۰
پنجشنبه ۲۳ مرداد ۱۳۹۳ ساعت ۱۰:۴۳

واشنگتن چگونه از داعش برای تثبیت هویت هژمونیک خود بهره می‌برد

واشنگتن چگونه از داعش برای تثبیت هویت هژمونیک خود بهره می‌برد
این روزها ابررسانه‌های جهانی سخت مشغول پوشش اخبار مربوط به گروهی تروریستی موسوم به داعش هستند. کمتر می‌شود روزنامه یا مجله‌ای را ورق زد یا سایت‌های خبری و تحلیلی را نگاه کرد و تصویری از پرچم سیاه‌رنگ داعش ندید. تصاویر مردانی سراسر سیاه‌پوش با محاسنی بلند و چهره‌ای درهم کشیده و عکس‌هایی که بازنمود توحش اعضای این گروه است بارها در شبکه‌های اجتماعی از جمله فیس‌بوک و توئیتر منتشر شده است.

گروه تروریستی داعش پس از ناکامی در سوریه توانسته پیشروی‌هایی در عراق به‌دست آورد و برخی از نقاط حساس این کشور را به تصرف خود در آورد؛ اشغال شهر موصل و غارت بانک‌های دولتی آن، تسخیر بزرگترین سد عراق، به‌دست گرفتن کنترل پایگاه‌های نظامی این منطقه و سرانجام روانه شدن به سوی اقلیم کردستان در مدت زمانی کوتاه نشان می‌دهد که شرایط امنیتی عراق، خود برای زایش بحرانی چنین فراگیر مهیا بوده است. آواره شدن هزاران مسیحی و ایزدی ساکن در مناطق مختلف کردستان و پناهنده شدن آنها به کوهستان‌های اطراف، پای آمریکا را به طور مستقیم به معرکه درگیری‌های عراق گشود. اوباما پنج‌شنبه گذشته اعلام کرد که آمریکا با حملات هوایی خود به مواضع داعش قصد دارد به کمک مردم عراق بشتابد و بدین ترتیب آمریکا بار دیگر به بهانه قرار داشتن در موقعیت هژمونی جهانی، به طور مستقیم وارد عرصه منازعات خاورمیانه شد.

به‌راستی داعش چیست؟ اعضای آن چه کسانی هستند؟ چگونه در شرایط پیچیده جهان مدرن گروهی با تفکرات افراطی و رویه‌ای خشونت‌آمیز می‌تواند روز‌به‌روز بر اعضای خود افزوده و قدرتمندتر گردد؟

گروه داعش در واقع همان گروه القاعده عراق است. القاعده عراق در بحبوحه تجاوز آمریکا به این کشور در سال 2003 به‌وجود آمده و توانست در فضای تنازعات قومی و قبیله‌ای عراق رونق گیرد. رهبری القاعده عراق را شخصی به نام «ابو مصعب الزرقاوی» به‌عهده داشت. زرقاوی پیش از مهاجرت به عراق جزئی از سرکردگان القاعده افغانستان بود. وی در سال 2001 و با حمله آمریکا به افغانستان به عراق گریخت و با پیوستن به گروه «انصارالاسلام» که یک جنبش جدایی‌طلب کرد بود، القاعده عراق را تشکیل داد. القاعده عراق در فاصله سال‌های پس از 2003 با انجام عملیات تروریستی مختلف و عضوگیری گسترده از سوریه و سایر کشورهای منطقه موفق شد قدرت خود را افزایش دهد. با کشته شدن زرقاوی، «ابو ایوب المصری» یکی دیگر از اعضای القاعده عراق به رهبری گروه منسوب شد. المصری به نسبت سلف خود روابط بهتری با سران القاعده افغانستان داشت. وی در سال 2006 نام گروه را به «دولت اسلامی عراق» تغییر داد به این امید که بتواند از جنایاتی که گروه مذکور پیش از این علیه شهروندان عادی مرتکب شده بود، فاصله بگیرد. آغاز جنگ داخلی در سوریه و بحرانی شدن شرایط امنیتی این کشور، بستر لازم برای گسترش تحرکات این گروه و عضوگیری‌های جدید را فراهم آورد. بدین ترتیب دولت اسلامی عراق با تغییر نام تبدیل به «دولت اسلامی عراق و شام» یا همان داعش شد.

مرور تاریخچه شکل‌گیری گروه تکفیری داعش، سرنخ را به گروه القاعده افغانستان و حمله آمریکا به این کشور به بهانه مبارزه با تروریسم باز می‌گرداند. در سال 2001 و پس از هدف قرار گرفتن برج‌های دوقلوی نیویورک، آمریکا گروه القاعده را مسئول این حمله خوانده و تحت عنوان «مبارزه با تروریسم» لشگرکشی به این کشور را آغاز کرد. تحلیل محتوای سخنان مقامات آمریکایی بویژه «جورج بوش» رئیس‌جمهور سابق آمریکا در آن سال نشان می‌دهد که آموزه «مبارزه با تروریسم» جایگاه خاصی در سیاست خارجی آمریکا دارد و فراتر از توصیفی صرف است. مشابه این گفتار را می‌توانیم در سخنان مقامات آمریکایی پیش از فروپاشی شوروری در قرن بیستم و با عبارت «مبارزه با کمونیسم» مشاهده کنیم. ارائه دکترین سدنفوذ، پیاده کردن طرح مارشال و تشکیل ناتو از جمله اقدامات مهمی است که غرب و در راس آن آمریکا برای مبارزه با تروریسم انجام دادند. در قرن بیستم و در شرایط جنگ سرد، بلوک سرمایه‌داری در مقابل بلوک کمونیسم خود را با آموزه‌های آزادی، رفاه و توسعه مطرح می‌کرد. در واقع تقابل این آموزه‌های لیبرالیستی با مولفه‌های کمونیستی مهم‌ترین وجه هویت‌ساز نظام سرمایه‌داری بود. در متون سیاسی نیز این نکته مطرح شده است که هویت هر گفتمانی در مقابل گفتمانی دیگر شکل گرفته و تثبیت می‌شود. هر گفتمانی با مرزکشی میان خود و دیگری و غیریت‌سازی بین دوست و دشمن است که هویت خود را به‌دست می‌آورد. روند مذکور تنوانست هویت سرمایه‌داری و نماد آن کشور آمریکا را در جریان جنگ سرد تشکیل داده و اقدامات مداخله‌جویانه آن در مناطق مختلف را توجیه کند.

پایان جنگ سرد تنها پایانی بر وجود قدرتی بزرگ تحت عنوان اتحاد جماهیر شوروی نبود. با توجه به توضیحات ارائه شده فروپاشی شوروی خلع هویتی جدی را پیش پای نظام سرمایه‌داری و نماد هژمونیک آن یعنی آمریکا که هم اکنون خود را در مقام سلطه مطلق جهانی می‌دانست، قرار داد. اگر سابق بر این بهانه نجات ملت‌ها از چنگال کمونیسم بستر افزایش نفوذ آمریکا در مناطق مختلف از جمله منطقه استراتژیک خاورمیانه را فراهم می‌کرد، هم اکنون توجیه اعلانی قابل قبولی پیش روی آمریکا برای ادامه روند مداخله‌جویانه آن وجود نداشت. صرفنظر از ابهاماتی که پیرامون حوادث 11 سپتامبر وجود دارد، این حادثه توانست بهانه لازم را برای تثبیت مجدد هویت خود در قالب منجی جهانی در اختیار آمریکا قرار دهد. در همین راستا حمله آمریکا به افغانستان و پس از آن لشکرکشی به عراق می‌تواند معنا پیدا کند.

هم اکنون و در شرایطی که کمتر از سه سال از خروج نیروهای نظامی آمریکا از عراق نگذشته است، آمریکا بار دیگر درگیر مداخله نظامی در عراق شده است. این بار نیز توجیه آمریکا مبارزه با تروریسم است. تروریسمی که در سال 2014 در لفافه گروه داعش نمود پیدا کرده است. اگر چه نمی‌توان اقدامات اخیر داعش و سبعیت‌های کم‌سابقه آن را نادیده گرفت اما آنچه که در تحلیل‌ها نباید از ذهن دور شود پوشش یکپارچه و اغراق‌آمیز رسانه‌های صوتی و تصویری از اقدامات داعش است. بنظر می‌رسد تصمیم بر این است که خشونت‌های این گروه افراطی در ابعاد وسیع نگریسته شود و وحشت از توانمندی آنها همه ملت‌ها را به‌ترس و دلهره وا دارد. هژمونی آمریکا بار دیگر تلاش می‌کند تا نقش منجی جهانی را راسا ایفا کند و ضمن اصلاح ذهنیت‌های منفی ایجادشده در افکار عمومی جهان، بستر افزایش اقدامات مداخله‌جویانه خود را آن هم در شرایطی که رقیب دیرین آن یعنی روسیه توانسته موفقیت‌های استراتژیک قابل توجهی در ایام اخیر بدست آورد، فراهم کند.

 زکیه یزدان‌شناس
کد مطلب : ۴۰۴۷۲۳
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما