روزنامه نيويورك تايمز با انتشار گزارشي درباره خروج نظاميان آمريكايي از عراق و استقرار آنان در كويت نوشت: "اين اقدام در راستاي مقابله با فروپاشي امنيتي در عراق و يا مواجهه نظامي احتمالي با ايران صورت ميگيرد." اما آيا آنچه اين روزها در خاورميانه و بخصوص در منطقه رخ ميدهد، مقدمه حادثهاي از قبيل مواجهه نظامي با ايران است؟
اگرچه آمريكا با هر يك از كشورهاي همسايه كه روابط نظامي و سياسي نزديكي دارد، در ظاهر تلاش ميكند "معماري امنيتي" جديدي را در خليج فارس ايجاد و با هرگونه حمله احتمالي موشكي و يا گشتهاي هوايي و دريايي مقابله كند، اما خوب ميداند قدرت دفاعي ايران موضوعي نيست كه با رويكرد كليشهاي تهديد نظامي و يا بكارگيري "معماري امنيتي جديد" بتواند جمهوري اسلامي ايران را به عقب نشيني از سياستها و اهداف خود وادار نمايد.
هدر دادن صدها ميليارد دلار در عراق، كشته شدن حدود 4500 نظامي و نيز زخمي شدن بيش از 32 هزار نظامي آمريكايي به عنوان نتيجه سياستهاي
غلط استكباري آمريكا در عراق، زيان كمي براي اقتصاد و اعتبار نظامي اين كشور نيست.
حال كه دولت آمريكا با بحرانهاي مختلف مالي دست و پنجه نرم ميكند و نيز شاهد جنبش ضد سرمايهداري در آن كشور است، كدام عقل سليمي در كاخ سفيد توصيه ميكند ارتش خسته از جنگ آمريكا با زورآزمايي جديدي روبرو شود؟
بي شك واشنگتن خوب ميداند كه عقب نشيني مفتضحانه از عراق با تحمل هزاران كشته و زخمي و صدها ميليارد دلار زيان مالي و تحويل دادن اين كشور به دولتي كه روابط بسيار خوبي با ايران دارد، شكست سنگيني است كه هرگز به آن اعتراف نخواهد كرد، اما براي گريز از شرمساري اشغال 8 ساله عراق با مطرح كردن استراتژي "معماري امنيتي جديد" در خليج فارس، تلاش ميكند افكار عمومي را از اين شكست منحرف و به استراتژي جديد آمريكا در منطقه معطوف نمايد تا برداشتهاي متفاوت درباره اين راهبرد را به باور تبديل كند.
مطرح شدن "معماري امنيتي جديد" در منطقه توسط آمريكا پس از استقرار نيروهاي اين كشور در كويت، كه بيشتر
به نوعي لفاظي شبيه است تا يك تهديد نظامي واقعي عليه ايران، نوعي تلاش براي حفظ باقيمانده آبروي نظامي آمريكاست و هدف آن قبل از اينكه متوجه ايران باشد ممكن است با انگيزه مقابله احتمالي با حوادث پيشبيني نشده در يكي از كشورهاي عربي شاهد بيداري انقلابهاي مردمي باشد.
تقويت سيستم دفاع موشكي آمريكا در اروپا، تركيه و جمهوري آذربايجان با هدف دفع هرگونه حمله موشكي احتمالي ايران عليه منافع آمريكا اين واقعيت را ثابت ميكند كه جمهوري اسلامي ايران گزينهاي در ابعاد عراق يا افغانستان نيست كه با راهبرد توخالي "معماري امنيتي جديد" در خليج فارس بتوان با آن مقابله كرد و اظهارات اخير خانم هيلاري كلينتون درخصوص تمايل آمريكا به برقراري روابط با ايران، اين واقعيت را نمايان ميكند كه آمريكا بيش از آنكه به دنبال لشكركشي به قصد مقابله با ايران باشد، گزينههايي از قبيل گفت و گو و رفتارهاي مسالمت آميز با ايران را برگزينههاي ديگر ترجيح ميدهد.
به هم ريختگي اوضاع در برخي از كشورهاي
عربي كه شاهد قيامهاي مردمي هستند، چنان آمريكا را دچار آشفتگي كرده كه هرگونه اشتباه در محاسبات سياسي كاخ سفيد ممكن است به قيمت از دست دادن منافع مورد نظر واشنگتن در اين كشورها تمام شود، لذا آمريكا درحال حاضر در شرايط غيرعادي به سر ميبرد بطوري كه هرگونه تغيير غيرقابل پيشبيني در منطقه، محاسبات اين كشور را به هم ميريزد.
بدين ترتيب از نظر آمريكا اقدام براي عملي كردن طرح مقابله با ايران مردود است، در غير اين صورت دستگاه ديپلماسي آمريكا هرگز به طور رسمي آمادگي گفت و گو با جمهوري اسلامي ايران را مطرح نميكرد.
اما اينكه دولتمردان آمريكائي چه وقت ميتوانند به مذاكره با مسئولان نظام جمهوري اسلامي ايران بپردازند، همانگونه كه توسط رهبري اعلام شده است، بستگي دارد به اينكه چه وقت خوي استكباري را كنار بگذارند و به پيش شرطهاي ايران گردن نهند.
دولتمردان آمريكائي بايد بدانند ايران يك كشور انقلابي است و يك ملت انقلابي هرگز در برابر زورگويان تسليم نميشود.