۰
يکشنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۴:۳۷

جاهلیت از دیدگاه سید قطب چه مفهومی دارد؟

جاهلیت از دیدگاه سید قطب چه مفهومی دارد؟
سید قطب یکی از روشن گرانی است که توانست با تمسک به آیات قرآن، جاهلیت جدید امروز بشری را آشکار کند. جاهلیت برای وی مفهومی نیست که در مقابل علم و حلم و نجیب زادگی و آرامش قرار گیرد و یا بر دوره مخصوصی از زمان قبل یا بعد از اسلام و یا بر مکان ویژه یا دولت یا جامعه بخصوصی دلالت کند، بلکه در طول زمان، ساری و جاری است و بسته به شرایط و زمان و مکان مختلف، صور و اشکال متفاوت را تجربه می کند، ولی در عین حال، یک حقیقت بیش نیست و آن شرایطی است که در آن، اقتدار، سلطه، قانون و یا حکومت خداوند وجود نداشته باشد[1]. جاهلیت نزد وی شامل تمام حرکات و خواسته هایی است که انسان را از خدا غافل و از او دور می کند.
 
وی در تعریف جاهلیت می نویسد: «جاهلیت تمام خواسته هایی هستند که در نهایت، نتیجه و فرجامی شبیه هم دارند و به عبارتی، جاهلیت، تمام حرکات و خواسته هایی است که انسان را از پروردگارش جدا و تسلیم افراد، اشیا، خواسته های اغراض فردی و جمعی و.. . کند. نباید پنداشت که جاهلیت، یعنی مجرد بتی را پرستیدن و در برابر بت یا بتکده ای تعظیم کردن، بلکه مسلمان امروز باید بداند که بازگشت به جاهلیت در اعمال و رفتار است که نتایج همان اعمال و رفتار بت پرستان را می توان در آن ها دید. در جامعه امروز، بت عزی و هبل دیگر به گونه ای تبلور عینی و مجرد ندارد، بلکه در عمل افراد، عینیت دوباره پیدا کرده است». وی این نوع جاهلیت را «جاهلیت مدرن » تلقی می کند و می نویسد:این نوع از بت پرستی، بت پرستی مدرن است که سخت بدتر و زشت تر و خطرناک تر از جاهلیت ایام پیشین است، چون در شکلی روشن فکرانه و در پوشیده و در لفافه های سیاسی و مذهبی و.. . درآمده است که مطلوب خود بت پرستان می باشد که اتهام بت پرستی را در ظاهر محو و حقیقت را در زیر قشری از رنگ و جلا پنهان می کند.[2]

بر این اساس، وی تمام جوامع موجود را جاهلی می داند و جوامع اروپایی را در اوج جاهلیت مدرن تلقی می کند که این موضوع، تفاوت اساسی و تعیین کننده اندیشه وی را با پیشگامان اسلام گرایی که برتری و پیشرفت تمدن اروپایی را پذیرفته بودند، به خوبی مشخص می کند.[3] باید توجه داشت که جاهلیت موردنظر سید قطب، مقابل علم و تمدن پیشرفته قرار نمی گیرد، بلکه نوعی کیفیت روحی است که سنن هدایت الهی و حاکمیت خداوند را نمی پذیرد و در مقابل آن طغیان می کند و حکومت هوا و هوس را در مقابل حکومت خداوند می نشاند.[4] وی مهم ترین مشخصه جاهلیت را صفت بندگی بشر برای بشر می داند[5] و معتقد است که جاهلیت امروز، حاکمیت را به بشر واگذار و عده ای از انسان ها را معبود عده ای دیگر کرده است، آن هم نه به شکل ابتدایی و ساده جاهلیت در زمان پیامبر، بلکه به شکل ادعای حق وضع کردن بینش ها و قوانین و نظام ها و با به کار بردن برنامه ای مقرر که هرگز خداوند آن را تجویز نفرموده است.[6]

جاهلیت از دیدگاه مودودی چگونه است؟
اولین تئوری جاهلیت از دیدگاه ابوالاعلی مودودی تئوری جاهلیت ناب و خالص است. از نظر مودودی جاهلیت خالص در مواجهه با سوالات اساسی زندگی در مورد «خدا، جهان و انسان» به نتایج زیر می رسد: جاهلیت خالص معتقد است که جهان هستی و کائنات کاملاً تصادفی و ناگهانی بوجود آمده اند به همین خاطر هیچ مصلحت و هدف و پایان و نتیجه ای برای آن قابل تصور نیست زیرا همان طور که براساس صدفه بوجود آمده است، به طور تصادفی تکامل می یابد و بدون نتیجه هم پایان خواهد یافت. در نتیجه، هیچ مالک و صاحب اختیاری برای آن قابل تصور نیست و هیچ خدایی وجود ندارد یا اگر وجود دارد ربطی به انسان ندارد. به این ترتیب هیچ ماورائی در جاهلیت خالص قابل تصور نیست.

به گفتۀ مودودی جاهلیت ناب در مورد انسان نیز معتقد است که انسان و دیگر حیوانات نیز از روی تصادف پا به عرصه وجود گذاشته اند. وی این سوالات که انسان چگونه به وجود آمده است؟ آیا کسی او را آفریده یا خود متولد گشته است؟ را خارج از موضوع می داند. تنها چیزی که در مورد انسان مهم است، این است که ما با واقعیتی به نام انسان در این جهان مواجهیم که دارای نیروها و نیازهایی است. طبیعت درونی و غریزه بشر برای برآوردن خواسته هایش بر او فشار می آورد. «نیروها و ابزارهایی وجود دارند که برای به ثمر رسیدن این خواسته ها وسیله می شوند و در دور و اطراف وی، ابزار و آلات نامحدودی بر روی زمین یافت می شوند که به وسیله آن نیروها و استعدادهای خویش را استعمال و آمال و خواهشهای نفسانی خود را برآورده می سازد».[7][ هدف از به کارگیری نیروهایش چیزی جز برآورده شدن خواهشها و ضروریات غریزی اش نیست. بنابراین جهان طبیعت و امکانات موجود در آن به مثابۀ خوان گسترده ای برای دست درازی اوست تا بتواند از این طریق خواسته های حیوانی خود را برآورده سازد.

مودودی معتقد است که در این جاهلیت انسان تصور می کند که برترین منبع قدرت خود اوست و هیچ صاحب قدرتی بالاتر از او نیست که انسان بخواهد به او رجوع کند، در نتیجه هیچ منبع علم و سرچشمه هدایتی بالاتر از انسان وجود ندارد که [بشر] بتواند از آنجا قانون زندگیش را به دست آورد [8]و انسان هستی است، خود مختار و بدون مسئولیت.[9] وضع قانون و مقررات و تعیین روش و برخورد با موجودات از وظایف و مسئولیتهای خود اوست و تنها طریق هدایت و منبع ارشاد او برای قانونگذاری در حیات حیوانات، سرگذشت احجار وتجارب تاریخی نهفته است[.[10]

به عقیده مودودی، در این تفکر انسان تنها در مقابل خود و در مقابل قدرتی که از درون او بوجود آمده و بر افراد بشر مستولی شده است، پاسخگو است. طبق این نظر، نتایج و پیامدهای اعمال انسان هر چه باشد صرفاً محدود به زندگی همین دنیا است و بجز این زندگی، هیچ زندگی دیگری وجود ندارد.[11] درست و نادرست بودن، مفید یا مضر بودن و قابل اخذ بودن یا کنار گذاشتن، بر مبنای نتایجی خواهد بود که اعمال انسان فقط در این جهان به دنبال می آورد.

مودودی معتقد است، جاهلیت خالص این تفکر را یک نظریۀ کامل برای حیات می داند، اومی گوید: « هنگامی که انسان در شرایط جاهلیت خالص و ناب باشد یعنی هنگامی که به حقیقتی فراتر از محسوساتش نرسد یا به دلیل بندگی هوای نفس نخواهد به آن حقیقت برسد، همین نظریه بر ذهن و فکرش چیره خواهد بود]»[12].

