۰
چهارشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۴۱
نگاهی به «اصالتِ خشونت» در آمریکا

تحلیلی درست، اما ناقص

تحلیلی درست، اما ناقص
«جورج فلوید»، شهروند سیاه‌پوست آمریکایی، توسط پلیس سفیدپوست کشته می‌شود، آن هم خیلی خونسردانه، اتفاقی که جلوی دوربین چندین شهروند دیگر افتاد و سریع به سراسر آمریکا مخابره شد و صبر مردم این کشور را به سر آورد و آتش یک سلسله اعتراضاتِ همه‌گیر را در سراسر آمریکا روشن کرد.

مرگ دلخراش این مرد که هیچ مقاومتی نمی‌کرد و زیر فشار زانویِ پلیس خونسرد جان می‌داد، یاد آور مرگِ مشابه‌ای در سال ۲۰۱۴ میلادی است که طی آن نیز مردی سیاه پوست التماس می‌کرد که اجازه بدهند «نفس بکشد»، همان آخرین جملات جورج فلوید. البته این‌ها تنها موارد نیستند و موارد بسیاری از خشونت پلیس علیه رنگین‌پوستان وجود دارد که توجه هر کسی را جلب می‌کند.

با توجه به این نکات اولین تحلیلی که از این خشونت‌ها به ذهن می‌رسد چیست؟ پاسخ قطعاً چرخۀ خشونت‌هایِ «نژادی» پلیس است. با نسبت وحشت‌آورِ 1 به 13 میزان سیاهانی که در معرض خشونت پلیس هستند از سفیدها بیشتر است، پس محرک پلیس برای خشونت‌ورزی همان نژادپرستی ریشه‌دار در آمریکاست. با توجه به 400 سال برده‌داری و بردگی در این قاره، این تحلیل روشن به نظر می‌رسد.

این نخستین تحلیل، کاملاً منطقی است و برای تبیین آن هزاران و چه بسا میلیون‌ها خط نگاشته شده است و برای اثبات آن نیاز نیست خودمان را چندان به زحمت بیندازیم، چرا که واقعیتی عیان است. اما حرف جستارِ پیش‌ِ رو این است که «نژادپرستی» تنها محرکِ خشونت‌هایِ بی‌حد و حصرِ پلیس آمریکا نیست. خشونتِ پلیسِ سیاه علیه سیاه‌پوستان در آمریکا که فراوان گزارش می‌شود و یا آماری دلخراش از خشونت‌های بی‌منطق پلیس نسبت به کسانی که دچار اختلال روانی یا هوشی هستند، منتشر می‌شود، آیا همه را می‌توان تنها ذیل نژادپرستی تحلیل کرد؟

مسئله چیست؟ مسئله «اصالت خشونت» است که سال‌هاست در فضای فرهنگی آمریکا به عنوان بخشی از هویتِ پلیس تبلیغ و بازتولید می‌شود. تسهیلات و امکانات پلیس آمریکا سال‌های گذشته بسیار افرایش یافته و اختیارات و مجوزهای زیادی برای استفاده از آن دریافت کرده‌، به باور برخی، اختیارات پلیس آمریکا در کشورهای دیگر صرفاً در اختیار ارتش است. سال‌هاست که خشونت پلیس در نظامِ کیفری این کشور بی‌مجازات می‌ماند، چرا که مطابق قانون، پلیس «حق دارد» که به میزانِ غیرقابل تصوری خشونت کند. این باور هم توسط رسانه‌های اصلی و صنعت عظیم فیلم‌سازی این کشور توجیه می‌شود که پلیس قهرمان را پلیس خشن‌تر بازنمایی می‌کند.

پس تنها چرخۀ نژادپرستی نیست که محرک خشونت می‌شود بلکه اصالت یافتنِ خشونت برای پلیس به عنوان «یکی از وظایف آن» شاید اصلی‌ترین محرک این خشونت‌های بی‌حد و حصر باشد. برای روشن شدن این ادعا پرتوی بر قتل فلوید می‌اندازیم، اگر بحث تنها نژادپرستی بود، شاید ماجرا به چند ناسزا و برخورد سفت و سخت‌تر پلیس سفید با شهروندِ سیاه خلاصه می‌شد، پلیسِ نژادپرست اگر از بازخواست شدن برای رفتار خشونت‌آمیز خود می‌ترسید، نژادپرستی‌اش را به شکل دیگری بروز می‌داد نه به این شکلِ ددمنشانه. اما وقتی رفتار خشونت‌آمیز برای پلیس آمریکا موجه تلقی می‌شود و با این میزان از امکاناتی که در اختیارش قرار دارد، خیلی هم سهل و آسان می‌شود، نژادپرستی نیز رنگِ خشونت می‌گیرد.

باید یادآور شد که این مسئلۀ اصالتِ خشونت، ایدۀ خامی است که باید به مرور پرورده شود و برای قوام یافتن نیاز به بررسی بیشتر شواهد دارد که فعلاً مقدور نیست. هدف از این یادداشت نیز تنها مطرح کردن این ایده بود تا در معرض نقد قرار بگیرد، بلکه در زد و خورد‌های فکری و گفت‌‎وگوها پرورده شود. نگارنده در پایان یادآور می‌شود که چرخۀ نژادپرستی پدیده‌ای غیرقابل انکار در آمریکاست، کشوری که آخرین سنگر برده‌داران بود، اما مسئله ما این است که «مجموعه‌ای از امراضِ آمریکایی را نمی‌شود در یک مرض خلاصه کرد.»


امین‌الاسلام تهرانی
مرجع : روزنامه کیهان
کد مطلب : ۸۶۷۶۷۳
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

پیشنهاد ما