جوانی تونسی خودش را در اعتراض به پلیس در شهر "سیدی بوزید" به آتش کشید و چند روز بعد در بیمارستان از شدت جراحات سوختگی جان داد.
جمله بالا در واقع خبر شروع انقلابهای منطقه و بیداری اسلامی کشورهای عربی است و "محمد بوعزیزی" جوان تونسی تحصلیکرده اما معترض در دسامبر 2010 آغازگر راهی شد که دومینوی قیام مردمی در مصر، لیبی و بحرین را به دنبال داشت.
پس از خودسوزی بوعزیزی در انظار عمومی مردم تونس که گویی منتظر جرقهای برای شعلهور ساختن آتش اعتراض چندین ساله خود علیه دیکتاتوری 23 ساله "زین العابدین بن علی" بودند به خیابانها آمده و تظاهرات کردند؛ تظاهراتهایی که هفتهها در خیابانهای تونس در اعتراض به بیکاری، فساد و گرانی بیش از حد جریان داشت و سرانجام پس از کشته شدن دهها تن از مردم به دست نیروهای امنیتی رژیم، بن علی در ابتدا دولت و مجلس را منحل کرد و پس از آن قدرت را به "محمد الغنوشی" نخست وزیر سپرد و در همین فاصله در ژانویه 2011 به همراه خانوادهاش پناهنده آل سعود شد.
اما چند روز پس از فرار دیکتاتور تونس به عربستان، "راشد الغنوشی" از سران مخالفان به همراه 70 تن دیگر از مخالفان رژیم بن علی پس از 20 سال تبعید به تونس بازگشت و اعلام کرد قصد دارد "حزب اسلامی تونس" را تاسیس کند.
انقلاب تونس که به انقلاب یاسمین نیز شهرت یافت گرچه در ابتدا با خودسوزی جوان دستفروش تونسی آغاز شد اما در واقع راهگشای سقوط حکومتهای دیکتاتوری منطقه شد.
بن علی سالهای سال از حمایت آمریکا و دیگر متحدان غربی برخوردار بود اما همین دوستان غربی او با دیدن موج اعتراضات مردمی دوست بیست و چند ساله خود و همچنین نظام دیکتاتوری وی را فراموش کردند.
پس از پیروزی انقلاب "محمد الغنوشی"، نخستوزیری و "فواد المبزع"، ریاست پارلمان کشور را به دست گرفتند و تلاش کردند، دولت وحدت و آشتی ملی را در تونس تشکیل دهند.
اما از آنجا که تمامی ارکان حکومت همچنان در دست بازماندگان رژیم سابق و محمد الغنوشی نیز درصدد حفظ وضع موجود بود و در دولت جدید پستهای حساس و با اهمیتی همچون وزارت کشور، خارجه، دفاع و دارائی در دست همان کسانی باقی ماند که مردم تونس با تقدیم دهها شهید خواهان برچیدن بساط حاکمیت آنها شده بودند، عملا این امر محقق نشد، به ویژه آنکه احزاب و رهبران گروههای اسلامی کمترین سهمی در دولت به اصطلاح وحدت ملی نیز نداشتند.
انتخابات؛ یک سال پس از خودسوزی جوان دستفروش
یک سال پس از مرگ بوعزیزی تونس شاهد تغییر و تحولات بزرگی بود و برگزاری انتخابات مجلس موسسان و پیروزی قاطع حزب اسلامگرای "النهضه" در آن مهر تاییدی بر اسلامی بودن انقلاب تونس محسوب میشود.
انتخابات تونس نیز با مشارکت 70 درصدی و 9 ماه پس از فرار بن علی برگزار شد و همانگونه که پیش بینی میشد اسلامگرایان توانستند با کسب 40 درصد آرا و 90 کرسی از 217 کرسی مجلس موسسان این کشور اکثریت پارلمان را از آن خود کنند.
احزاب تونسی پس از اعلام نتایج به دلیل عدم کسب اکثریت کرسیهای نخستین مجلس تصمیم به تقسیم قدرت گرفتند و بر این اساس "مصطفیبنجعفر"، رئیس "حزب فراکسیون دموکراتیک برای کار و آزادی" به عنوان رئیس مجلس ملی موسسان و "محمدالمنصفالمرزوقی"، دبیرکل "حزب کنگره برای جمهوری" به عنوان رئیسجمهوری و "حمادی الجبالی"، دبیرکل "حزب جنبش النهضه" به عنوان نخستوزیر توافق کردند.
اگر بخواهیم اوضاع تونس تا پیش از پیروزی اسلامگرایان در این کشور را ارزیابی کنیم، باید گفت، اگرچه در طول این مدت مردم تونس از استبداد سیاسی رها شدند و شرایط کشور از وضعیت کشوری که مخالفان و معترضان را بیدرنگ بازداشت میکرد، حداقل در ظاهر دچار تحول بنیادین شد و مردم دیگر نگران اظهار نظر، انتقاد و یا وجود گوشهای نامحرم ماموران حکومت نیستند، اما تحول در شرایط اقتصادی مردم تونس به سرعت تحولات سیاسی آن کشور نبوده است.
وضعیت اقتصادی تونس از آن جهت حائز اهمیت است که عدم تغییر جدی شرایط اقتصادی ممکن است، آثار مثبت سیاسی انقلاب آن کشور را تحت الشعاع خود قرار دهد. مردم نگران از مصادره انقلاب در کنار عدم بهبود شرایط اقتصادی و معیشتی اوائل اسفند ماه گذشته با تجمع در برابر کاخ نخست وزیری این کشور خواستار استعفای دولت انتقالی محمد الغنوشی شدند. تشکیل دولت مردمی و احیای شعائر اسلامی از دیگر خواستههای انقلابیون تونس بود.
وضعیت کنونی انقلاب تونس
اما اکثر قریب به اتفاق تحلیلگران و ناظران امور تونس بر این باورند که اوضاع در "سرزمین سبز" آنگونه که باید بر وفق مراد پیش نمیرود و شرایط جاری در کشور بیش از آنکه آرام نشان دهد، نگرانکننده و هراسآور مینماید، بگونهای که بحران به دو حزب حاکمیت نیز کشیده شده است، جنبش اسلامگرای النهضه از یکسو و نیروهای معارض و سازمانهای جامعه مدنی و دیگر سندیکاها از سوی دیگر.
دولت اسلامگرای تونس در بعد داخلی اگرچه تمام عزم خود را بر رفع مشکلات کشور متمرکز کرده است، اما تحقق این امر نیازمند غلبه بر دو مشکل اساسی است، یعنی مشکلات سیاسی و اجتماعی- اقتصادی.
در فضای سیاسی تونس قطببندی اسلامگرا- سکولار در جامعه این کشور همچنان ادامه دارد و بارزترین نماد آن درگیریهای خیابان "بورقیبه" بود که چند هفته پیش آغاز و به چالشی بزرگ در برابر دولت تونس تبدیل شد و رویارویی هنرمندان و سلفیهای تونس در این کشور را به دنبال داشت، به ویژه آنکه در این میان گروههای شبه مسلحی از شرایط پیش آمده استفاده کرده و در اعتراضهای مردمی بعدی که در این خیابان روی داد، به تظاهراتکنندگان تونسی حمله کرده و آنها را مورد ضرب و شتم قرار دادند.
علاوه بر اینکه در عرصه اقتصادی نیز عملا از زمان بازگشایی مجلس موسسان هیچیک از وعدههای داده شده مبنی بر بهبود شرایط اقتصادی و وضعیت معیشتی و فراهم کردن فرصتهای شغلی و رفع بیکاری تاکنون محقق نشده است.
آیا تونس در مسیر انقلاب قرار دارد؟
به نظر بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران انقلاب تونس ممکن است از مسیر اصلی خود منحرف شده باشد اما "علیرضا محرابی" کارشناس مسائل آفریقا و رئیس مرکز مطالعات آفریقای دانشگاه تربیت مدرس بر این باور است که این انقلابها ریشه در مردم دارد و با تمام مشکلات و چالشهای موجود روندی رو به جلو دارد.
وی در خصوص چالشهای اساسی پیش روی تونس و انقلاب این کشور گفت: نقص نداشتن رهبری منسجم در تونس و لیبی مشاهده میشود که این مشکل باید با نخبه سازی به تدریج برطرف شود.
محرابی همچنین تاکید کرد که حکومت زینالعابدینبنعلی به طور کامل در خدمت رژیم صهیونیستی بود و حتی دو جزیره تونس را به محلی برای سازماندهی و برنامه ریزی ترورهای موساد اختصاص داده بود.
نکته دیگر از نظر این کارشناس مسایل افریقا وجود یک رگه یهودی در جامعه تونس است که به نوعی رابطه با رژیم صهیونیستی را تقویت میکند.
از دیگر چالشها نیز حضور نظامی آمریکا در خلیج سرت و همچنین از سوی دیگر نزدیکی تونس به اروپا بخصوص فعالیت شدید سرویس امنیتی فرانسه در این کشور است؛ سرویس امنیتی و وزارت کشور فرانسه بشدت در حال سیاست سازی در حوزه تونس و تاثیرگذاری سیاسی اقتصادی در حوزه تونس هستند.
محرابی همچنین خطر دیگری که انقلاب تونس را تهدید میکند تلاش غربیها و برخی جریانها برای استقرار اسلام سکولار یا همان اسلام آمریکایی به تقلید از ترکیه در این کشور دانست.
نکته قابل توجه در خصوص انقلاب تونس آن است که این کشور به مانند دیگر کشورهایی که در آنها شاهد انقلابهای مردمی بودهایم فاقد رهبری منسجمی به مانند انقلاب اسلامی ایران است و از ضعف تشکیلاتی و ساختاری رنج میبرد.
برنامههای آینده انقلاب تونس چه باید باشد؟
به نظر میرسد انقلاب تونس در ابتدای راه قرار دارد و در این راه جوانان ظرفیت بالایی برای ساختن آینده این کشور و جلوگیری از انحراف ارزشهایی که برای آن به خیابانها آمدهاند را دارند. این انقلاب ریشه در مردم دارد و به همین دلیل باید اجازه داد همانگونه که مردم با انسجام خود حکومتی دیکتاتوری و با حمایت غرب را سرنگون کردند سرنوشت خود را نیز رقم بزنند.
سیاستمداران این کشور به خوبی واقفند مردم علاوه بر به تنگ آمدن از خفقان و نداشتن آزادی در دوران بن علی خواستار کاهش بیکاری، افزایش فعالیتهای اقتصادی و رفع تبعیضهای اجتماعی هستند بنا بر این هیئت حاکمه این کشور و مجلس موسسان باید با تکیه بر اصول و ارزشهای اسلامی راهی برای برون رفت از چالشهای اقتصادی و اجتماعی جامعه تونس بیابند.