حضور دولت سیزدهم در رأس معادلات سیاسی و اجرایی کشور، مولد پرسشها و دغدغههایی در عرصه سیاست خارجی کشور بوده است. بدون هیچگونه تردیدی اصلیترین پیششرط موفقیت ما در مواجهه با دشمن، یکی شناخت ماهیت و دیگری شناخت استراتژی هایی است که دشمن در مواجهه با نظام و ملت ما به آن متوسل میشود. در قرن گذشته شاهد الگووارههایی کلاسیک بودیم که کمیت و کیفیت آنها پیروزی یا شکست ۲ رقیب را در عرصه نبرد مستقیم تعیین میکرد.
این مؤلفهها منبعث از رویکرد رئالیستی و واقعگرایانهای بود که پس از جنگ دوم جهانی بر حوزه روابط بینالملل سایه افکنده و نظام دوقطبی را بر جهان حاکم ساخته بود اما امروز، مؤلفههای دیگری نیز در محاسبه و شکلگیری قدرت بازیگران دخیل است. در این باره ما با مفهومی به نام «جنگ هیبریدی» یا «جنگ ترکیبی» مواجه هستیم.
بر این اساس، جنگ هیبریدی به معنای بهکارگیری ترکیبی قابلیتهای نیروهای نظامی و غیرنظامی متعارف به شیوهای پیچیده و هماهنگشده است. لازم است این حقیقت برای افکار عمومی تبیین شود که جنگ هیبریدی محدود به «جنگ نظامی» نیست و شامل نبرد دیپلماتیک، جنگ تبلیغاتی، جنگ اقتصادی، حملات سایبری و... میشود.
« استراتژی هزار زخم » بر پایه همین «جنگ ترکیبی» تعریف میشود. مطابق این استراتژی، دشمنان تلاش میکنند در ابعاد و حوزههای مختلف، کشورهای مستقل مانند جمهوری اسلامی ایران را تحت فشار قرار دهند. در استراتژی هزار زخم، دشمنان توان یک کشور یا ساختار را در ابعاد گوناگون مورد هجمه قرار میدهند و میان اجزای این نبرد، نوعی هارمونی و هماهنگی ایجاد میکنند. به عبارت بهتر، در ظاهر دشمنان سعی دارند اینگونه القا کنند که میان ابعاد گوناگون این نبرد ارتباطی وجود ندارد اما این موضوع به هیچ عنوان حقیقت ندارد.