاموش است و از آن رو که افراد مورد تهاجم بی‏دفاع و غافلگیر و دچار غفلت می‏شوند، خطرناک‏تر است؛ زیرا با باورها، ارزش‏ها، عواطف و احساسات یک ملت در بلندمدت ارتباط دارد. نمونه‏های فراوان از کاربرد جنگ نرم در صفحات تاریخ وجود دارد. برای شناخت هر پدیده بهتر است ویژگی‏های متمایز کننده آن مشخص شود. ویژگی‏های ذیل ناظر بر نقاط افتراق جنگ سخت و نرم است که می‏تواند در شناخت چیستی جنگ نرم از دیدگاه مقام معظم رهبری یاری رساند.

٢-٣- ذهنی و غیر محسوس بودن
جنگ نرم برخلاف جنگ سخت، از ماهیت انتزاعی و ذهنی برخوردار است. بنابراین تشخیص به موقع آن دشوار است. لیکن جنگ سخت، محسوس و همراه با عکس‏العمل و برانگیختن است. در جنگ نرم کشف بازیگران، آرایش و گسترش دشمن مشکل بوده و کمتر موجب برانگیختن و عکس‏العمل می‏شود. زیرا به تعبیر رهبری، «در تهاجم نظامی‏ شما طرفتان را می‏شناسید، دشمنتان را می‏بینید؛ اما در تهاجم معنوی‏، تهاجم فرهنگی‏، تهاجم نرم، شما دشمن را در مقابل چشمتان نمی‏بینید.»(۱۲/۸/۸۸) و در موضعی دیگر «جنگ نرم؛ راست است، این یک واقعیت است؛ یعنى الان جنگ است. البته این حرف را من امروز نمی‏زنم، من از بعد از جنگ - از سال ۶۷ - همیشه این را گفته‏ام؛ بارها و بارها. علت این است که من صحنه را می‏بینم؛ چه بکنم اگر کسى نمی‏بیند؟! چه کار کند انسان؟! من دارم می‏بینم صحنه را، می‏بینم تجهیز را، می‏بینم صف‏آرایی‏ها را، می‏بینم دهان‏هاى با حقد و غضب گشوده شده و دندان‏هاى با غیظ به هم فشرده شده علیه انقلاب و علیه امام و علیه همه‏ این آرمان‏ها و علیه همه‏ آن کسانى که به این حرکت دل بسته‏اند را؛ اینها را انسان دارد می‏بیند، بهره‏گیری از ابزارهای قانون‏گرایی، حقوق بشر و طرفداری از مردم.»(۲۱/۵/۷۱)

٢-٤- تدریجی و آرام بودن
جنگ نرم طی یک فرایند تدریجی، خزنده و آرام اعمال می‏شود. به عبارت دیگر تحولات فرهنگی و تغییر هویت و ویژگی‏ها و خصائص ملی زمان‏بر و گاهی با تغییرات نسلی همزاد است. تهاجم فرهنگى، مثل خودِ کار فرهنگى، اقدامِ آرام و بى سر و صدایی است و تغییر هویت واقعى نظام به تدریج و آرام حاصل می‏شود (۲۴/۹/۸۷).

٢-٥- پر شمول و فراگیر
جنگ سخت، اغلب گروه محدودی از افراد جامعه، معمولاً نظامیان را آماج قرار می‏دهد. در حالی که جنگ نرم بر تمامی گروه‏های جامعه تأثیر می‏گذارد. مرجع امنیت، در حوزه جنگ سخت، سرزمین و دولت‏ها ‏است. در حالی که در جنگ نرم مردمان و نخبگان کشور هدف است. تهاجم فرهنگی عرصه‏های متنوع دارد و بالطبع مقابله با آنها نیز متنوع است (۲۲/۲/۸۲).

٢-٦- غلبه بعد فرهنگی جنگ نرم بر سایر ابعاد
اگر چه جنگ نرم همه ابعاد یک سیستم، به ویژه در سه بُعد سیاسی، فرهنگی و اجتماعی را تحت تأثیر قرار می‏دهد، لیکن بعد فرهنگی آنها برجسته‏تر از سایر ابعاد است و با دگرگونی هویت فرهنگی نظام سیاسی موجود ناکارآمد گردیده و زمینه‏های فروپاشی آن فراهم می‏شود. اساس کار جنگ نرم بر پایه یک حرکت فرهنگی و روانی است. در این زمینه، می‏توان به عبارات زیر از مقام معظم رهبری اشاره نمود:
«جنگ نرم، یعنی جنگ به وسیله ابزارهای فرهنگی»(۲۳/۱۲/۷۸)
«امروز هیچ‏کس نمی‏تواند انکار کند که فوری‏ترین هدف دشمنان جمهوری اسلامی، تسخیر پایگاه‏های فرهنگی در کشور است.»(پیام به کنگره جامعه اسلامی دانش جویان در مشهد، شهریور ۸۰)
«جنگ نرم کارزاری فکری، فرهنگی و سیاسی است.»(۱۲/۲/۶۹)

٢-٧ ریشه‏ای و عمیق بودن
جنگ سخت، جز در موارد معدودی، اثرات کوتاه‏مدتی بر جامعه هدف برجای می‏گذارد، در حالی که اثرات جنگ نرم، به ویژه در بعد فرهنگی، اثرات عمیق دارد. زیرا ممکن است موجب دگرگونی و تغییر هویت، روح و سیرت یک نظام سیاسی شود. به تعبیر رهبری، «این تهاجم فرهنگی که بنده چند سال قبل گفتم، این شبیخون فرهنگی که انسان در بخش‏های مختلف علائم آن را مشاهده می‏کرد و امروز هم انسان آن را در بخش‏های مختلفی می‏بیند، به این نیت است؛ با این قصد است؛ انقلاب را از محتوای خود، از مضمون اسلامی و دینی خود، از روح انقلابی خود تهی کنند و جدا کنند. این، از همان نقاط حساسی است که هوشیاری مردم را می‏طلبد.»

٢-٨- پیچیدگی
جنگ نرم پیچیده، چند‏لایه و چند‏‏وجهی است. این جنگ لایه‏های شناختی، عاطفی، هیجانی، اجتماعی، معنوی، روانی و حتی جسمانی مخاطبان را آماج قرار می‏دهد. از همین روی تشخیص آنها کار دشواری است. جنگ نرم محصول پردازش ذهنی نخبگان و اندازه‏گیری آن مشکل است؛ در حالی که جنگ سخت عینی، واقعی و محسوس است و می‏توان آن را با ارائه برخی از معیارها، اندازه‏گیری کرد. امروز آرایش رسانه‏اى و فرهنگى که در مقابل جمهورى اسلامى قرار دارد، آرایشی بسیار‏ پیچیده، متنوع، متکثر، کارآمد و فنى و پیشرفته است. مبارزه‏ای پیچیده‏تر و سخت‏تر از مبارزه با دشمنان است(۲۶/۹/۸۲). امروز دشمن با شیوه بسیار زیرکانه‏ای در داخل، در حال یک جنگ و مبارزه تمام‏عیار فرهنگی علیه ماست (۲۳/۷/۸۰).

٢-٩- هدفمند و سازمان‏یافته
جنگ نرم با سناریوی از پیش تدوین شده و با طرح و نقشه قبلی و همراه با خصومت و دشمنی به سامان می‏رسد. از این روی باید مصادیق جنگ نرم دشمن، از آسیب‏های داخلی که ناشی از ناکارآمدی یا ضعف سیستم است، تفکیک شود. در تهاجم فرهنگى، هدف، ریشه‏کن کردن فرهنگ ملى و از بین بردن آن است (۱۹/۴/۷۴) و «کسی که صحنه را می‏بیند ملتفت است که دشمن دارد چه کار می‏کند و می‏فهمند که شبیخون است و چه شبیخونی هم هست.» زیرا «جنگ نرم حمله همه جانبه و سازماندهی شده است.»(۲۳/۵/۷۰) پس جنگ نرم یک اقدام برنامه‏ریزی شده سازمان یافته و بسیار هنرمندانه است.

٢-١٠- فتنه ‏آمیز بودن
در این زمینه، عبارت‏های زیر از کلام رهبری قابل بیان است:
الف. مخلوط کردن کلمه حق با کلمه باطل (۸/۱۲/۷۴)
ب. تبدیل نقاط قوت به ضعف (۴/۱۱/۷۶)
پ. در جنگ نرم دشمن به صورت دوست جلوه می‏کند (۲۲/۹/۸۸)
ت. حقیقت را به شکل باطل و باطل را در لباس حقیقت نشان دادن (۳/۶/۸۸)
ث. ضربه زدن از نقاطی که مردم قدرت تحلیل ندارند (۱۵/۱۱/۸۸)
ç اصول مقابله با جنگ نرم از دیدگاه رهبری
١. اصل دستاویزی به مبانی الهی
افسر جنگ نرم به سفارش پیامبر اعظم (ص) همواره به اصول مورد تأکید قرآن و سیره‏ی اهل بیت توجه نموده و در انتخاب‏های فردی و اجتماعی این اصول را خط مشی خود قرار می‏دهد.
٢. اصل اعتماد به وعده‏های الهی
افسر جنگ نرم بر این اعتقاد است که اگر فقط برای رضای خدا تلاش کند، خداوند قطعاً او را در مسیر رسیدن به هدف یاری خواهد کرد.

٣. اصل تکلیف محوری
افسر جنگ نرم همواره در تصمیم‏گیری‏های فردی و اجتماعی به جای نتیجه‏گرایی فقط به انجام تکلیف می‏اندیشد؛ چرا که معتقد است با توکل به خداوند مهربان به وظیفه، نتیجه حاصل خواهد شد.
٤. اصل اعتقاد به ظهور منجی
افسر جنگ نرم در راستای زمینه‏سازی ظهور، همواره بالابردن آگاهی و بصیرت، دفاع از حق، حمله به شیطان و مبارزه با جهل و کفر را در دستور کار خود قرار می‏دهد.
٥. اصل دشمن‏شناسی
افسر جنگ نرم با هوشیاری و بصیرت دشمن را شناخته و همواره با دقت و تیزبینی مواضع روش‏های آنان را به منظور طراحی عملیات دفاعی یا تهاجمی مورد بررسی قرار می‏دهد.
٦- اصل بازی نکردن در زمین دشمن
افسر جنگ نرم همواره با توجه به تدابیر فرمانده، به هیچ وجه در زمین دشمن بازی نکرده و در نقشه‏های دشمن نیز ایفای نقش نمی‏کند.

ç شاخصه‏های موافقان و مخالفان جنگ نرم
الف) شاخصه‏های موافقان
قوی‏ترین استدلال حامیان جنگ نرم این است که جذابیت آمریکا در جهان مبتنی بر ادراک مشروعیت و اعتبار خط ‏مشی‏های این کشور در داخل و خارج از آن است. هر چند آمریکا، حق کاربرد زور پیش‏دستانه را به عنوان مبنای جنگ به اصطلاح علیه تروریسم برای خود محفوظ می‏داند، اما اعتبار و مشروعیت این خط‏مشی با عدم کشف سلاح‏های کشتار جمعی در عراق، که باعث توجه جدی کل جامعه بین‏المللی شده بود، به شدت آسیب دید. نتیجه چنین خط‏مشی‏هایی به این امر منجر شد که آمریکا به طور روزافزون به دیده یک عنصر خارجی نگریسته شود که هر وقت می‏خواهد به حقوق بین‏الملل متوسل می‏شود و هر وقت نمی‏خواهد آن را نادیده می‏گیرد؛ هر وقت نهادهای بین‏المللی به سودش باشند از آنها استفاده می‏کند و هر وقت مانع طرح‏های این کشور هستند آنها را تحقیر می‏کند (Hart ,۱۹۹۱).
طرفداران جنگ نرم آمریکایی استدلال می‏کنند که عنصر جهانی به اصطلاح تروریسم، مستلزم راه‏‏حلی جهانی است و نه راه‏‏حلی یک ‏جانبه. پیامد یک‏ جانبه‏گرایی آمریکا این است که باعث از بین رفتن توانایی این کشور در «فتح قلوب و اذهان» شده و بدین وسیله قدرت جذابیت آمریکا (قدرت نرم) را کاهش می‏دهد. یک ‏جانبه‏گرایی، آمریکای در حال انزوا را بیش از پیش به خطر می‏اندازد؛ به گونه‏ای که در اوج درگیری این کشور با تروریسم، بقیه جهان تنها نظاره‏گر آن هستند. وضعیت موجود آمریکا به این کشور در بُعد فراملی یعنی جایی که قدرت به شیوه‏ای بی‏نظم توزیع شده و مسائل نظامی به طور فزاینده‏ای ناهمتراز دیده می‏شود شفافیت اعطا نمی‏کند. رهیافت‏های تک‏‏بُعدی مبتنی بر‏ منابع زور و ظلم نظامی آمریکا مفاهیم امنیت مشترک، رفاه مشترک و حکمروایی جهانی را از پایه ویران ساخته است. در واقع، این رهیافت حکایت از ضعف اقتصادی آمریکا دارد و به نهادهای بین‏المللی که ملزم به اداره جهانی پیچیده‏اند آسیب وارد می‏کند (لی مارت، ۱۹۹۱).

