۰
چهارشنبه ۹ مهر ۱۳۹۳ ساعت ۱۰:۴۳

برنامه هسته‌ای ایران؛ تنگنای راهبردی رژیم صهیونیستی

برنامه هسته‌ای ایران؛ تنگنای راهبردی رژیم صهیونیستی
بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی در سخنرانی امسال در مجمع عمومی سازمان ملل با تکرار ادعاهای پوچ گذشته خود بر ضرورت عدم امتیازدهی هسته‌ای به ج. ا. ایران تاکید کرد. وی ایران را «دولت اسلامی ایران» خواند و با تاکید بر لزوم شکست داعش گفت: «شکست داعش و رها کردن ایران در آستانه دستیابی به سلاح هسته‌ای پیروزی در یک میدان و شکست در کل جنگ است... ایران مجهز به تسلیحات هسته‌ای از گروه دولت اسلامی برای جهان خطرناک‌تر است... غرب با لغو برخی از تحریم‌های بین‌المللی علیه ایران راه را برای دستیابی این کشور به بمب هسته‌ای هموار کرده است... جمهوری اسلامی در تلاش برای فریب جامعه بین‌المللی برای دستیابی به یک توافقنامه است تا بتواند خود را در آستانه دستیابی به استفاده نظامی از انرژی هسته‌ای قرار دهد. در صورتی که اجازه دهیم چنین اتفاقی بیفتد، خود را با بزرگترین تهدید ممکن مواجه خواهیم کرد.»

سفر بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی به نیویورک و سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل در حالی صورت گرفت که به رغم تهدیدات به حمله و عملیات‌ روانی رژیم صهیونیستی علیه برنامه هسته‌ای ایران که اوج آن سال‌های 2011 تا 2013 بود، دیگر پوچ بودن این تهدیدات بر همگان آشکار شده است. نتانیاهو دو سال پیش در سخنرانی خود در سازمان ملل تصویری از یک بمب نشان داد و در مورد خط قرمز غنی‌سازی اورانیوم در ایران سخن گفت و در سخنرانی سال گذشته نیز 55 بار واژه‌های ایران و ایرانی را بر زبان آورد. در تحلیل سخنان امشب نتانیاهو که مرکزیت آن برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران بود، باید گفت با توجه به اینکه مساله مهار و نابودی داعش بر نشست‌های امسال مجمع عمومی سازمان ملل سایه افکنده، آنچنان که هویداست وی نتوانسته توجه رهبران جهان را به رویکرد نخ‌نمای خود در قبال برنامه هسته‌ای ایران جلب کند، زیرا در حال حاضر سایر تهدیدات امنیت جهانی از جمله بحران اوکراین و بیماری ابولا در آفریقا نیز در کانون توجه رهبران جهان قرار دارد.

گفت و گوهای هسته‌ای ایران که به توافق موقت شش ماهه انجامید و تمدید چهار ماهه آن، با انتقادات شدید مقامات رژیم صهیونیستی از جمله شخص نتانیاهو همراه شد. در صورت تحقق توافق‌نامه دائم و دستیابی ایران به حقوق هسته‌ای خود به ویژه غنی‌سازی بومی، این رژیم دیگر نخواهد توانست بر طبل مخالفت خود بکوبد و خود را بازنده اصلی خواهد دانست. پس از ظهور تهدید گروه تروریستی داعش در عراق و متوسل شدن امریکا و مجموعه غرب به ایران برای نقش‌آفرینی در نابودی داعش، هراس نتانیاهو دوچندان شده، زیرا به باور وی قدرت چانه‌زنی ایران برای امتیازگیری هسته‌ای بالاتر رفته و محصول این شرایط توافقی نامطلوب برای اسرائیل خواهد بود. حتی دستاوردهای سیاسی حوثی‌ها (شیعیان یمن) که طی یک هفته اخیر کنترل بخش‌های عظیمی از صنعا را به دست گرفته‌اند و به قدرت سیاسی مهمی در صحنه سیاسی یمن بدل شده‌اند، جایگاه منطقه‌ای ایران را تقویت و موضع‌گیری‌های آن برای امتیازگیری هسته‌ای از طرف غربی را ارتقا می‌بخشد.

