دوازده روز پيش شيمون پرز رئيس رژيم صهيونيستي با وارد كردن اين اتهامات عملاً پروژه بحران جديد را كليد زد. بحران برخاسته از تفكر زمامداران كنوني تلآويو احتمال ميرود علاوه بر شروع يك دوره ناآرامي ديگر در منطقه روابط شكننده سوريه و امريكا را نيز تخريب كند. به دنبال ادعاهاي پرز، واشنگتن با فراخواندن يك مقام سفارت سوريه در امريكا راهي را در پيش گرفت كه دولت جورج بوش در آن گام نهاد. دولت بوش، پس از ترور رفيق حريري نخستوزير فقيد لبنان، سفير خود را از سوريه خارج كرد و اين پست همچنان خالي است، اما جناح دموكراتها و دولت باراك اوباما به گزينه گفتوگو و ترميم روابط روي آوردند.
سوريه و لبنان به منظور مقابله با بروز تنش تازه در منطقه ادعاهاي پرز را رد كرده و اعلام كردهاند كه هدف اسرائيل از اين داستانپردازي توجيه جنگي ديگر عليه آنهاست. سفارت سوريه در امريكا در بيانيهاي گفت كه اسرائيل قصد دارد با جعل چنين موضوعي توجه جامعه جهاني را از شهركسازي در بيتالمقدس و اخراج فلسطينيان كرانه باختري منحرف كند. سعد حريري نخستوزير لبنان در انذاري تشديد ادعاهاي اسرائيل را با پرونده سلاحهاي كشتار جمعي عليه صدام مقايسه كرد و افزود كه اسرائيل از اين طريق وارد مسير جنگ ميشود.
سوريه و لبنان و حتي حاميان منطقهاي آنها تمايلي به جنگ و به هم ريختن ثبات آن ندارند. حريري كه وعده داده ثبات سياسي و اقتصادي را براي لبنان مهيا كرده و سرمايهگذاريهاي خارجي را جذب كند، معتقد است كه حمله اسرائيل به زيرساختهاي لبنان لطمه ميزند. او در موضع مشترك با تركيه كه هر دو اكنون عضو غيردائم شوراي امنيت سازمان ملل هستند اعلام كرده است، بيروت و آنكارا در حمايت از حزبالله در برابر اتهامات اسرائيل وارد عمل ميشوند.
اتهامات اخير اسرائيل تازهترين بخش از سناريوي از پيش تدوين شده رژيم عليه حزبالله است كه در نگاه ناظران خاورميانه به اظهارات آشكار اسرائيليها مبني بر آغاز جنگي ديگر در تابستان يا اواخر 2010 ربط پيدا ميكند. اين سناريو مراحل گوناگوني پيموده است. در اولين بخش آن پائيز سال گذشته، نيروهاي امنيتي اسرائيل مدعي شدند كشتي آلماني «فرانكوپ» را كه حاوي 500تن كاتيوشا و ساير تسليحات براي حزب الله بود توقيف كردهاند. اين ادعا زماني مطرح شد كه اسرائيل به دليل انتشار گزارش گلدستون درباره جنايات اين رژيم در حمله 2008 به نوار غزه تحت فشار شديد بينالمللي قرار گرفت. شايعه انتقال موشكهاي اسكاد سوري به حزبالله هم در حالي بيان شده كه ادامه شهركسازيهاي صهيونيستي در بيتالمقدس، كرانه باختري و مسئله تسليحات هستهاي اسرائيل موجي از انتقادات را در پي داشته است.
آنچه اعتبار ادعاهاي اسرائيل را به سادگي در نگاه ناظران تنزل بخشيده و رد ميكند ارزيابي مراكز تحقيقاتي از توان سلاح مقاومت لبنان است. بر پايه اين برآوردها، جنبش حزبالله نيازي به اسكاد ندارد زيرا اين موشكها در قياس با موشكهاي فعلي جنبش از پيچيدگي و دقت كمتري برخوردار است. اسكادهاي مورد ادعاي اسرائيل 500كيلومتر برد دارد اما براي حزبالله ضروري نيست زيرا مقاومت لبنان با تسليحات كنوني خود قادر به هدف قرار دادن همه شهركهاي صهيونيستي است. «چارلز هيمن» تحليلگر دفاعي انگليس ميگويد: «حزبالله نياز دارد كه مانند پروانه سبكبال باشد تا سريعتر ضربه را وارد كند. بنابراين احتياج به چيزي ندارد كه آن را زمينگير ميكند.» اظهارات وي مؤيد اين ادعا است كه اسكاد به خاطر حجم بزرگش در جنگهاي چريكي كارساز نيست حتي برخي مقامات نظامي اسرائيل هم با همين استدلال ادعاهاي پرز را به چالش كشيدهاند. «اوزي رويين» مشاور وزارت جنگ اسرائيل ميگويد: «حزبالله چه نيازي به اسكاد دارد؟ آنها هم اكنون موشكهاي «فاتح 110» را در اختيار دارند كه برد مشابهي با اسكاد دارد و دردسر كمتري دارد. اسكاد يك تن وزن دارد و فاتح 110 تنها نيم تن. هيچ چيزي نميتواند مانع از شليك فاتح شود.»
با اين حال، تلآويو به پشتوانه امريكا روند اتهام زني ادامه ميدهد. به باور برخي ناظران اين رژيم ادعاهاي مربوط به موشك اسكاد و كشتي فرانكوپ را به عنوان توجيهاتي براي جنگ عليه حزبالله حفظ ميكند، اما نه براي جنگ در آيندهاي نزديك، چرا كه تضميني وجود ندارد كه اسرائيل متحمل شكستي سنگينتر از آنچه كه در تابستان 2006 رخ داد، نشود.به اذعان خود اسرائيليها، حزبالله در آن جنگ مجهزتر و قويتر ظاهرشد. سيدحسن نصرالله دبيركل حزبالله لبنان در اظهارات اخير خود چشماندازي را تصوير كرده كه حاكي از قدرت فزاينده لبنان حتي در مقايسه با 2006 است. وي چندي پيش گفت: «اگر فرودگاه رفيق حريري را بزنيد، فرودگاه بن گوريوي را ميزنيم. اگر به پالايشگاههاي نفت ما حمله كنيد به پالايشگاههاي نفت اسرائيل حمله ميكنيم. اگر كارخانهها و تأسيسات برق ما را بزنيد كارخانه و تأسيسات برق اسرائيل را ميزنيم.»
با توجه به اين دلايل، احتمال جنگ در آينده نزديك منتفي است. اما اتهامات اسرائيل بيش از هرچيزي به قصد بازگرداندن توجه امريكا و شركاي غربي به اسرائيل صورت گرفته است. به تبع اظهارات پرز، دو ديدگاه درباره مناسبات امريكا با دشمنان اسرائيل در منطقه، به ويژه سوريه، به وجود ميآورد. گروه اول همچنان خواهان بهبود روابط با سوريه هستند. اما گروه دوم خواستار فراموشي دوستي با دمشق و گسترش چتر حمايتي براي اسرائيل شدهاند. از آنجا كه مناسبات اسرائيل با دنياي بيرون به ويژه امريكا و اروپاييها، به دليل مسئله شهركسازي در پائينترين سطح قرار گرفته و اين رژيم در پيله انزوا فرو رفته، پرز در فريفتن واشنگتن و جلب حمايت مجدد آن موفق بوده است، اما تنها به بهاي متزلزل كردن بنيانهاي ثبات درخاورميانه.