طرفداران جنگ نرم استدلال می‏کنند که بزرگ‏ترین تهدیدها و فرصت‏های جهانی به طور فزاینده‏ای همگرا و فراملی شده، به طرز روزافزونی مستلزم پاسخ‏های همگرایی هستند که از مرزهای حاکمیت ملی فراتر می‏رود. افراد و گروه‏های تروریستی در بعد فراملی می‏توانند به عنوان شبکه‏های مجازی عمل کنند. این شبکه‏ها با استفاده از هزینه پایین فناوری اطلاعات می‏توانند در هر نقطه‏ای از جهان مستقر شوند.
باراک اوباما از موافقان جنگ نرم با اعلام مواضع درباره عراق، افغانستان و دیگر مناطق خاورمیانه طی این چند سال نشان داد که مخالف ورود آمریکا به جنگ‏های کلاسیک با مقیاس بزرگ در خارج این کشور و مدافع جنگ نرم، انقلاب‏های مخملی و هدایت از پشت صحنه است. گروه‏های نزدیک به اوباما خواستار جنگ‏های کم هزینه و تحریم‏های اقتصادی، انقلاب‏های مخملی، کودتا، براندازی، حملات نیروهای ویژه، حملات پهپادی، ترور و هدایت از پشت صحنه هستند؛ همچنین می‏توان به سیاست شوراندن یک دشمن یا متحد علیه دشمن دیگر با امید نابودی یا تضعیف هر دو اشاره کرد. همان‏طور که مصداق آن در استفاده اوباما از ترکیه علیه سوریه به چشم می‏خورد.

ب) شاخصه‏های مخالفان جنگ نرم
استدلال این گروه این است که آمریکا باید از قدرت هژمونیک و تک ‏قطبی‏اش برای ترویج یک ایدئولوژی استفاده نماید تا شرایط جامعه بین‏المللی را به سود منافع ملی خود رقم زند (سریع‏القلم، ۱۳۸۸). افزون بر این، مخالفان جنگ نرم این کشور استدلال می‏کنند که ضعف باعث تحریک دولت‏- ملت‏های ضعیف جهت دستکاری در محیط راهبردی می‏شود. برای نمونه، وزیر امور خارجه پیشین آمریکا، کاندولیزا رایس نوشته است که «قدرت اهمیت دارد، هم اعمال قدرت توسط ایالات متحده و هم توانایی سایرین در اعمال آن» (رایس، ۲۰۰۵). استدلال سایرین نیز این است که سلطه قدرت نظامی و اقتصادی آمریکا (یعنی قدرت سخت) به این کشور اجازه می‏دهد تا علیرغم مخالفت و بیم متحدانش در تمام ابعاد مدل سه‏بعدی وضعیت را تعیین کند. گذشته از این، رابرت کگان در این زمینه خاطرنشان می‏سازد که آمریکایی‏ها مریخی و اروپایی‏ها ونوسی هستند.

طرفداران قدرت سخت (مخالفان جنگ نرم) بر این اعتقاد هستند که آمریکا، مسئولیتی اخلاقی جهت ترویج ارزش‏هایش دارد زیرا این ارزش‏ها مورد درخواست جهانیان است و آمریکا نباید به خودش اجازه دهد که با موافقت‏نامه‏های چندجانبه یا نهادهای بین‏المللی محدود شود. این افراد تأکید دارند که آمریکا باید از منابع قدرت سخت خود در ابعاد نظامی و اقتصادی مدلی سه‏بعدی برای جلوگیری از ظهور مجدد یک رقیب جدید در قدرت سخت استفاده کند. آمریکا از دستیابی به سلطه جهانی سه هدف دارد:
نخست؛ ایالات متحده باید در صدد القای رهبری خود در ایجاد و حمایت از نظمی جدید باشد که رقبای بالقوه را به این امر متقاعد کند که نباید آرزوی نقشی مهم‏تر داشته باشند. آنها تأکید دارند که برای حمایت از منافع آمریکا این کشور باید موضعی تهاجمی‏تر در پیش گیرد. دوم؛ ایالات متحده باید در حوزه‏های غیردفاعی از منافع کشورهای صنعتی پیشرفته حمایت کند تا آنها را از به چالش کشیدن رهبری آمریکا یا پیگیری براندازی نظم اقتصادی و سیاسی مستقر بازدارد. سرانجام؛ ایالات متحده باید فرایندهایی را برای چشم‏پوشی و انصراف رقبای بالقوه از درخواست نقش‏های جهانی یا منطقه‏ای بزرگ‏تر فراهم کند (ولفویتز،۱۹۹۲). افزون بر این، مخالفان جنگ نرم (طرفداران قدرت سخت) عموماً بر این اعتقادند که آمریکا باید بر راه‏‏حل‏ها به عنوان ابزار حل و فصل مشکلات جهانی تأکید ورزد، زیرا جامعه بین‏المللی به خصوص اروپا این دیدگاه را در مورد چگونگی حکمرانی جهانی، نقش نهادهای بین‏المللی و حقوق بین‏الملل، و موازنه بین کاربرد زور و دیپلماسی در امور بین‏المللی ندارد (کگان، ۲۰۰۳).

در کشورهای اسلامی مشاهده می‏شود راهبرد سیاست خارجی آمریکا دارای مؤلفه جذابیت نیست. اجزاء قدرت سخت، از جمله جزء نظامی آن، ‏وقتی که در دوره‏ای طولانی بیش از حد مورد استفاده واقع شود بسیار پرهزینه بوده، می‏تواند به طور ناآگاهانه باعث شرایطی شود که جذبه مبتنی بر قدرت نرم را تضعیف می‏‏کند و تنها نتیجه‏اش وارونه شدن اثر ناشی از همزیستی دو عنصر قدرت نرم و سخت است.

ç ابعاد جنگ نرم
١. ابعاد دینی
می‏دانیم که هویت اصیل مردم ایران، هویت دینی و اسلامی است. اصلی‏ترین نقطه‏ی قوت و برجسته ترین ویژگی ملت ما و انقلاب اسلامی، نیز آموزه‏های دینی و دینداری آنان است. از طرفی همان‏طور که اشاره شد، یکی از مهمترین اهداف جنگ نرم، تغییر باورها و ارزش‏های حاکم بر مردم است. از آن‏‏جا که بسیاری از باورها، ارزش‏ها و برنامه‏های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، حقوقی و اقتصادی مردم ما نیز متأثر از باورهای دینی و ارزش‏های اسلامی است، به همین دلیل کلی‏ترین هدف دشمنان در جنگ نرم، حمله به اسلام شیعی و آموزه‏های آن است. از طرفی می‏دانیم که یکی از مؤلفه‏های امنیت ملی در جمهوری اسلامی مسأله دین و مذهب است. خدشه وارد کردن به دین و مذهب به معنای خدشه وارد کردن به امنیت ملی و هویت ملی ما می‏باشد. به همین دلیل، بعد دینی جنگ نرم دشمنان، علیه جمهوری اسلامی را می‏توان و می‏باید مهمترین بعد جنگ نرم دانست. (شارب و هلوی، ۱۳۸۶، ص ۳۸)

٢. ابعاد فرهنگی
فرهنگ یک جامعه یعنی تمامیت باورها و ارزش‏های آن جامعه و همچنین آداب و رسوم برآمده از آن باورها و ارزش‏ها. یکی از شگردهای جنگ نرم این است که هویت و فرهنگ اسلامی ما را به صورتی هنرمندانه و نامحسوس، از میان بردارند و یا اینکه دست‏کم آن را خرد و ناچیز جلوه دهند و آن را عامل عقب‏ماندگی و ایزوله شدن معرفی کنند و مترقی‏ترین تعالیم را به عنوان تعالیم ضد بشریت معرفی نمایند. البته برای تخریب لایه‏های روبین فرهنگ یک جامعه، لازم است لایه‏های زیرین آن، یعنی جهان بینی و نظام ارزشی آن، تخریب یا تضعیف شود. اگر جهان‏بینی و نظام ارزشی یک جامعه دستخوش تحول و دگرگونی شود، در آن صورت آداب و رسوم اجتماعی و شیوه زندگی آنها نیز دگرگون خواهد شد. خیلی روشن است که با یک جهان‏بینی اومانیستی و سکولاریستی، نمی‏توان آداب و رسوم و شیوه زندگی اسلامی را حفظ کرد. در جنگ نرم و به منظور ضربه زدن به مبانی اعتقادی و جهان‏بینی اسلامی بیشتر سعی می‏شود به صورت غیرمستقیم و از راه تغییر ارزش‏ها حرکت کنند، گناه و کارهای خلاف اخلاق، مقدمه بی اعتقادی و تکذیب آیات الهی است.

قرآن کریم می‏فرماید: «ثُمُّ کانَ عاقِبةَ الّذین اسَاُوُوا السَّوائی اَنَ کذَّبوا بآیاتِ الله و کانوا بها یستَهزئون»؛ «پس، سرانجام کسانی که مرتکب رفتارهای بد شدند، به جایی رسیدند که آیات خدا را تکذیب کردند و آنها را به مسخره گرفتند.»
غریبان نیز از راه ترویج ارزش‏های غربی که در تضاد کامل با ارزش‏های اسلامی است سعی دارند به آن هدف بنیادین خود دست پیدا کنند. ترویج پول‏پرستی، تجمل‏گرایی، دنیاطلبی و شهرت‏گرایی در جوامع اسلامی نهایتاً مسلمانان را از هویت اسلامی خود دور می‏کند (گیدنز، ۱۳۹۲، ص ۱۲۰)

٣- ابعاد اقتصادی
بانک جهانی، تحت نظارت قدرت‏های بزرگ و مستکبران و استعمارگران، به گونه‏ای برنامه‏ریزی کرد که اقتصاد کشورهای دیگر غیر از کشورهای صنعتی و پیشرفته را به اقتصادی تک‏محصولی تبدیل کند. مثلاً اقتصاد ایران را اقتصادی نفتی کرد؛ در حالی که پیش از آن ایران در تولید محصولات کشاورزی، نه تنها خودکفا بود، بلکه صادرات هم داشت. اما در دوران استعمار نو و هجوم کالاهای غربی به داخل ایران، به گونه‏ای شد که ایران حتی در بخش کشاورزی، به یک کشور تولید کننده مواد خام تبدیل شد. محصولاتی همچون پنبه، توتون، تنباکو را صرفاً تولید می‏کرد؛ بدون آن‏که خودش توانایی تولید و تبدیل فرآورده‏های آنها را داشته باشد. از طرفی بانک‏های استعماری همچون بانک شاهنشاهی انگلیس و بانک استقراضی روسیه، در مدتی کوتاه توانستند همه‏ی فعالیت‏های مالی ایران را در اختیار بگیرند. این بانک‏ها، با اعطاء وام‏های کلان به تاجران و حاکمان و شاهان، فعالیت و برنامه‏های اقتصادی کشور را به طور کامل زیر سلطه‏ی خود گرفتند (سیف، ۱۳۸۰، ص ۶۰).

اقتصاد نفتی، یا به تعبیر مقام معظم رهبری حضرت آیت‏الله خامنه‏ای اقتصاد «اُپکی» موجب می‏شود که هیچ-گاه نتوانیم برنامه‏ها و ایده‏های اقتصادی و سیاسی و اجتماعی خود را دنبال کنیم. ایشان بارها و بارها بر -ضرورت چند محصولی کردن اقتصاد کشور تأکید کردند. به عنوان مثال، در جمع دانشجویان و استادان دانشگاه امام حسین (ع) در سال ۱۳۷۷ فرمودند: «من بارها شکوه و گله کرده و می‏کنم که هنوز سرنوشت اقتصاد ما بسته به اُپک است! قیمت‏گذاری نفت در اُپک در اختیار ما نیست؛ یعنی یک ملت به این عظمت، اقتصاد، مسائل کشور و گذران روزمره‏اش، ساختن زیربناهای کشورش، وابسته به عاملی است که مطلقاً در اختیار او نیست».

٤- ابعاد سیاسی
هر ناظر بی طرفی این حقیقت را تصدیق می‏کند که یکی از مردمی‏ترین و بلکه مردمی‏ترین حکومت در سطح دنیا، حکومت جمهوری اسلامی ایران است. همراهی مردم و مسؤلان در نظام جمهوری اسلامی بر باورهای دینی و اسلامی آنان استوار است. مردم ما از عمق جان و بر اساس باورهای عمیق دینی خود از حکومت اسلامی و مردم‏سالاری دینی دفاع می‏کنند. بدون تردید تا «مقبولیت» مردمی حکومت دینی برقرار باشد، فرمول جنگ نرم در عرصه سیاسی، نه تنها کاربردی نخواهد داشت، بلکه نتیجه عکس می‏دهد. به همین دلیل، تئوریسین‏های جنگ نرم تلاش می‏کنند که ارتباط وثیق اعتقادی را از طریق ایجاد شبهه در مشروعیت دینی نظام اسلامی و عرفی و عادی جلوه دادن حکومت دینی سست کرده و از میان بردارند و در نتیجه، ارتباط ایمانی و عمیق میان مردم و رهبری را به ارتباط طبیعی و عادی تبدیل کنند. (پایگاه خبری تحلیلی فرارو ، ۴ آذر ماه ۱۳۸۸)