سخنرانی نتانیاهو در مجمع عمومی سازمان ملل که تمرکز اصلی آن برنامه هسته‌ای ایران بود، بهانه‌ای دست داد که ضمن بررسی جایگاه ج. ا. ایران در دکترین امنیت ملی رژیم صهیونیستی و راهبردهای سیاسی-امنیتی این رژیم در قبال برنامه هسته‌ای کشورمان، به چشم‌انداز سیاست‌های این رژیم در فضای پس از پایان گفت و گوهای هسته‌ای بپردازیم.

جایگاه ج. ا. ایران در دکترین امنیت ملی رژیم صهیونیستی


مساله ایران و رژیم صهیونیستی در چارچوب بازی حاصل جمع صفر قابل تبیین است. به این معنا که وجود این رژیم برای ج. ا. ایران غیرقابل تحمل است و از طرف دیگر رژیم صهیونیستی ج. ا. ایران را به دلیل بهره‌مندی از قدرت موشکی و برنامه هسته‌ای و نفوذ چشمگیر در جهان اسلام و محور مقاومت ضدصهیونیستی، تهدید وجودی (Existential Threat) برای خود می‌داند.

در رویکردی نظری به امنیت و بر اساس بنیان‌های نظری مکتب کپنهاگ، امنیت رژیم صهیونیستی را می‌توان در چهار بعد نظامی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی- اجتماعی بررسی کرد:

نخست، رژیم صهیونیستی از سوی گروه‌های مقاومت مورد حمایت ایران احساس ناامنی می‌کند و توانمندی‌های موشکی و برنامه هسته‌ای ایران را نیز تهدید وجودی برای امنیت ملی خود می‌داند که مهم‌ترین درجه تهدید علیه این رژیم در بعد نظامی است و در این بعد با تهدید وجودی از سوی ایران رو به روست.

دوم، ج. ا. ایران همواره با حمایت معنوی و دیپلماتیک از گروه‌های مقاومت ضدصهیونیستی که موجودیت رژیم صهیونیستی به عنوان یک کشور را نفی می‌کنند، نظام حکومتی و ایدئولوژی مشروعیت‌بخش به این رژیم را با چالش بنیادین رو به رو کرده و این رژیم در بعد سیاسی نیز با تهدید وجودی رو به روست.

سوم، این رژیم در بعد اجتماعی یا هویتی با بحران‌های متعددی رو به روست که احساس ناامنی اجتماعی ناشی از تداوم مقاومت گروه‌های ضدصهیونیستی نیز بر گسست اجتماعی و تشدید آن اثرگذار بوده و در بعد اجتماعی احساس تهدید وجودی می‌کند.

چهارم، امنیت اقتصادی رژیم صهیونیستی با امنیت سرمایه‌گذاری و ثبات ارتباط مستقیم داشته و امنیت چندلایه در حوزه‌های نظامی، سیاسی و اجتماعی بر آن اثرگذار است. بنابراین، این رژیم در بعد اقتصادی نیز تهدید وجودی را لمس می‌کند.

به طور کلی، رژیم صهیونیستی در چهار بعد نظامی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی از سوی ایران و سیاست‌های حمایتی آن در قبال گروه‌های مقاوت ضدصهیونیستی احساس تهدید وجودی می‌کند که بعد نظامی آن اهمیت و جلوه‌گری بیشتری برای این رژیم داشته است که در سال‌های اخیر توانمندی‌های موشکی و برنامه‌ هسته‌ای ایران این احساس را برای رژیم صهیونیستی تقویت کرده و ضمن به راه انداختن عملیات روانی علیه برنامه هسته‌ای صلح‌آمیز کشورمان، از حمله نظامی به تاسیسات هسته‌ای نیز سخن گفته است.

رژیم صهیونیستی دکترین امنیت ملی خود را بر این اساس تدوین کرده که کشورهای عربی (یا غیرعربی مانند ایران) مصمم به نابودی این رژیم هستند و با این باور که اسرائیل در سطح بین‌الملل هیچ متحد قابل اتکایی ندارد، اعلام کرده که باید با خوداتکایی از موجودیتش حفاظت کند و به دلیل ضعف جمعیتی، جغرافیایی، اقتصادی و شمار نیروی نظامی خود را ضعیف و مطابق این دکترین امنیتی توان بازدارندگی در برابر حملات احتمالی کشورهای عربی و غیرعربی را ضروری می‌داند. رژیم صهیونیستی بازدارندگی هسته‌ای را نیز با دکترینی توجیه‌کننده ضامن موجودیت خود دانسته و دستیابی احتمالی کشورهای مسلمان عربی یا غیرعربی منطقه به تسلیحات هسته‌ای را نیز تهدیدی مستقیم علیه موجودیت خود می‌داند و جلوگیری از گسترش تسلیحات هسته‌ای در منطقه خاورمیانه را در راهبرد امنیتی خود گنجانده است. در مورد برنامه تسلیحات هسته‌ای خود نیز سیاست ابهام هسته‌ای را در پیش گرفته و هدف آن بر اساس این باور است که با ابهام‌آفرینی «بازدارندگی» موثر به وجود بیاورد.

از نظر مقامات رژیم صهیونیستی مبنای شکل‌گیری دکترین امنیتی بقای اسرائیل است و با چنین دستاویزی به طور بالقوه توانمندی‌های هسته‌ای ایران را برابر با نابودی و پایان موجودیت خود می‌دانند و بنابراین علاوه بر تلاش برای ترغیب جامعه بین‌الملل به تحریم اقتصادی، نظامی و دیپلماتیک ایران، همواره تهدید به حملات پیشدستانه علیه تاسیسات هسته‌ای آن کرده‌اند. در اظهارنظرهای مختلف مقامات سیاسی، امنیتی و نظامی رژیم صهیونیستی نیز می‌توان چنین رویکردی را به وضوح تشخیص داد؛ آنها همواره به تهدید ایران بعدی منطقه‌ای و بین‌المللی می‌دهند که همگی در راستای سیاست‌های جلب حمایت جهانی و ایجاد جبهه ضدایرانی علیه برنامه هسته‌ای صلح‌آمیز ایران، تقویت ایران‌هراسی و شکستن محور مقاومت ضداسرائیلی به رهبری ایران است و البته با راهبردهای مختلف سیاسی، امنیتی، نظامی و اقتصادی همراه بوده است. از نظر سران رژیم صهیونیستی ظهور ایرانی هسته‌ای به تکثیر زنجیروار تسلیحات هسته‌ای در منطقه خاورمیانه می‌انجامد.

راهبردهای سیاسی-امنیتی رژیم صهیونیستی در قبال برنامه هسته‌ای ایران


طی چند سال اخیر بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل دیپلماسی و تحریم‌های اقتصادی را محکوم به شکست دانسته و بر حمله نظامی علیه تاسیسات هسته‌ای ایران تاکید کرده و حتی در صورت خودداری امریکا از اقدام نظامی، این حمله را جزو گزینه‌های راهبردی خود قرار داده‌ که البته پوچ بودن این تهدیدات بر همگان اثبات شده است. به طوری که روزنامه جروزالم‌پست 28 سپتامبر 2014 در مورد تلاش‌های نتانیاهو علیه برنامه هسته‌ای ایران نوشت که «جای تردید است وی بتواند در پیشبرد دستورکار خود در مجمع عمومی سازمان ملل موفق شود. جهان می‌داند که تهدیدات نظامی اسرائیل علیه برنامه هسته‌ای ایران که از 2011 تا 2013 آغاز شد و اوج گرفت، دیگر پوچ و غیرواقعی است».

سران رژیم صهیونیستی غرب و به ویژه امریکا را به مدارا با ایران متهم نموده و از گزارش سال 2007 سازمان برآورد اطلاعات ملی امریکا در مورد معلق شدن ابعاد نظامی برنامه هسته‌ای ایران در سال 2003، اظهار نارضایتی کرده‌اند، زیرا این گزارش فوری بودن تهدید ایران را منتفی ‌کرد و احتمال حمله امریکا به تاسیسات هسته‌ای ایران را به صفر رساند. این رژیم تداوم و تمدید گفت و گوهای هسته‌ای را نیز در راستای سیاست‌های ایران برای خرید زمان می‌داند. البته دولتمردان امریکا نیز برنامه هسته‌ای ایران را چالش جدی امنیتی-ملی برای هژمونی امریکا به ویژه در خاورمیانه می‌دانند، اما میان امریکا و رژیم صهیونیستی در مورد راهبردهای مقابله با برنامه هسته‌ای ایران اختلاف نظر وجود دارد و هر یک محاسبات راهبردی خاص خود را دارند.

