۰
دوشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۹ ساعت ۰۷:۳۱

صلح امریکایی؛ شکاف در اردوی ائتلاف

صلح امریکایی؛ شکاف در اردوی ائتلاف
موضوعی که به واکنش اروپا در برابر تصمیم اخیر امریکا درباره صلح افغانستان منجر شده، یکجانبه گرایی امریکا در این زمینه است. از نظر اروپایی ها آنچه در نامه توهین آمیز آنتونی بلینکن؛ وزیر خارجه بایدن به اشرف غنی، بازتاب یافته، بی شباهت به تصمیم ها و رفتارهای دونالد ترامپ نیست و این برای اروپا که خود را شریک استراتژيک امریکا و بخشی بزرگ از ائتلاف نظامی به رهبری ایالات متحده در افغانستان می داند، غیر قابل قبول است.
 
کای آيده؛ نماينده سابق سازمان ملل گفته است: واشنگتن نمی‌تواند هر کاری که بخواهد در افغانستان انجام دهد؛ زيرا اتحاديه اروپا با اين اقدامات يکجانبه مخالفت می‌کند.

وی افزود که امريکا نمی‌تواند براي رهايی اش از جنگ افغانستان ارزش‌ها و دستاوردها 20 سال گذشته را زير پا بگذارد؛ زيرا اتحاديه اروپا به خاطر همين ارزش‌ها به افغانستان آمده است.

آنتونی بلينکن؛ وزير خارجه امريکا اخیرا در نامه ای توهین آمیز و آمرانه به اشرف غنی بر ايجاد يک دولت انتقالی تاکيد کرده است.

رولاند کوبيا؛ نماينده ويژه اتحاديه اروپا در افغانستان در واکنش به طرح امريکا گفته است: «افغانستان قانون اساسی دارد، انتخابات و لويه جرگه برگزار کرده، توافقنامه مشترک با امريکا دارد و در روند صلح دوحه دخيل است.»

وی افزوده: «افغانستان حمايت بخش بزرگی از جامعه جهانی، شورای امنيت سازمان ملل را دارد و در نشست جنوا متعهد به حفظ دستاوردها و نظام جمهوری شده است.»

این نخستین بار نیست که اروپا به طور رسمی در برابر مواضع امریکا در قبال مسایلی موضع می گیرد که بخشی از مأموریت مشترک قدرت های دوسوی آتلانتیک محسوب می شد.

ظهور ترامپ موجب بروز شکافی شدید و جدی میان اروپا و امریکا شد. شاید سیاست های ترامپ از این شکاف به طور رسمی پرده برداشت و نشان داد که اردوگاه لیبرال دموکراسی دیگر یکدست و متحد نیست؛ بلکه ظهور قدرت های تازه، پیدایش منافع جدید، تضاد و تعارض اهداف و اولویت ها و نگاه دوگانه متحدان سنتی به مسایل جدید در عرصه مدیریت بین المللی، موجب تقابل راهبردی آنها شده است.

یکی دیگر از مسایل، ظهور یا به تعبیر بهتر، احیای دوباره قدرت های بزرگ شرقی مانند روسیه و چین و حتی ایران است؛ مواردی که اروپا را از پیروی بی چون و چرا از امریکا بازمی دارد و موجب می شود تا این اتحادیه در برخی موارد، به منافع حیاتی و مناسبات استراتژيک خود، بیش از قدرت، سلطه، هژمونی و یکجانبه گرایی استکباری امریکا اهمیت بدهد و تمکین کند.

موضوع حقوق بشر، دموکراسی، مقابله مؤثر با تروریزم و دیگر تهدیدهای بزرگ علیه امنیت بین المللی هم از دیگر مواردی بوده که راه اروپا را از امریکا جدا کرده است. امریکا همواره به این اصول و مسایل، نگاهی ابزاری داشته و با استندردهای دوگانه با آنها برخورد کرده است. مثلا حتی اگر طالبان هم مانند رژيم های مرتجع عرب، منافع بزرگ و اهداف راهبردی امریکا را تأمین کنند به سادگی تطهیر و تبرئه می شوند و مجوز لازم برای سلطه و قدرت را پیدا می کنند؛ کاری که امریکا سال هاست در خاور میانه با دیکتاتورهای سرکوبگر عرب انجام می دهد.

برای اروپا اما این کافی نیست. این اتحادیه که ادعا می کند مهد حقوق بشر و دموکراسی است نمی تواند به سادگی و تنها به منظور پیروی بی قید و شرط از دستورات و تصمیم های یکجانبه امریکا تعهد ۲۰ ساله خود را در قبال حمایت از نظام جمهوری و ارزش های پیرامونی و دستاوردهای بزرگ آن نادیده بگیرد و صلح با طالبان را بدون هیچگونه تضمینی برای بهبود شرایط بپذیرد.

نکته دیگر این است که اروپا بیش از امریکا در معرض آسیب های ناشی از ناامنی، خشونت، جنگ، بحران، بی ثباتی، تولید و قاچاق مواد مخدر در افغانستان و عوارض و پیامدهای وضعی ناشی از آن مانند مهاجرت، قاچاق و... قرار دارد و به همین دلیل نمی تواند بپذیرد که امریکا به طور یکجانبه از صلح با طالبان، منتفع شود؛ اما اروپا برای ده ها سال دیگر، درگیر هزینه ها، عواقب و پیامدهای ویرانگر و خشونت بار آن باقی بماند.

دیگر موضوعی که به واکنش اروپا در برابر تصمیم اخیر امریکا درباره صلح افغانستان منجر شده، یکجانبه گرایی امریکا در این زمینه است. از نظر اروپایی ها آنچه در نامه توهین آمیز آنتونی بلینکن؛ وزیر خارجه بایدن به اشرف غنی، بازتاب یافته، بی شباهت به تصمیم ها و رفتارهای دونالد ترامپ نیست و این برای اروپا که خود را شریک استراتژيک امریکا و بخشی بزرگ از ائتلاف نظامی به رهبری ایالات متحده در افغانستان می داند، غیر قابل قبول است.

از این منظر، اروپا با نام ها مشکلی ندارد؛ بلکه با سیاست ها و رفتارها مشکل دارد. قدرت های اروپایی می خواهند در عمل شاهد باشند که وقتی بایدن شعار «بازگشت امریکا» را سر می دهد، این بازگشت به معنای بازگشت به یکجانبه گرایی تمامیت خواهانه نباشد؛ بلکه بازگشت به مسئولیت پذیری، احترام متقابل، رعایت بی چون و چرای قواعد بین المللی، اعتنا به شراکت دیرینه، توجه به تهدیدها و فرصت های مشترک، روابط راهبردی با اروپا و پذیرش نقش مسئولانه خود در خصوص مسایل بزرگ جهانی باشد؛ چیزی که تحت الشعاع شعار «اول امریکا»ی ترامپ، کاملا از میان رفته بود.

به این ترتیب، به نظر می رسد که شکافی مشهود در جبهه ائتلاف درباره مساله افغانستان، بروز کرده و این شکاف، فرای اینکه چه نتیجه و پیامدی در قبال دارد، در حال حاضر به نفع دولت افغانستان است که مصمم به مقاومت در برابر صلح آمرانه امریکایی است.


 
مرجع : آوا (صدای افغان)
کد مطلب : ۹۲۱۵۶۲
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما