۰
شنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۹ ساعت ۰۸:۱۳

رژیم‌های عربی در عادی‌سازی روابط با اسرائیل به کجا می‌رسند؟

رژیم‌های عربی در عادی‌سازی روابط با اسرائیل به کجا می‌رسند؟
روند عادی‌سازی روابط میان کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی که از امارات متحده عربی آغاز شده اکنون بار دیگر به آفریقا برگشته و پس از سودان، مغرب دومین کشوری بود که در سال جاری به توافق سازش با صهیونیست‌ها تن داد.

عادی‌سازی؛ توافق دو جانبه یا منافع یک‌طرفه؟
با نگاهی به نوع و شرایط توافق کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی اولا یک‌جانبه‌گرایی دولت «دونالد ترامپ» رئیس جمهور کنونی ایالات متحده در راستای منافع تل‌آویو و در وهله دوم منافع کوتاه‌مدتی که رژیم‌های عربی به آن دل خوش کرده‌اند مشهود است.

دونالد ترامپ در 4 سال دوره ریاست‌جمهوری خود در آمریکا که بیشتر آن را صرف ورود به مسائل خاورمیانه و امتیازدهی به رژیم اسرائیل کرده بود، با مهم‌ترین طرح ضد فلسطینی خود یعنی «معامله قرن» که به معنای زیر پا گذاشتن همه حقوق فلسطینیان بود ثابت کرد که عملا به دنبال حل درگیری فلسطینی-صهیونیستی نیست.

از سوی دیگر کشورهای سازشکار عربی مانند امارات درحالی از انگیزه خود برای عادی‌سازی با اسرائیل جهت حمایت از فلسطینیان و جلوگیری از اجرای طرح‌هایی مانند الحاق کرانه باختری می‌گفتند که با برقراری روابط پیدا و پنهان با رژیم صهیونیستی و مقدمه‌چینی برای رونمایی از مناسبات علنی با این رژیم در سال‌های اخیر ثابت کردند که ‎«مسئله فلسطین» از اولویت‌های آنها خارج شده است.

چشم‌انداز خیالی امارات از سازش با صهیونیست‌ها
در این میان امارات که ابتدا داعیه کمک به فلسطینیان در برقراری روابط آشکار با تل‌آویو را داشت، اعلام کرد که امضای یک معامله تسلیحاتی با هدف خرید جنگنده‌های اف 35 از آمریکا را پیش‌قراول توافق با اسرائیل مطرح کرده است. نکته مهم‌تر آنجاست که ابوظبی تحت نظارت دولت ترامپ این توافق را امضا و وعده تحویل جنگنده های اف 35 را دریافت کرد؛ درحالی که دونالد ترامپ چند هفته بیشتر تا خروج از کاخ سفید فرصت ندارد.

بنابراین ممکن است با آغاز فعالیت دولت دموکرات‌ها در آمریکا و تغییراتی که انتظار می‌رود در سیاست‌های این کشور در قبال خاورمیانه ایجاد شود و تردیدهایی که اعضای کنگره درباره انعقاد قرارداد تسلیحاتی مذکور با ابوظبی دارند، حتی سود کوتاه‌مدتی که امارات از سازش با صهیونیست‌ها به دنبال آن بود نیز حاصل نشود.

دومین کشور عربی که پس از امارات به سمت صلح با اشغالگران صهیونیست کشیده شد، بحرین بود که به نظر می رسد نه معیارهای خاصی در این اقدام داشته و نه اهداف ویژه‌ای از آن دنبال می‌کرد و تنها صرف تبعیت از سیاست‌های عربستان سعودی که مشوق اصلی رژیم‌های عربی برای سازش با تل‌آویو است، تن به این توافق داد.

باج بزرگی که سودان و مغرب به آمریکا دادند
سودان اولین کشور آفریقایی در دوره اخیر بود که به روند سازش با صهیونیست‌ها پیوست. تفاوت شرایط سودان با شیخ‌نشینان خلیج فارس در عادی‌سازی با اسرائیل در این است که سودان به دلیل گسترش فقر و مشکلات اقتصادی و با طمع برخورداری از حمایت‌های آمریکا در این زمینه، حاضر به سازش با صهیونیست‌ها شد. خروج از لیست تروریسم و عدم پرداخت غرامت به قربانیان آمریکایی حملات تروریستی 11 سپتامبر اصلی‌ترین انگیزه سودان از عادی‌سازی روابط با تل‌آویو بود. در واقع می توان به این نتیجه رسید که توافق صلح سودان با رژیم صهیونیستی یک باج‌خواهی بزرگ آمریکایی از سودانی‌ها بود.