رژیم صهیونیستی در کنار تهدید هسته‌ای، موشک‌های ایران را (به عنوان ابزار پرتاب تسلیحات هسته‌ای) چالش جدی امنیتی علیه حیات خود می‌داند. در این راستا، این رژیم سامانه دفاعی آرو-2 را ساخته و مدعی است تنها سامانه موشکی ضدبالستیک در جهان به شمار می‌رود که عملیاتی شده است. برد رهگیری این موشک‌ها تا شعاع 150 کیلومتری مرزهای فلسطین اشغالی است. با وجود این، به دلیل اینکه هیچ سیستم دفاعی عاری از اشتباه نیست، اگر موشک‌های ایران به سامانه‌های ضدتدافعی مجهز باشند یا ایران از تاکتیک‌های موشک‌باران گسترده استفاده کند، کارآمدی موشک‌های آرو-2 در هاله‌ای از تردید است. به علاوه، ضعف دفاع موشکی رژیم صهیونیستی زمانی مشخص‌تر می‌شود که می‌بینیم این رژیم هنوز نتوانسته در برابر موشک‌های حزب‌الله و حماس به بازدارندگی کامل دست یابد.

در مجموع می‌توان گفت شرایط داخلی رژیم صهیونیستی و نیز واقعیت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی نشان می‌دهد این رژیم به رغم عملیات روانی گسترده در مورد حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران، قادر به حمله نیست و بیشتر رفتارهای سیاسی رژیم صهیونیستی در این زمینه، ایجاد جنگ روانی و از سویی تحریک امریکا و غرب برای افزایش فشارهای سیاسی، امنیتی و اقتصادی است و در این سیاست به ویژه از طریق لابی‌ خود در امریکا به ویژه در کنگره بخشی از اهداف خود را محقق ساخته است. لازم به ذکر است بنیامین نتانیاهو قرار است پنج‌شنبه این هفته (1 اکتبر) با باراک اوباما، رئیس‌جمهور امریکا دیدار و گفت و گوهایی به ویژه در مورد برنامه هسته‌ای ایران داشته باشد و البته تاکنون این دو نفر به لحاظ تاکتیکی در مقابله با برنامه هسته‌ای ایران اختلاف‌نظرهایی داشته‌اند که از گرمی روابط دوجانبه آنها کاسته است.

رژیم صهیونیستی و چشم‌انداز گفت و گوهای هسته‌ای


چشم‌انداز گفت و گوهای هسته‌ای ایران و گروه 1+5 بر راهبردهای سیاسی-امنیتی رژیم صهیونیستی در قبال برنامه هسته‌ای کشورمان تاثیر بنیادین خواهد داشت و می‌توان پیش‌بینی کرد اگر گفت و گوهای هسته‌ای به جایی نرسد، این رژیم در تداوم پروژه ایران‌هراسی خود جسورتر خواهد شد، اما در صورتی که ج. ا. ایران و گروه 1+5 به توافق هسته‌ای دائم دست یابند و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی صلح‌آمیز بودن برنامه هسته‌ای ایران را تایید کند، رهبران رژیم صهیونیستی از جمله شخص نتانیاهو دیگر بهانه‌ای برای تداوم پروژه ایران‌هراسی خود و «تهدید وجودی» خواندن برنامه هسته‌ای کشورمان نخواهند داشت. در عین حال، نتانیاهو در مواجهه با شرایط خلا و بی‌هویتی پس از توافق هسته‌ای در محور اصلی سیاست خارجی خود که مقابله با برنامه هسته‌ای ایران بوده، تغییراتی خواهد داد و سایر مسائل از جمله چشم‌انداز تشکیل کشور فلسطین و مقابله با مقاومت فلسطینی‌ها در غزه به طور جدی‌تر در کانون توجه وی قرار خواهد گرفت.

حمید نیکو
کد مطلب : ۴۱۲۶۵۹
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما