در آخرين روز هفته صفحات اول روزنامههاي غرب را تصاوير 11 متهمي پوشاند كه همگي با ويزاي اروپايي در جيب راهي بزرگترين عمليات تروريستي در دوبي شده بودند. نگاه افكار عمومي بويژه در مغرب زمين به اين ماجرا پر از شگفتي و سؤال است. سؤال بزرگ شهروندان اروپايي چنان كه اينديپندنت بيان ميكند اين است كه چگونه اروپا شريك يك عمليات تروريستي در عصري شده است كه مبارزه با تروريسم، اولويت نخست سياست خارجي غرب است حتي شهروندان اروپا براي پيشبرد اين پروژه ناگزير شدهاند به محدوديتهايي مثل بازرسي و تفتيش از زندگي خصوصي و آمد و رفت خويش تن دهند.
همزمان با رسانههاي اروپــــــــــا، محافل خبـــــــــــري كشورهــاي عربــــي 4 دولت اروپايي متهم در ترور المبحوح را با سؤالهاي جدي روبهرو كردهاند يك روزنامهنگار عرب با زبان انتقادي نوشته: در دورهاي كه سيستم اطلاعاتي و امنيتي اروپا همه گلوگاهها را براي تعقيب مظنونان در كنترل گرفتهاند عناصر موساد با دستي گشوده در اروپا اتاق عمليات خويش را مستقر ساختهاند و حتي از ويزاي اين كشورها كه نماد اقتدار و حاكميت يك كشور است براي رسيدن به مقصودهاي كثيف سياسي بهره ميبرند.
به نظر ميآيد كه هنوز فهرست متهمان اين ماجرا كامل نشده است. عملياتي كه شبانگاه 20 ژانويه در دوبي جايي كه بزرگترين منطقه آزاد تجاري و شريك اول تجاري اروپا و امريكا شناخته ميشود به شهادت يكي از بنيانگذاران حماس منجر شد پاي بسياري از دولتها را در جرم «تروريسم دولتي» گرفتار كرده است.
چنان كه انتظار ميرفت عوارض عمليات ترور محمود المبحوح علاوه بر اماراتيها دامن تشكيلات خودگردان فلسطين از يك سو و اسرائيل و 4 كشور مهم اروپا را از سوي ديگر فرا گرفته است. به همين دليل بسياري از ناظران نام مهمترين حادثه تروريستي سال را به اين واقعه دادهاند. با آنكه به نظر ميآيد اماراتيها با انتشار فيلم چند و چون ورود تروريستهاي موساد به هتل بزرگ البستان همه ابعاد اين ماجرا را فاش كردهاند اما هنوز بايد در انتظار افشاي پردههاي ديگري از حقايق نهفته در اين ماجرا نشست.
آنچه تـــــرور المبحــــوح را برتر و پيچيدهتر از همـــــــــه عملياتهاي تروريستي نشانده در وهله اول سناريو پيچيدهاي بوده كه تل آويو براي اين عمليات تدوين ساختهاند و در مرحله دوم اهداف سياسي بلند مدتي كه آمران، مباشران و مجريان اين ترور دنبال كردهاند.
4 پرونده براي يك واقعه
اكنون در واقع 4 پرونده براي اين حادثه گشوده شده است:
پروندهاي در اسرائيل كه در آن دولت نتانياهو بشدت از سوي افكارعمومي اين رژيم براي اجراي پراشتباه و ناشيانه يك عمليات تروريستي تحت فشار است. از آنجا كه سازمان موساد طبق قوانين داخلي اسرائيل زيرنظر مستقيم نخستوزير است بنابراين پيكان حملات متوجه كابينه نتانياهو شده است.
اين حادثه به ليست بلند بحرانهاي داخلي و دعواهاي دو جناح حاكم بر اسرائيل افزوده شده است. نتانياهو بابت اين اشتباه تحت فشار است كه يك فرصت ترور را به يك چالش بزرگ براي نظام سياسي اسرائيل و بازوي اطلاعاتي و امنيتي آن تبديل كرده است. اين نوشته هاآرتص را اغلب كارشناسان اسرائيلي در روزهاي اخير تكرار كردهاند كه حتي اگر قرار بود عمليات ترور مبحوح يك برگ برنده در كارنامه دولت باشد اكنون به يك فضاحت سياسي تبديل شده است.
پرونده دوم در اينتر پل گشوده شده است سازماني كه بر پايه اساسنامه خويش مسئوليت مستقيم در پيگيري اين جرم دارد. ترور مجاهد حماس مصداق بارز يك جرم سازمان يافته بينالمللي است. براي اين سازمان كه در سالهاي گذشته بيشترين مساعدت را به كشورهاي غربي در تعقيب مخالفان آنها بويژه شهروندان خاورميانه داشته است اين واقعه يك آزمون دشوار است. اماراتيها نيز همه بار پيگيري و تعقيب عناصر تروريستي را بر دوش اين سازمان نهادهاند.
پرونده سوم در ابوظبي گشوده شده است. در امارات علاوه براين كه سازمان استخبارات اين كشور زير سؤال است، دولتمردان اميرنشين دوبي با اتهامهاي سنگين پنهانكاري و زد و بند دست به گريبان هستند عمليات موساد موجي از اضطراب و تهديد براي اين اميرنشين به ارمغان آورده است. اماراتيها از چند جهت احساس خطر ميكنند: .خطر بزرگتر اين است كه اعتبار دوبي به عنوان منطقه امن اقتصادي زير سؤال رفته است و اين مسئله را دامن زده است كه پشت لايههاي تجارت تروريستها پنهان هستند. اماراتيها به شدت نگران واكنش فلسطينيها و انقلابيون خاورميانه هستند بويژه آن كه اتباع فلسطيني و لبناني سهم بالايي در فعاليت تجاري اين اميرنشين دارند. دليل تلاش شتابزده اماراتيها در فاش ساختن اسناد ورود و خروج تروريستها نيز به همين ماجرا بر ميگردد كه آنها به نوعي ميخواهند اتهام بزرگ اهمال و زد و بند پشت صحنه را از خويش دور سازند. البته طرفهاي فلسطيني هنوز هم اطلاعرساني اين كشور را جهتدار و غيرقابل قبول خواندهاند و معتقدند كه اين اميرنشين سرنخهاي ديگر اين حادثه را پنهان نگه داشته است از جمله مسئله اصلي كه فرار و خروج تروريستها است.
پرونده چهارم در اروپا گشوده شده است. شوك بزرگ اين حادثه را نيز بايد در قاره سبز جستوجو كرد زيرا طبق گزارش مقامهاي دوبي اين عمليات تروريستي پروسهاي را طي كرده كه همه امور مربوط به سازماندهي، هدايت و تهيه لوازم ترور در پايتختهاي
4 كشور اروپايي انجام شده است. تصاوير منتشر شده از سوي سيستم اطلاعاتي امارات به روشني ميگويد كه ترمينال و كانون هماهنگي عمليات آلمان، فرانسه، انگليس و ايرلند بوده است.
بنابراين پيداست كه ماجراي ترور مجاهد حماس تيري بوده كه تل آويو با شليك آن همزمان چند هدف را نشانه رفته است؛ اعتبار سياسي و اقتصادي امارات به عنوان مركز سرمايه و ثروت خاورميانه و جهان عرب – وجهه اروپا به عنوان منتقد خشونت صهيونيستها در غزه و مدعي صلح- روابط اروپا با اعراب و روابط اعراب با فلسطينيها.
بازنده اول
در ميان 4 پرونده ياد شده بدون شك پرونده مربوط به نقش اروپاييها اهميتي فراتر دارد. در پرونده مربوط به اروپا يك فرضيه قابل تأمل اين است كه 4 دولت اروپايي آگاهانه به انجام اين عمليات تن داده اما پيشبيني چنين عواقبي را در پس واقعه نميكردند به نوشته روزنامههاي اسرائيلي چه بسا موساد با قياس ترور المبحوح با مغنيه اروپاييها را متقاعد كرده بود كه همه چيز در پرده راز باقي خواهد ماند.
اما به هر ترتيب اروپا آگاهانه يا ناخودآگاه اكنون در مخمصهاي گرفتار شده كه اعتبار سياسي خويش را كه همان صدور ويزا است پاي منافع يك رژيم تروريست پيشه قرباني كرده است. تحقيري بزرگتر از اين نيست كه نام 4 كشور مهم اروپا – آلمان، ايرلند، فرانسه و انگليس در جايگاه شريك اول يك جرم بزرگ تروريستي ثبت شده است و پيامدهاي ترور المبحوح از اين نظر يك رويداد كم سابقه است.
با توضيح مقامهاي دوبي همگان اروپا را حياط خلوت موساد ميبينند. اين حادثه وجهه اروپا در خاورميانه را هدف قرار داده است. در صورتي كه پاسخ قانع كننده ارائه نشود نفس شراكت آلمان، انگليس، فرانسه و ايرلند در اين ماجرا سندي در دست همه دولتها خواهد بود تا كشورهاي اسلامي و نمايندگان دولتهاي زخم خورده از سياست مبارزه با تروريسم، پايبندي اروپا حتي به بديهي ترين اصول دموكراسي مثل اصل حاكميت دولتها حق زندگي براي انسانها را زير سؤال ببرند.
به همين دليل، اروپاييها در دوسه روز گذشته همه تلاش خويش را صرف توجيه اين ماجرا كردهاند. در تلاش براي خروج از اين مخمصه به نظر ميآيد كه وزارت خارجههاي 4 كشور موضع خويش را هماهنگ ساختهاند زيرا وزراي مسئول هر 4 كشور پاسخ واحد در اين زمينه ارائه كردهاند.
اولين اقدام هماهنگ آنها اين بوده به ريسمان يك استدلال هميشگي يعني بياطلاعي توسل بجويند و اين گونه وانمود كنند كه تلاويو از اعتبار ويزاي آنها سوء استفاده كرده است.
برخوردهاي آنها نيز به اين جا محدود شده كه سفير اسرائيل را احضار كنند يا آنكه خواهان توضيح دولت نتانياهو شوند.
اين توجيهات شايد محافل عربي و اماراتيها را متقاعد سازند اما اين چيزي نيست كه افكار عمومي را متقاعد سازند. دست كم در ميان محافل خاورميانه اسناد قاطعي از مشاركت اروپا در عملياتهاي تروريستي در دست هست. جالب اينجا است كه اين اسناد به همكاري رهبر دو جناح حاكم فعلي با عملياتهاي برون مرزي موساد برميگردد سند اول را دست بر قضا روزنامه انگليسي تايمز به نقل از «اريک دنس»، يک مأمور اطلاعات سابق فرانسه فاش كرده است كه برپايه آن تزيپي ليوني كه اكنون حريف اصلي نتانياهو و رئيس حزب كاديما است در چند عمليات ترور فلسطينيها در فرانسه مشاركت داشته است. برپايه اين گزارش او به دنبال جنگهاي شش روزه به خاطر روابط بسيار عالي موساد با سازمانهاي اطلاعاتي فرانسه و نيز به اين دليل که تعداد بسيار زيادي از مبارزان فلسطيني در آنجا بودند، در مهمترين ايستگاه موساد ايفاي نقش كرده است تايمز حتي نوشته است كه مأموريت ليوني و نيروهاي موساد در پاريس، شامل نفوذ در داخل گروههاي مبارز و همچنين ترور مبارزان بود. بنا به ادعاي يک مأمور سابق موساد، جذب ليوني به موساد نه فقط به خاطر عملکرد آنها در ارتش بلکه به خاطر مهارتهاي زباني آنها بود.
در سند ديگري از مشاركت فرانسويها با عمليات موساد فاش شد كه مأموران موساد در پاريس در ژوئن سال 1980 يک دانشمند مصري که روي برنامه هستهاي عراق کار ميکرد را به قتل رساندند كه جسد او در اتاق خود در يک هتل پاريس يافت شد. جالب اينجا است كه دانشمند مصري نيز همانند المبحوح مسموم شده بود و مدتها بعد در سال 1984 يک گزارش که توسط مأموران فرانسوي تهيه شد، آشکار کرد که ليوني عضو تيمي بوده است که يک دانشمند هستهاي عراق به نام «عبدالرسول» را هنگام خوردن ناهار در پاريس مسموم کرده و به قتل رسانده است.