طبیعت و فطرت این نظریه دقیقاً چنین است که بر اساس آن صرفاً یک نظام اخلاقی مادی گرا بوجود می آید.. . و همۀ علوم، فنون، افکار و آداب از سر چشمۀ همین باور آبیاری می شود،[13] نتیجه این تفکر، دهری گرایی، دنیا پرستی و حاکمیت روح مادی است و دنیا پرستان در هر زمانی همین نظریه را برگزیده اند.

دارالاسلام و دارالکفر چیست؟
در (الموسوعة العربیة المیسرة) تحت عنوان (دارالاسلام) آمده است: البلاد التی یحکمها مسلم، وتؤدّی فیها احکام الاسلام دون قید، ویعیش فیها غیر المسلم آمنا علی نفسه وماله، واشترط ان تکون اکثریتها مسلمة زیادة فی الطمأنینة.[14] در این تعریف، چهار قید برای دارالاسلام به چشم می خورد:

۱. حاکم بودن مسلمانان بر آن
۲. اجرای احکام اسلام در آن، بدون قید و شرط.
۳. امنیت جانی و مالی غیر مسلمانانی که در آن زندگی می کنند.
۴. بیش ترین مردم آن سامان مسلمان باشند.

محمد بن احمد سرخسی که از فقهای حنفی مذهب است، دیدگاهی نزدیک به همین دیدگاه دارد: مکانی که مسلمانان در آن امنیت ندارند، دار الحرب به شمار می رود؛ زیرا دارالاسلام، نام جایی است که در تصرف مسلمانان است و نشانه چنین مکانی آن است که مسلمانان در آن امنیت دارند.[15]

برخی نیز دارالاسلام را چنین تعریف کرده اند که شریعت اسلامی در آن پیاده می شود و حاکمی مسلمان بر آن حکمرانی می کند و مردم آن را مسلمانان و غیرمسلمانان تشکیل می دهند، ولی ساکنان غیر مسلمان آن، تحت شرایطی در برابر حکم اسلام تسلیم هستند و حکومت اسلامی، از جان و مال آنان نگهداری می کند و مقصود از غیرمسلمانان در این جا اهل کتاب است.[16] این دیدگاه، تنها جریان داشتن و روان بودن احکام اسلامی را برای ساز آمدن دارالاسلام بر یک سرزمین کافی نمی داند، بلکه پای حکومت حاکم مسلمان را نیز به میان می کشد. در حقیقت، این دیدگاه، عناصر تشکیل دهنده دار الاسلام را سه چیز می داند:

۱. بیش تر جمعیت مسلمان باشد. این نکته را می توان از فحوای دیدگاه یاد شده برداشت کرد.
۲. به احکام و قانون های اسلامی، عمل شود.
۳. حکومت به دست مسلمانان باشد.

از میان نویسندگان و محققان معاصر اهل سنت، دکتر وهبه زحیلی طرفدار این دیدگاه است.
او در آثار الحرب می نویسد:
ان کان ما دخل من البلاد فی محیط سلطان الاسلام و نفذت فیها احکامه وأقیمت شعائره قد صار من دار الاسلام.[17] وی این رأی را نزدیک ترین رأی به کلمات و نصوص جمهور فقها می داند.

دارالبغی چیست و حکم آن را بیان کنید؟
ممکن است در برخی شرایط، مردم بخشی از سرزمین های اسلامی علیه حاکم عادل و دستگاه حکومت اسلامی بشورند و با آن وارد جنگ شوند، مانند جنگی که اصحاب جمل به همراهی گروه هایی از مردم بصره و نبردی که مردم شام به تحریک معاویه علیه علی (ع) راه انداختند و در زمان ما، جنگ تمام عیار عراق علیه جمهوری اسلامی ایران. می توان این گونه سرزمین ها را در دوران جنگ و درگیری (دار البغی) نامید. پرسش این است که آیا این گونه منطقه ها، بر اثر شورش و جنگیدن علیه حاکم عادل اسلامی، از حوزه دار الاسلام بیرون می روند و حکم دار الکفر را پیدا می کنند، یا این که بر اثر عارض شدن چنین حالتی، عنوان دار الاسلام از آن ها برداشته نمی شود و احکامی که بر دار الاسلام بار است، بر آن ها نیز بار می شود؟ در این زمینه، به دلیل روشنی که بیانگر حکم مسأله باشد، بر نخوردیم و در میان فقها هم، کسی به این بحث نپرداخته است. در این جا، آنچه می توان گفت این است که: مسأله یاد شده، دو فرض دارد:

۱. شورشیان با دولت اسلامی، حالت ارتداد به خود بگیرند و مبارزه آنان با حکومت اسلامی، رنگ مبارزه و ناسازگاری با دین پیدا کند، مانند شورش مسیلمه کذّاب و یارانش در صدر اسلام.
۲. شورشیان، چنین حالتی به خود نگیرند، بلکه با اظهار اعتقاد به اسلام به این دشمنی بپردازند مانندجنگ اصحاب جمل و صفین و دوران حکومت علی (ع) و جنگ عراق علیه ایران در زمان ما.

در فرض نخست، بی گمان سرزمین شورشیان، تبدیل به دار الکفر می شود و احکام ویژه خود را پیدا می کند، چون به ظاهر، تفاوتی میان این سرزمین با سرزمینی که مردم آن در اصل کافر بوده اند، به چشم نمی خورد.
ولی در فرض دوم، دلیلی برای این تبدیل به نظر نمی رسد، بلکه در این صورت، می توان استصحاب باقی ماندن دار الاسلام را جاری کرد. افزون بر این که برخی روایات نیز، این نکته را تایید می کنند.

احکام و آثار مخصوص دارالاسلام چیست؟
هرگاه یکی از کشورهای اسلامی، یا به طور کلی بخشی از دار الاسلام، مورد تهدید و هجوم دشمنان اسلام قرار گرفت، بر تمام مسلمانان در هر نقطه ای از جهان باشند، واجب است با کمک مالی و جانی و هر وسیله ای که در اختیار دارند از آن نقطه، دفاع کنند. این حکم، مورد اتفاق و اجماع فقهای شیعه و سنی است. ابوالصلاح حلبی هم، واجب بودن دفاع از کیان اسلام و مرزهای دار الاسلام را متوجه همه مسلمانان می داند، و گوشزد می کند: هرگاه این ترس وجود داشته باشد که کافران، یا یورش گران، به بخشی از شهرهای اسلامی یورش آوردند، بر مردم هر اقلیمی واجب است با کافران همجوار خود، نبرد کنند و آنان را از دارالایمان واپس رانند و بر مسلمانانی که در سرزمین های دورتر از دار الکفر یا دار الحرب زندگی می کنند، در هنگام نیاز، به یاری آنان، باید به نزدیک ترین مرز بسیج شوند، تا این که یاوران اسلام در تمام مرزها حضور داشته باشند و در این صورت، واجب بودن جهاد از دیگران برداشته می شود.[18] همان گونه که اشاره شد، فقیهان اهل سنت نیز، در واجب بودن دفاع از تمام اجزای دار الاسلام بر همه مسلمانان، اتفاق نظر دارند.

هجرت از دیدگاه سلفیه جهادی چیست؟
ابن تیمیه هجرت از دارکفر را برای کسی که مقدور است واجب می­شمارد[19] و یکی از مبانی فکری سلفیه­ی جهادی محسوب می­شود، چرا که پیامبر(ص) درباره هجرت فرمود: من از مسلمانی که در میان مشرکان اقامت گزیند بیزارم و برائت می جویم، از این رو علماء و فقهاء سلفیه جهادی احکام هجرت از دارالحرب یا دارالکفر را به سه قسمت تقسیم کرده اند 1:کسانی که هجرت برای آنها واجب است و آنها کسانی اند که توانائی هجرت کردن را دارند و نمی توانند دینشان را در آنجا اظهار کنند، 2: کسانی که هجرت برای آنها واجب نیست و آنها کسانی اند که از هجرت کردن عاجز اند همچون مریض­ها و ضعفاء 3: کسانی که مستحب است هجرت کنند و آنها کسانی اند که می توانند هجرت کنند و هم می توانند دینشان را در آنجا اظهار کنند و به وظایف دینی خود عمل کنند.[20]

جهاد از دیدگاه سلفیه جهادی را بیان کنید؟
جهاد یکی از مهمترین موضوعاتی است که سلفیه جهادی را از دیگر سلفیون تفکیک می کند، تفکری که در زمان ابن تیمیه نظم منطقی و استدلالی به خود گرفت و بر علیه صلیبیون و مغول ها که هر کدام بخشی از دار الاسلام را غصب کرده بودند به کار رفت، [21] و سپس ابو اعلی مودودی(1979-1903) به صورت هوشمندانه وارد ادبیات سیاسی معاصر کرد، نوشته­های آن ها تأثیر خود را بر سید قطب گذاشت و وی هم آن را برای آمریکا و صهیونیسم و غرب به کاربرد[22] و جهاد را راهی برای رسیدن به جامعه­ی اسلامی و تشکیل حکومت اسلامی می پنداشت و مسلمان واقعی را کسی می دانست که در راه اعتلای اسلام جهاد کند،[23] آزادی انسان از بندگی انسان و استقرار حکومت خداوند بر روی زمین و از بین بردن طاغوتهایی که به جای سلطنت خداوند نشسته­اند و حکمرانی می­کنند از مهمترین اهداف جهاد نزد سید قطب است.[24]


پاورقی ها
[1] گل سخن شهرى، جاهليت نوين از ديدگاه سيد قطب، ص 59، و سيد قطب، فى ظلال القرآن، ج 2، ص 435.
[2] سيد قطب، معالم فى الطريق، ص 83.
[3] على اكبر، ولايتى، پويايى فرهنگ و تمدن اسلامى، ص 76.
[4] ابوالحسن ندوى، حدود خسارت جهان و انحاط مسلمين، ص 30.
[5]. سيد قطب، مبانى تفكر اسلامى، ص 31.
[6] سيد قطب، معالم فى الطريق، ص 7.
[7] امام ابوالاعلی مودودی؛ اسلام و جاهلیت؛ ترجمۀ عبیدالله اسد؛ پاکستان،( لاهور: دارالعروبه للدعوه الاسلامی، منصوره، تی تا)، ص 13
[8] : امام ابوالاعلی مودودی؛ تجدید و احیای دین؛ ترجمۀ عبدالغنی سلیم قنبرزهی؛ (چ1 ؛ تهران: احسان، 1383 )، ص 19
[9] مودودی؛ اسلام و جاهلیت؛ ص 13
[10] همان.
[11] مودودی؛ تجدید و احیای دین؛ ص 20
[12] همان.
[13] همان؛ ص 21 .
[14] الموسوعة العربیة المیسره، دارالشعب، ج۲، ص۷۷، قاهره.
[15] محمد بن احمد سرخسی، شرح السیر الکبیر، ج۳، ص۱۸.
[16] دائرة المعارف الاسلامیه، دارالمعرفه، ج۹، ص۷۵، بیروت
[17] دکتر وهبة الذحیلی، دار الحرب، ج۱، ص۱۶۹_۱۷۰، دار الفکر
[18] ابو صلاح حلبی، الکافی فی الفقه، ج۱، ص۲۴۶_۲۴۷، مکتبة الامام امیرالمؤمنین (ع)، اصفهان
[19] مجموع فتاوی،ج18ص281
[20] : الحرکات الاسلامیه فی الوطن العربی، عبد الغنی مراد، ج1ص94
[21]: برگرفته از مقاله مهدی بخشی شیخ احمد، جهاد از ابن تیمیه تا القاعده،مجله راه برد شماره 39 بهار 1385ص195 و به ابوالاعلی مودودی ، نظام سیاسی اسلام ، علی رفیعی ، تایپ قدس ،  1359، ص 63.
[22]:همان، ص197
[23]: سید قطب،‌ما چه می گوئیم، 37
[24] : جماعات الاسلامیه والعنف، سعود المولی،ص 271
مرجع : پایگاه تخصصی وهابیت شناسی
کد مطلب : ۹۴۸۷۲۳
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
شب قدر غـرب آسـیا
۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۳
شمارش معکوس جنایت در رفح
۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۳
پیشنهاد ما