٥. ابعاد اجتماعی
وجود مشکلات اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی بیشترین کمک را به دشمنان در جنگ نرم علیه جمهوری اسلامی ایران می‏کنند. به همین دلیل است که یکی از مهمترین زمینه‏های موفقیت جنگ نرم دشمنان علیه جمهوری اسلامی، برجسته کردن آسیب‏ها و نقاط آسیب‏خیز جامعه است. مقام معظم رهبری در دیدار با اعضای محترم مجلس خبرگان رهبری در تاریخ ۱۰/۷/۸۸ در این باره فرمودند: «یکی از کارهای دشمن این است که نقاط ضعف کوچکی که حتماً وجود دارد، بزرگ کنند یا نقاط ضعف را نمی‏گوییم هم کوچک، نقاط ضعفی وجود دارد، بزرگ‏نمایی کنند؛ چند برابر آنچه که هست، این نقاط ضعف را نشان بدهند؛ سیاه‏نمایی کنند؛ تلقی‏های بدبینانه نسبت به نظام را گسترش بدهند. به زور می‏خواهند این یأس را به جامعه القا کند. وقتی یأس وارد جامعه شد، جامعه از پویایی خواهد افتاد؛ افراد مبتکر، افراد نخبه، افراد جوان و پرنشاط، منزوی می‏شوند، کناره‏گیری می‏کنند، دست و دل‏شان به کار نمی‏رود، مشارکت‏ها کم می‏شود، پویایی جامعه از دست می‏رود، این یکی از خطوط کاری دشمن است.»

٦. ابعاد حقوقی
اربابان نظام سلطه می‏کوشند از طریق قوانین و مقررات بین‏المللی، اهداف موردنظر خود را در کشورهای هدف عملیاتی کنند. یکی از این اقدامات این است که سعی می‏کنند دوره‏های آموزشی را به منظور مصوبات سازمان ملل، در کشورهای هدف و با کمک دولت‏ها برگزار نمایند. هدف اصلی از برگزاری چنین دوره‏هایی تغییر در باورها و ارزش‏ها و فرهنگ عمومی سبک زندگی جامعه هدف و جایگزینی ارزش‏ها و باورها و فرهنگ لیبرال غربی است که سعی کرده‏اند، آنها را در قالب قوانین مقررات بین‏المللی در سراسر جهان اجرایی کنند.
٧. ابعاد عاطفی
یکی دیگر از شگردها و شیوه‏های جنگ نرم، تحریک احساسات مردم علیه کارگزاران و مسئولان کشور است که این شگرد، همواره از سوی مخالفان حکومت‏های اسلامی مورد استفاده قرار گرفته است. برای مثال، معاویه برای برپایی فتنه‏ی صفین از پیراهن خون‏آلود عثمان و انگشتان قطع شده‏ی نائله، همسر عثمان، بهره‏ای بسیار برد. به مدت یک سال، پیراهن خون‏آلود خلیفه را بر منبر آویخت و گاه نیز در انظار عمومی، آن را بر-تن می‏کرد. معاویه آن‏قدر با احساسات دینی مردم بازی می‏کرد که گروهی از مردم شام با خود عهد کردند تا وقتی قاتلان خلیفه را به سزای اعمال‏شان نرساند، از همسران خود کناره بگیرند و آسایش و راحتی را بر خود حرام کنند! بسیار روشن بود که معاویه هرگز دنبال خون‏خواهی عثمان نیست، فقط می‏خواهد با این مسئله، احساسات مردم را برانگیزاند تا به مطامع دنیوی خود برسد.
این شگرد هم اکنون نیز از سوی سردمداران فتنه، علیه انقلاب اسلامی ایران، به خوبی مورد استفاده قرار می‏گیرد. داستان کشته‏سازی و مظلوم‏نمایی جنبش سبز، در حوادث بعد از انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری، شرکت سران فتنه و ساده‏لوحان قدرت‏طلبی که ابزار دست فتنه‏گران واقع شدند در مراسم ختم افرادی که زنده بودند، تشکیل ستادهای جنگ روانی علیه جمهوری اسلامی از سوی سران فتنه، از جمله فعالیت‏هایی بود که عمدتاً به منظور تحریک احساسات مردم و خواسته یا ناخواسته به قصد براندازی نظام جمهوری اسلامی صورت می‏گیرد (شریفی، ۱۳۸۸، صص ۹۲-۹۰).

ç چرایی جنگ نرم
١. ناکارآمدی جنگ سخت
نخستین علت روی آوردن غرب به جنگ نرم را باید در ناکارآمدی جنگ سخت جستجو کرد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، دنیای غرب به درستی متوجه شد که این انقلاب شکوهمند، منافع حیاتی (اعم از کوتاه مدت، میان‏مدت و بلندمدت) آنها را در میان ملت‏های مستضعف جهان مورد تهدید قرار داده است. بنابراین طبیعی بود که آنها تلاش کنند به هر نحو ممکن به نابودی انقلاب اسلامی و نظام نوپای برآمده از آن بپردازند. در این مرحله غرب از سه شکل متفاوت از جنگ سخت برای ستیز با انقلاب اسلامی استفاده کرد: جنگ مسلحانه داخلی، حمله مستقیم و کودتا و جنگ تحمیلی

٢. مقابله با موج بیداری ملت‏های دنیا
نتیجه طبیعی پیروزی انقلاب اسلامی، موج بیداری ملت‏های دنیا بود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، ملت‏های مظلوم دنیا به این نتیجه رسیدند که استکبار جهانی، دیگر توانایی لازم را جهت حفظ منابع حیاتی و البته نامشروع خود، در مناطق مختلف جهان ندارد. به ویژه پس از سقوط شوروی سابق و اردوگاه کمونیسم، ابهت ابرقدرت‏ها در چشم ملت‏ها شکست و به این ترتیب زمینه برای مقابله با سیاست‏های یک جانبه‏گرایانه ایالات متحده آمریکا در سراسر جهان فراهم شد. در چنین شرایطی بهترین راهکار برای واپایش (کنترل) موج بیداری ملت‏های دنیا به ویژه مسلمانان سراسر جهان نابود ساختن منشأ این بیداری نظام جمهوری اسلامی بود. البته آشکار است که به سلطه درآوردن این موج، بااقدام‏های نظامی ممکن نیست و به همین دلیل رویکردهای نرم‏افزارگرایانه در دستور کار قرار گرفت.

٣. گسترش ابزارهای ارتباطی
سومین عامل در چرایی جنگ نرم به استفاده از ابزارهای ارتباطی جدید مربوط می‏شود. این نکته که جنگ سخت دیگر کارآمد نیست، ضمن آن‏که به تجربه غرب در شکست‏های متمادی در این زمینه برمی‏گردد، بحث هزینه را نیز مطرح می‏سازد. هزینه اقدام‏های نظامی زیاد است و در عین حال تشویق هم به افزایش هزینه‏ها می‏انجامد. ابزارهای ارتباطی جدید تا حدی توانسته است این مشکل را رفع کند و از این رو، دشمن از سرزمین خود به تبلیغ و گسترش فرهنگ خود مبادرت می‏ورزد بدون آن‏که هزینه گزافی را متحمل شود. این ابزارها به مثابه جایگزینی برای اقدام‏های نظامی درآمده‏اند و به صورت هماهنگ‏تر عمل می‏کنند. ضمن آن‏که فرماندهی و هدایت چنین ابزارهایی به مراتب راحت‏تر از فرماندهی یگان‏های نظامی و ادوات جنگی در میدان‏های نبرد سخت است.

٤- پیشرفت‏های نظامی و فناورانه ای جمهوری اسلامی ایران
عامل تأثیرگذار دیگری که فضا را به سمت جنگ نرم سوق داده است، پیشرفت‏های نظامی و فناورانه‏ی جمهوری اسلامی ایران است. از سویی، غرب به این دلیل با جمهوری اسلامی در تقابل است که جمهوری اسلامی با پیشرفت‏های از نظر علمی و فناوری، به وادی‏هایی گام نهاده که در آن وادی‏ها، غرب یکه‏تازی می‏کرده است و نمونه آشکار این مورد، دستیابی ایران به فناوری صلح‏آمیز هسته‏ای است. از سوی دیگر، پس از انقلاب اسلامی، دشمن سعی کرد کشورمان را از هر گونه دسترسی به تجهیزات نظامی بازدارد. در طی جنگ نیز راهبرد کارتر بر این استوار بود که ایران را از دریافت اسلحه و به ویژه قطعات یدکی سلاح‏های ساخت ایلات متحده محروم نگه دارد. اما به مرور و در نتیجه تحریم‏های غرب، نیاز به تلاش در داخل کشور برای خودکفایی در زمینه تولید ادوات جنگی بر همگان مسجل شد و به این ترتیب، نیروهای داخلی فعالیت‏های خود را جهت طراحی و تولید انواع سلاح‏های نظامی آغاز کر‏دند. در نتیجه، ایران به پیشرفت‏های فراوانی در زمینه نظامی دست یافت که موشک‏های پیشرفته دوربرد هم جزئی از آنان بود.

١٢. آثار جنگ نرم بر فرهنگ از دیدگاه رهبری
در این زمینه، رهبر انقلاب اسلامی دیدگاه‏های شفافی دارند که در ادامه به آنها اشاره می‏شود:
«امروز ملت ما در مقابل خود، جبهه‏ی گسترده‏ای را ملاحظه می‏کند که با همه توان خود درصدد این است که انقلاب اسلامی را از خاصیت و اثرِ ضد استکباری بیندازد. از اول پیروزی انقلاب، همان جبهه سعی‏اش این بود که نگذارد جمهوری اسلامی که مولود انقلاب است پا بگیرد؛ همه تلاش خودشان را کردند که جمهوری اسلامی را از بنیان نگذارند رشد کند، و البته نتوانستند. اقدام سیاسی کردند، محاصره اقتصادی کردند، جنگ تحمیلی را هشت سال بر این مدت تحمیل کردند، دشمنان این ملت را تجهیز کردند، وسوسه‏های درونی را به جان انقلاب و نظام جمهوری اسلامی انداختند، نتوانستند. آن‏ها به این نتیجه رسیده‏اند که باید از محتوای نظام هرچه می‏توانند کم کنند این تهاجم فرهنگی که بنده چند سال قبل گفتم، این شبیخون فرهنگی که انسان در بخش‏های مختلف علائم آن را مشاهده می‏کرد و امروز هم انسان آن را در بخش‏های مختلفی می‏بیند به این نیّت است با این قصد است که انقلاب را از محتوای خود، از مضمون اسلامی و دینی خود، از روح انقلابی خود تهی‏ کنند و جدا‏ کنند این، از همان نقاط حساسی است که هوشیاری مردم را می‏طلبد»(۲۸/۱/۸۷)

«این را امروز فهمیده‏اند و دانسته‏اند که مواجهه استکبار با نظام جمهوری اسلامی دیگر از نوع مواجه دهه اول انقلاب نیست. در آن مواجه زورآزمایی کردند؛ شکست خوردند. مواجهه سخت بود، ایجاد جنگ بود، کودتا بود. در اول انقلاب، کودتا راه انداختند، شکست خوردند. شورش‏های قومی راه انداختند سرکوب شدند و شکست خوردند؛ جنگ تحمیلی را به راه انداختند که هشت سال به طول انجامید شکست خوردند، پس دنبال این راه‏ها نخواهند رفت، یعنی احتمالش ضعیف است، البته باید همیشه هشیاری نسبت به همه جوانب باشد اما این اولویت استکبار در مواجهه با نظام اسلامی نیست. اولویت، آن چیزی است که امروز به آن می‏گویند جنگ نرم! یعنی جنگ به وسیله‏ی ابزارهای فرهنگی به وسیله نفوذ، دروغ و شایعه پراکنی با ابزارهای پیشرفته‏ای که امروز وجود دارد، ابزارهای ارتباطی‏ای که ده سال قبل و پانزده سال قبل و سی سال قبل نبود، امروز گسترش پیدا کرده، جنگ نرم یعنی ایجاد تردید در دل‏ها و ذهن‏های مردم.»(۴/۹/۸۸)

«این حرکت عظیمی که با انقلاب اسلامی شروع شد، یک حرکت تمام شده نیست؛ مطلقاً تمام شده نیست، آن حرکت ادامه دارد. همینی که حالا معمول شده که در بیان‏ها و در تلویزیون و توی تبلیغات و توی دادگاه و توی زبان همه، می‏گویند: جنگ نرم؛ راست است، این یک واقعیت است؛ یعنی الان جنگ است. البته این حرف را من امروز نمی‏زنم، من بعد از جنگ ـ از سال ۶۷. همیشه این را گفته‏ام، بارها و بارها. علت این است که من صحنه را می‏بینم؛ چه بکنم اگر کسی نمی‏بیند؟! چه کار کند انسان؟! من دارم می‏بینم صحنه راه می‏بینم تجهیز راه می‏بینم صف‏آرایی‏ها را، می‏بینم دهان‏های با حقد و غضب گشوده شده و دندان‏های با غیظ به هم فشرده شده علیه انقلاب، علیه امام و علیه همه این آرمان‏ها و علیه همه آن کسانی که به این حرکت دل بسته‏اند را این‏ها را انسان دارد می‏بیند خب چه کار کند؟ این تمام نشده چون تمام نشده، همه وظیفه داریم. وظیفه مجموعه فرهنگی ادبی و هنری هم وظیفه مشخصی است بلاغ تبیین بگویید، خوب بگویید، من همیشه تکیه بر این می‏کنم: بایستی قالب را خوب انتخاب کنید و هنر را بایستی تمام عیار توی میدان بیاورید، نباید کم گذاشت، تا اثر خودش را بکند.» (۲۲/۲/ ۸۲)