مغرب که 10 دسامبر جاری از توافق سازش با رژیم صهیونیستی خبر داد، پس از سودان دومین کشور عربی در قاره آفریقا محسوب می‌شود که پیش از پایان سال 2020 به جمع سازشکاران عرب پیوست. دولت ترامپ که در آستانه خروج از کاخ سفید قرار دارد، به رسمیت شناختن حاکمیت مغرب بر صحرای غربی را جایزه توافق این کشور با تل‌آویو اعلام کرد. این درحالی است که روز گذشته روزنامه انگلیسی «فایننشنال تایمز» گزارش داد، به رسمیت شناختن حاکمیت مغرب بر صحرای غربی توسط واشنگتن نه تنها موجب برقراری صلح در این منطقه نمی‌شود، بلکه زمینه‌های بروز جنگ را تقویت می‌کند.

در دوره اخیر تنش‌ها در صحرای غربی افزایش یافته و جبهه پولیساریو ( سازمانی سیاسی نظامی در صحرای غربی که در سال 1973 به عنوان یک گروه مقاومت علیه تسلط استعماری اسپانیا بر صحرای غربی و با هدف استقلال این منطقه ایجاد شد) با پشتیبانی الجزایر در حال حمله به مواضع ارتش مغرب است.

طبق قطعنامه سازمان ملل که در سال 1991 صادر شد و پارامترهای آتش‌بس را 30 سال قبل تعریف کرد آینده منطقه صحرای غربی با همه پرسی تعیین می شود. از این رو به رسمیت شناختن حاکمیت مغرب بر صحرای غربی توسط آمریکا این قطعنامه بین المللی را زیر سوال می‌برد. از این رو اتحادیه اروپا تاکید کرده که با منطقه صحرای غربی همچنان به عنوان یک مکان مورد مناقشه تعامل خواهد کرد. این اقدام همچنین احتمال تشدید حملات جبهه پولیساریو را در صحرای غربی به دنبال خواهد داشت که ممکن است با حمایت کشورهایی مانند الجزایر درگیری با مغرب را افزایش دهد.

نقطه مشترک همه این کشورها در روند عادی‌سازی روابط با اشغالگران صهیونیست، ملت‌های آنهاست که همگی یکپارچه به این اقدام دولت‌های خود اعتراض کردند.

موج خشم مردمی اعراب علیه دولت‌های سازشکار
در امارات متحده عربی، مردم در تاریخ 7 سپتامبر سال جاری و حتی پیش از برگزاری مراسم رسمی امضای توافق میان تل‌آویو و ابوظبی در کاخ سفید، با تاکید بر اینکه جامعه امارات توافق سازش میان کشورشان با رژیم صهیونیستی را قاطعانه رد می‌کند٬ اعلام کردند که انجمن اماراتی مخالف عادی‌سازی با رژیم صهیونیستی شروع به فعالیت کرده است.اعضای این انجمن تاکید کردند که ملت امارات همچنان پشتیبان و حامی مسئله و ملت برادر فلسطین هستند که حقوق و سرزمینشان توسط رژیم تروریستی اسرائیل غصب شده است. این کمپین به دنبال موفقیت کمپین قبلی تحت عنوان «خلیج (فارسی)‌ها ضد عادی‌سازی»٬ با نام «اماراتی‌ها ضد عادی‌سازی» شروع به فعالیت کرد و مواضع آن در محکومیت صلح با رژیم اشغالگر٬ در شبکه‌های اجتماعی نظیر فیسبوک و توئیتر مطرح می‌شود.

در بحرین نیز پس از عادی‌سازی رژیم آل خلیفه با رژیم اشغالگر صهیونیستی مردم این کشور علاوه بر راه اندازی پویش‌های مردمی در شبکه‌های اجتماعی مستقیما به خیابان‌ها ریخته و پلاکاردهایی در دست داشتند که روی آنها شعارهایی در محکومیت عادی سازی روابط مانند «جمعه مقاومت دربرابر عادی سازی» و «عادی سازی خیانت است»، «اسرائیل یک غده سرطانی است که باید ریشه‌کن شود» درج شده بود.

ائتلاف «جوانان انقلاب 14 فوریه» بحرین نیز با صدور بیانیه‌ای اعلام کرد که عادی‌سازی روابط با صهیونیست‌ها، آنها را به ارتکاب جنایت‌های بیشتر علیه فلسطینیان گستاخ‌تر می‌کند و سازشکاران مسئول پیامدهای خطرناک آن هستند. این ائتلاف تاکید کرد که ملت بحرین نیز هرگونه اقدام کوچک یا بزرگ و در هر زمینه‌ای در عادی سازی با رژیم اشغالگر را رد می‌کنند و هرگز اجازه نخواهند داد که زمین کشورشان تبدیل به جای پای صهیونیست‌ها شود.

مردم سودان نیز پس از اعلام توافق این کشور با رژیم صهیونیستی در 23 اکتبر با سر دادن شعارهای «هیچ صلحی با رژیم اشغالگر وجود ندارد» به اقدام دولت «عبدالله حمدوک» در عادی سازی روابط این کشور با رژیم صهیونیستی اعتراض کردند. حزب امت سودان، ائتلاف اجماع ملی سودان، حزب المؤتمر و حزب البعث از جمله احزاب رسمی سودان بودند که هریک با صدور بیانیه‌های جداگانه هرگونه برقراری ارتباط با رژیم اشغالگر صهیونیستی را محکوم و بر حمایت از مسئله فلسطین تاکید کردند.

در پی اعلام خبر توافق عادی‌سازی مغرب با رژیم اسرائیل، فعالان حقوقی در گروه ملی حمایت از مبارزه مردم فلسطین در مغرب با برگزاری نشستی اضطراری، تلاش‌هایشان را برای اتخاذ موضعی واحد و تدابیری با عنوان مقابله و مبارزه آغاز کردند.

احمد ویحمان، رئیس دیده بان مبارزه با عادی سازی روابط در مغرب، ضمن اعلام مخالفت قاطع گروه کاری ملی با هر نوع عادی سازی روابط با رژیم غاصب صهیونیستی، این رژیم را به توطئه علیه وحدت ملی، اجتماعی و نژادی مغرب متهم کرد.

یک روز پس از اعلام این خبر معترضان مغربی پس از نماز جمعه در مسجد «التاجموعتی» در مرکز شهر فاس در اعتراض به عادی سازی روابط این کشور با رژیم صهیونیستی گردهم آمده بودند که از سوی نیروهای امنیتی که یونیفرم غیر رسمی به تن داشتند هدف حمله قرار گرفتند و در جریان آن تعدادی از معترضان در داخل مسجد بازداشت شدند.

موج اعتراضات ملی به توافق‌های سازش کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی حتی به مصر که در سال 1978 با امضای معاهده «کمپ دیوید» اولین کشور عربی سازشکار با رژیم صهیونیستی لقب گرفته بود نیز رسید. «عبدالله الصناوی» روزنامه نگار مصری در صفحه کاربری خود نوشت: عادی سازی هرگز تثبیت نخواهد شد و اگر تثبیت هم شود مطابق میل سازماندهی کنندگان آن نخواهد بود. «عبدالعظیم حماد» ، مدیر مسئول سابق روزنامه های الاهرام و الشروق نیز گفت: روزگار بیدار شده و همه آگاهند، ای کشورهای باستان چرا خوابیده‌اید؟ اشغالگری باقی مانده و خیانت همچنان ادامه دارد. «لیلا گوهر» فعال مصری نیز گفت که با این کار گزینه‌های عربی ساقط شد و ما این خیانت را نمی‌پذیریم.

سقوط؛ سرنوشت مشترک سازشکاران عرب
صرف نظر از انگیزه‌های مختلف هریک از این کشورهای عربی در توافق با رژیم صهیونیستی، نتیجه‌ای که در نهایت عاید همه آنها می‌شود مشترک است. در این میان ممکن است برخی از آنها کمتر یا بیشتر به سود کوتاه‌مدتی برسند اما پیامدهایی که در انتظار این کشورهاست، در مقایسه با امتیازاتی که گمان می‌کنند به دست آورده‌اند بسیار زیاد است.

این موارد نشان می‌دهد که هیچگونه توافق ملی در کشورهای عربی برای عادی‌سازی با رژیم صهیونیستی وجود نداشته و تنها دولت‌ها بودند که بر اساس منافع شخص و نه ملی دست به این کار زدند. ملت‌های عربی هرگز نمی‌توانند رژیم اسرائیل را به عنوان یک حاکمیت یا دولت عادی به رسمیت بشناسند و اسرائیل تا همیشه برای آنها یک رژیم اشغالگر باقی خواهد ماند.

بنابراین احتمال شعله‌ور شدن خشم مردمی در کشورهای عربی علیه عادی‌سازی دولت‌هایشان با اشغالگران صهیونیست تا مرز بروز جنگ داخلی نیز وجود دارد. درحالی که رژیم‌های سازشکار عربی برای کسب دستاوردهای احتمالی و کوتاه‌مدت از توافق با رژیم صهیونیستی تلاش می‌کنند، در یک بازه زمانی که خیلی دور نیست شاهد فروپاشی ارکان خود خواهند بود-خواه این اتفاق از خلال اشغالگری رژیم صهیونیستی و تکرار توطئه‌های این رژیم که بارها ثابت کرده طمع‌ورزی‌های آن در منطقه عربی تنها محدود به مرزهای فلسطین نیست، در این کشورها رخ دهد-خواه از خلال خشم مردمی و جنگ داخلی.

 
کد مطلب : ۹۰۴۰۹۹
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
شب قدر غـرب آسـیا
۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۳
شمارش معکوس جنایت در رفح
۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۳
پیشنهاد ما