سند ديگر همكاري اروپاييها با موساد را بي بي سي منتشر كرده است. بر پايه اين سند خود نتانياهو از خانوادهاي برخاسته كه اعتبارشان را مديون فعاليت تروريستي در خارج از خاورميانه هستند. بنيامين در كسب اعتماد ارتش و حاكميت صهيونيستي مديون برادر خويش است كه با هماهنگي سازمان اطلاعات فرانسه در كشورهاي آفريقايي مأموريتهاي مهم جاسوسي و تروريستي انجام ميداد. یوناتان نتانیاهو - جانشین فرمانده یگان سایرت مَتکَل عملیات اسرائیلی در هواپیماربایان در انتبه، پایتخت اوگاندا در سال 1976 را هدايت كرد و خود نيز دراين عمليات قرباني شد.
راه چاره اروپاييها براي خلاصي از بحراني كه تلآويو براي اروپا ايجاد كرده است اكنون ديدگاههاي مختلفي در محافل اروپا مطرح شده است. پس از ماجراي غزه اين دومين بحراني است كه گريبان غرب را ميگيرد. رسوايي جاسوسي در دوبي چيزي نيست كه به آساني آثار آن از دامن اروپا پاك شود.دستور كارآمادهاي در محافل اروپايي براي برخورد و تنبيه رژيم صهيونيستي آماده است.
اين دستور كار را محافل حقوق بشري و فعالان صلح و سازمانهاي ضد نژادپرستي از قبل تدوين كرده و براي پارلمانها و دولتهاي اروپايي ارسال داشتهاند اما دولتهاي اروپايي بويژه سه كشور آلمان، فرانسه و انگليس تاكنون از اجراي اين مكانيسم تنبيهي خودداري كرده و فقط به اظهار نگراني و گلايه و توصيههاي ديپلماتيك بسنده كردند. اين ساز وكارهاي تنبيهي مجموعهاي از اقدامات از پيگرد قضايي مقامهاي اسرائيل توسط محاكم اروپايي تا تحريم بخشهايي از دادو ستد تجاري و سياسي را شامل ميشود.
در انگليس صداي تحريم خواهي قويتر از ساير كشورهاي اروپايي است به گونهاي كه دولت سايه اين كشور و جو سوئينسون از مقامهاي ارشد وزير خارجه دولت سايه اين كشور ميگويد تداوم اين سطح از روابط بين اتحاديه اروپا و اسرائيل در اين شرايط يك اقدام بيمعناست و كاهش سطح روابط بين اتحاديه اروپا و اسرائيل خود ميتواند به معناي نشان دادن علامت قوياي به اسرائيل باشد. او تأكيد ميكند: تعليق گسترش توافقنامه روابط بين اتحاديه اروپا و اسرائيل نيز ميتواند يك روش براي اعمال فشار بر روي اسرائيل باشد.
سوئينسون نيز مانند بسياري از كارشناسان اروپا بر اين باور است كه اهمال سيستماتيك اروپا مقابل يكهتازي و خودسريهاي تل آويو، وضع را به اين درجه از وخامت رسانده است. به باور او اگر سياستمداران اروپا بويژه انگليس در مورد عملكرد ضد انساني اسرائيل در غزه واكنش متناسب و قاطع نشان ميدادند راه براي سوءاستفادههاي بعدي تل آويو بسته ميشد.
من معتقدم ما بايد براي كمك به پايان بحران به اقدامي بيش از بيان لغات دست بزنيم، در واقع ما به عمل كردن نياز داريم زيرا به طور وضوح اين وضعيت غير قابل قبول است.
آنچه روشن است ديگر سكوت در برابر جنايات اسرائيل براي دولتهاي اروپايي سخت تر خواهد شد.
سؤالي كه در بعد از جنگ غزه ذهن اروپاييها را در برگرفت مبني بر اين كه تا كجا غرب بايد تاوان قانون شكني تل آويو را بپردازد اكنون با ابعادي تازه مطرح شده است. جانبداري از اسرائيل چه سودي را براي انگليس و ديگر دولتهاي اروپايي در بر دارد.
بدون شك انديشه امثال ميليبند اين نيست كه جايگاه اسرائيل در سياست خارجي اروپا آسيب ببيند.
آنها همچنان تلآويو را شريك مهمي براي اتحاديه اروپا ميدانند اما اعتماد افكار عمومي غرب به اين شريك با اين حادثه دچار تزلزل بزرگ خواهد شد.