اگرچه این تصور و گمان وجود دارد که دولت جو بایدن رئیس جمهور آمریکا برای پایان جنگ یمن تلاش میکند اما واقعیت چیز دیگری است. جنگ یمن در دوران باراک اوباما رئیسجمهور دموکرات آغاز شد. سعودیها نامه حمله به یمن را طوفان قاطعیت گذاشته بودند با تصور اینکه در همان هفتههای آغازین تکلیف یمن را یکسره خواهند کرد.
این در حالی است که بودجه نظامی سالانه عربستان به ۷۰ میلیارد دلار میرسد که در رده بندی جهانی بعد از آمریکا و چین قرار دارد و حتی از دولتهایی مانند روسیه نه فرانسه و انگلیس نیز جلوتر است. بودجه نظامی عربستان سعودی در مقایسه با درآمد داخلی در این کشور بیشترین میزان بودجه نظامی جهان را تشکیل میدهد.
همین بودجه نظامی هنگفت کافیست تا از عربستان یک قدرت نظامی شگفت انگیز در خاورمیانه ایجاد کند. نکته مهم دیگری که باید به آن اشاره کرد این است که عربستان سعودی با وجود این بودجه هنگفت نظامی و حمایتهای سیاسی غرب خواستار مشارکت طرف سوم و کشورهای دیگر در حمله به یمن شد.
خلبانهای اجارهای به طور کلی یک ارتش وارداتی از کشورهای دیگر، سعودیها را در این کشتار و ویرانی بیسابقه همراهی کردند اما نتیجه آن گونه که خواست سعودیها بود پیش نرفت. چندین بار حتی در زمان ترامپ آنها خواستار میانجیگری برخی کشورها برای خروج آبرومندانه از یمن شدند.
شرایط سیاسی داخلی عربستان نیز به گونهای بود که ریاض تحمل یک فشار خارجی بیرونی را نداشت به ویژه اینکه با رفتن ترامپ کار برای بن سلمان سختتر شد. اگرچه رابطه عربستان و آمریکا بر اساس نفت در برابر امنیت تعریف شده است و ارتباطی به رؤسای جمهور آمریکا ندارد اما باید گفت که عربستان در زمان ترامپ دچار یک اشتباه راهبردی شد و آن این بود که تضمین و پایداری سیاسی خود را نه دولت آمریکا بلکه به یک شخص خاص یعنی ترامپ وابسته کرد.
طبیعی است که آمدن یک رئیس جمهور جدید شرایط سختی را برای کشور رقم میزند به ویژه اینکه در زمان ترامپ فرآیند انتقال قدرت در عربستان تغییر کرد. ملک سلمان در زمان ترامپ با دادن امتیازات اقتصادی و دلارهای نفتی توانست پادشاهی را به بن سلمان منتقل کند کاری که با توجه به قدرت شاهزادههای سعودی و نیز وضعیت سنتی و هویت در داخل بدون ترامپ غیر ممکن بود.
اکنون یک رئیس جمهور جدید بر سر کار آمده است رئیس جمهوری که خواهان پایان جنگ یمن و تحریم عربستان است و دائماً در رسانهها از این نکته یاد میشود اما نباید فراموش کرد که بایدن به دنبال پایان جنگ یمن نیست اگرچه پایان جنگ یمن میتواند یک برگه برای استفاده بیشتر بایدن از عربستان سعودی باشد چرا که بایدن به دنبال کسب امتیازات بیشتر است.
عبرتها ی جنگ یمن
اما مهمترین نکاتی که در جنگ یمن میتوان از آن به عنوان یک عبرت سیاسی و تجربه نظامی اشاره کرد این است که بن سلمان و کسانی که به دنبال بازیابی تأثیرگذاری در تحولات منطقه و بازیابی توان تعمیر و قواعد بازی بودند در این باره شکست خوردند.
نکته دوم اینکه بودجه ۷۰ میلیارد دلاری سالانه عربستان سعودی و ارتش اجارهای از کشورهای دیگر نتوانست در برابر یک گروه انقلابی بدون حمایت سیاسی و نظامی که در محاصره کامل قرار داشت برتری یابد. کشتار یمن ادعای کشورهایی مانند انگلیس و فرانسه و آلمان که بیشترین میزان فروش سلاح را به عربستان سعودی برای کشتار مردم داشتند آشکار کرد.
نکته سوم ضعف نظامی عربستان سعودی است و خود سعودیها گمان نمیکردند با این حجم بودجه نظامی و خرید سلاح در برابر یک کشور فقیر بدون زیرساختهای مهم هم شکست بخورند. از همه مهمتر اینکه عربستان سعودی و امارات در برابر ساختار جهانی و حتی عربی به عنوان یک جنایتکار جنگی معرفی شدند.