«از همان سال‏های هفتاد و سه، هفتاد و چهار، هفتاد و پنج و هفتاد و شش روز به روز این تقابل شدیدتر شد. رخنه‏افکنی در مبانی اعتقادی و ارزشی نظام در سطوح مختلف شروع شد حتی در خود انقلاب و حتی در ریشه‏های عمیق‏تر انقلاب مانند اسلام، عاشورا، تشیع و جدا نبودن دین از سیاست که جزو مبانی مسلم فکری در نظر متصدیان انقلاب و روشنفکران کشور و پیشروان این حرکت عظیم بود، شبهه‏افکنی و تردیدافکنی به شکل همه‏جانبه عمیق شروع شد. سمینارها تشکیل دادند، کنگره‏ها تشکیل دادند، نشریات تخصصی در این زمینه در خارج از کشور به وجود آوردند و هر چه هم توانستند در داخل کشور از پایگاهایی که ممکن بود در اختیار آن‏ها باشد و در اختیارشان بوده استفاده کردند آنها (آمریکا) در آن دوره ده ساله اول (پیروزی انقلاب) با توطئه براندازی سخت، جنگ تحمیلی و تحریم اقتصادی شروع کردند؛ اما نتوانستند کاری بکنند. جنگ تحمیلی و تحریم اقتصادی هر کدام به نحوی برای ملت ایران و جمهوری اسلامی یک فرصت شد این ابرهای تیره‏ای که آن‏ها روی سر ملت ایران راه انداختند، در دل خود، برای ملت ایران باران‏های نافی داشت. جنگ، ما را مصمم و استوار کرد؛ تحریم اقتصادی ما را به فکر اتکای به خود انداخت و همه این برکات را برای ما آورد. در دوره بعد، براندازی نرم را دنبال کردند -تهاجم فرهنگی و شبیخون فرهنگی- که آن هم به جایی نرسید و بعد از سال‏های متمادی نتیجه این شد که حالا یک دولت متکی به اصول و با شعار اصول سرکار می‏آید، که پیداست تهاجم فرهنگی نتوانسته آن کاری که آنها می‏خواستند بکنند بعد از این همه توطئه‏های دیگر در راه است، که ما باید خودمان را مصون کنیم.»(۲۹/۳/۸۵)
در جمع‏بندی چرایی منشاء جنگ نرم علیه جمهوری اسلامی می‏توان گفت که مقام معظم رهبری، بر دو دلیل اصلی به عنوان منشأ جنگ نرم و چرایی به وجود آمدن جبهه عظیم فرهنگی در برابر جمهوری اسلامی تأکید دارند که عبارت است از:
۱.   شکست دشمن در مواجهه سخت با نظام اسلامی
۲.   عمیق‏تر و پیچیده‏تر شدن ریشه‏های نظام اسلامی
      براساس دلایل یاد شده می‏توان نتیجه‏گیری کرد که با توجه به ناکامی دشمن در مقابله سخت (شورش‏های قومی، کودتا و جنگ تحمیلی) با نظام جمهوری اسلامی همچنین عظمت و اقتدار نظام در ابعاد مختلف و سه دهه تجربه بر آن در مقابله دشمن، احتمال تکرار برخورد سخت تضعیف شده و دشمن برای مقابله با نظام روش‏های خود را پییچیده‏تر نموده است؛ همچنان که ریشه‏های نظام جمهوری اسلامی عمیق‏تر و پیچیده‏تر شده است.

ç نتیجه‏ گیری
در این مقاله سعی شد، به منظور درک اساسی از مقوله جنگ نرم و غرب علیه جمهوری اسلامی از منظر مقام معظم رهبری، چیستی، چرایی، اهداف، ابعاد و مبانی راهکارهای آن مورد بررسی قرار گیرد که نتیجه‏گیری آن در چند بند ذیل تلخیص می‏گردد:
۱.   جنگ نرم از جمله مسائلی که در عصر ما، به یکی از مباحث جدی در میان صاحب‏نظران تبدیل شده و بسیاری از اهل علم و فن، اعتقاد دارند که در زمان ما، جنگ نظامی جای خود را به جنگ نرم داده و قدرت‏ها تلاش می‏کنند از راه تأثیرگذاری بر رسانه‏ها مثل مطبوعات، ماهواره، دنیای مجازی و مراکز آموزشی کنترل افکار عمومی را در دست گرفته و به این ترتیب بر کشورهای موردنظر مسلط شوند.
۲.   هدف اصلی در جنگ نرم علیه جمهوری اسلامی، مقابله با عناصر و مؤلفه‏های قدرت نرم و مقوم‏های نظام جمهوری اسلامی است. به طور دقیق، این هدف بر مقابله با عوامل موفقیت ما در مبارزه با رژیم شاهنشاهی و دشمنان خارجی در دفاع مقدس، متمرکز است.
۳.   جنگ نرم، نبردی که در برابر رقبا و دشمنان اعمال می‏شود و در این مبنا، به معنای استفاده از قدرت نرم است، یعنی یک نوع قدرت اغوا کننده و اقناع کننده، یعنی تغییر ذهنیت ملت‏ها. بنابراین جنگ نرم امروزه مؤثرترین، کارآمدترین و کم هزینه‏ترین و در عین حال پیچیده‏ترین نوع تهدید علیه امنیت ملی یک کشور است، چون می‏توان با کم ترین هزینه و یا حذف لشکرکشی و از بین بردن مقاومت‏های فیزیکی به هدف رسید.
۴.   جنگ نرم، یک تهاجم فرهنگی، بلکه یک شبیخون فرهنگی، غارت و قتل‏عام فرهنگی است.
۵.   جنگ نرم، جنگ اراده و عزم‏ها، سیاست‏ها و تدبیرها است.
۶.   جنگ نرم به وسیله دروغ، نفوذ و شایعه‏پراکنی و جنگ به وسیله ابزارهای فرهنگی و پیشرفته امروزی پیش می‏رود.
۷.   جنگ نرم، مجموعه تحولاتی است که هویت فرهنگی و الگوهای رفتاری مورد قبول نظام سیاسی را دگرگون سازد.
۸.   جنگ نرم، سلطه‏ی کامل و همه جانبه در ابعاد سه گانه حکومت، اقتصاد و فرهنگ است که از طریق استحاله الگوهای رفتاری در این حوزه‏ها و جایگزین کردن الگوهای رفتاری مهاجم محقق می‏شود. رهبر معظم انقلاب اسلامی، حضرت آیت‏الله العظمی خامنه‏ای در دو دهه اخیر، مهمترین راهبرد دشمن علیه جمهوری اسلامی را جنگ نرم معرفی کرده و آن را جنگ به وسیله ابزارهای فرهنگی و پیشرفته امروزی، به وسیله دروغ، نفوذ و شایعه‏پراکنی تعریف نمودند.
بنابراین هدف نهایی در جنگ نرم علیه یک ملت، ایجاد تغییر و دگرگونی در ساختارهای سیاسی آن جامعه و جایگزین کردن ساختارهای جدید می‏باشد. با ایجاد تغییر در باورها، افکار و رفتارهای یک جامعه، به صورت طبیعی مدل رفتارهای حمایتی از ساختار سیاسی موجود، تغییر پیدا کرده و مدل‏های چالشی جایگزین آن می‏شود. در یک جامعه، مردم در شرایطی با نظام سیاسی خود به چالش برمی‏خیزند که آن را مشروع ندانند و از نظر آنان، مسئولان سیاسی مقبولیت خود را از دست داده باشند. بنابراین مشروعیت‏زدایی و مقبولیت‏زدایی برای ایجاد بحران، ناآرامی و بی‏‏ثبات‏سازی در جامعه هدف، از کارویژه‏های اصلی جنگ نرم به حساب می‏‏آید.
پیشنهادها
الف. بحث جنگ نرم باید در جامعه، نه تنها برای نسل امروز بلکه برای آیندگان نیز روشن شود و با یک فرهنگ‏سازی قوی و غنی در این مورد گام بردارند.
ب.  حمایت همه جانبه مسئولین نظام اعم دینی و دانشگاهی در این امر می‏تواند جلوه‏های بسیار خوبی را درباره این مسئله برای افراد جامعه به وجود آرود.
ج.   همه‏ی مسئولان ارشد جامعه ایران اسلامی باید مقوله جنگ نرم در تمام مراحل کاری خود مدنظر و جدی بگیرند.
د.    انتشار کتاب‏هایی درباره جنگ نرم و ارائه آن به نسل جوان امروز می‏تواند نفوذ ایدئولوژی‏های خلاف جامعه اسلامی را در جوانان که آینده‏سازان جامعه اسلامی می‏باشند، کمتر کند و یک سیستم فکریِ قوی و عقیدتی برای آنان به وجود آورد.




 
مقاله 2، دوره پنجم، شماره چهاردهم، بهار 1395، صفحه 24-45 XML اصل مقاله (227 K)
نویسندگان
1محمدرحیم عیوضی* ؛ 2محمود دامیار؛ 3ایوب دامیار
1عضو هیئت علمی دانشگاه بین‏المللی امام خمینی(ره) قزوین
2کارشناس ارشد اندیشه سیاسی در اسلام
3دانشجوی کارشناسی ارشد علوم سیاسی
مراجع
منابع
کتب:
۱ـ   احمدی، مجتبی، از تهاجم فرهنگی تا جنگ نرم، تهران، معاونت فرهنگی و اجتماعی سازمان بسیج مستضعفین، ۱۳۸۸.
۲ـ   اسماعیلی، علی محمد، جنگ نرم در همین نزدیکی، تهران, ساقی، ۱۳۸۹.
۳ـ   پایگاه خبری تحلیلی فرارو، ۴ آذر ماه ۱۳۸۸.
۴ـ   جمعی از مؤلفان، دانستنی‏های سیاسی ویژه جنگ نرم، تهران، انتشارات سازمان عقیدتی سیاسی ناجا، معاونت سیاسی.
۵ـ   جهانی کردن فقر و فلاکت، گردآوری و ترجمه احمد سیف، تهران، آگاه، ۱۳۸۰.
۶ـ   شارپ، جین، هلوی، رابرت، جامعه مدنی، مبارزه مدنی، تهران، مرکز مطالعات استراتژیک، ۱۳۸۶.
۷ـ   شریفی، احمد حسین، موج فتنه از جمل تا جنگ نرم. تهران، کانون اندیشه جوان، ۱۳۸۸.
۸ـ   ضیایی‏پرور، حمید، جنگ نرم، تهران، انتشارات موسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بین الملل، ۱۳۸۳.
۹ـ   گیدنز، آنتونی، تجدّد و تشخص (جامعه و هویت شخصی در عصر جدید)، ترجمه ناصر موفقیان، ۱۳۹۲.
۱۰ـ مختارپور قهررودی، علیرضا، شرح ماجرا (مروری بر دیدگاه‏های حضرت آیت‏الله‏العظمی خامنه‏ای(مدَظلَه العالی) پیرامون فتنه ۸۸)، تهران، انقلاب اسلامی، ۱۳۸۹.
۱۱ـ نای، ژوزف، قدرت نرم وابزارهای موفقیت در سیاست بین‏المللی، ترجمه سیدمحسن روحانی و مهدی ذوالفقاری، تهران, دانشگاه امان صادق (ع)، ۱۳۸۹.
مقالات:
۱ـ   عملیات روانی، سال پنجم، شماره، معاونت فرهنگی ستاد مشترک سپاه، زمستان ۸۶.
۲ـ   خطیبی، مریم، جنگ نرم؛ تغییر تصاویر ذهنی ملت‏ها، مصاحبه با عبدالرضا داوری، هفته نامه پنجره، سال اول، شماره ۲۱، ۸/۹/۸۴.
۳ـ   لطیفی پاکده، لطفعلی، براندازی نرم (مجموعه مقالات)، قم، پژوهشکده تحقیقات اسلامی، زمزم هدایت، ۱۳۸۹.
۴ـ   ماه‏پیشانیان، مهسا، راهکارهای آمریکا برای جنگ نرم با جمهوری اسلامی ایران، فصلنامه علمی- تخصصی عملیات روانی، سال پنجم، شماره ۱۸، معاونت فرهنگی ستاد مشترک سپاه، زمستان ۸۶.
مرجع : حبل المتین
کد مطلب : ۸۳۹۶۹۹
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
شب قدر غـرب آسـیا
۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۳
شمارش معکوس جنایت در رفح
۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۳
پیشنهاد ما