ديمتري مدودف، رئيسجمهور روسيه به گمانهزنيها پيرامون احتمال رقابت انتخاباتي با ولاديمير پوتين پايان داد و خاطر نشان ساخت كه مخالف رقابت انتخاباتي با پوتين است.
اين اظهارنظر مدودف در واقع نشانگر آن است كه وي نتوانسته است برتري قابل ذكري نسبت به پوتين براي درخشيدن در دوره آينده انتخابات كسب نمايد و در عين حال پوتين هم اشتياقي براي تحمل وضع موجود براي يك دوره 4 ساله ديگر از خود نشان نداده است .
اين نكته از آن جهت اهميت دارد كه مدودف هنوز براساس قوانين روسيه ميتواند يك دوره ديگر براي پست رياست جمهوري نامزد شود ولي ظاهرا اين پوتين است كه براي بازگشت به كاخ كرملين البته در لباس رئيس جمهوري وسوسه ميشود و مايل نيست حتي در پست نخستوزيري هم باقي بماند.
مدودف در طول 3 سال اخير تلاش كرد تا ساختار اطمينان بخشي براي اتكاي خود ايجاد كند كه به كمك آن بتواند زمام مور كشور را بدون نياز به پوتين اداره كند. وي حتي در برخي مقاطع به نوعي زورآزمائي از موضع قدرت نيز دست زد ولي در ميدان عمل نتوانست به اهداف و برنامههاي خود عينيت بخشد.
بدينترتيب، تصميم جديد مدودف و اعلام انصراف از نامزدي در انتخابات رياست جمهوري به منزله آنست كه مدودف نتوانسته زمينههاي مستحكمي براي تحقق برنامههايش را شالودهريزي كند اما به معني عدم تمايل وي
براي ماندن در پست رياست جمهوري تلقي نميشود.
مدودف در رفتار سياسي خود نوعي تقابل ضمني و عدم تطبيق ديدگاههايش با پوتين را هم به وضوح نمايش ميگذاشت و حتي در مصاحبه اخير با مجله "تايمز مالي" به صراحت از اختلاف نظر با پوتين سخن گفت ولي اصرار داشت كه آنرا كمرنگ و طبيعي جلوه دهد و يادآور شد كه اين اختلاف نظرها مانع همكاري آنها نيست.
طبعا سوال مهمي در اين زمينه مطرح است و آن اينكه با توجه به زمان برگزاري انتخابات رياست جمهوري در سال ميلادي آينده، چرا مدودف در اعلام عدم نامزدي خود كه در واقع به منزله انصراف وي تلقي ميشود، در يك اقدام زودرس وارد عمل شده است؟
پاسخ اين سئوال به فشارهاي وارده از جانب پوتين مربوط ميشود كه تدريجا براي اعمال فشار بر مدودف و تنگ كردن حلقه محاصره اطراف وي، بيتابي نشان ميدهد.
در واقع مدودف تا اين اندازه هوش سياسي دارد كه مطمئن شود در ميدان رقابت با پوتين، پيروز ميدان انتخابات رياست جمهوري نخواهد بود و حتي دوره كنوني را نيز مديون حمايت صريح پوتين از وي بوده است كه به رياست جمهوري برگزيده شد.
اين بدان معني است كه مدودف در يك محاسبه منطقي به اين جمعبندي رسيده است كه بين رياست جمهوري بدون پشتوانه و نخستوزيري براي دور آينده، يك انتخاب مطمئنتر و منطقي داشته باشد.
و از هم اكنون كنارهگيري
از انتخابات آينده رياست جمهوري را قطعا اعلام كند تا در جرگه همكاران پوتين در دور آينده باقي بماند.
با اين حال، ترديدهائي وجود دارد كه نشان ميدهد حتي در آن صورت هم انتخاب پوتين براي پست نخستوزيري، چه بسا كه مدودف نباشد.
اين نكته از آن جهت اهميت دارد كه طي سالهاي اخير تلاشهاي گستردهاي از جانب غرب و به ويژه آمريكا صورت گرفت كه بين مواضع پوتين و مدودف نوعي تمايز ايجاد شود و مشخص گردد كه تصميمگيرنده اصلي در مقطع كنوني در روسيه كيست؟
با وجود آنكه مدودف بارها علائمي را نشان داد كه وي در كاخ كرملين تصميم اصلي و نهائي را اتخاذ ميكند ولي ميان شروط و انعكاس ترديدها از جانب پوتين و سرانجام، اصرار مسكو بر همين مواضع نشان داد كه هنوز هم تصميم اصلي با پوتين است و نقش مدودف به نوعي در حاشيه است.
اين نكته به ويژه در جريان مذاكرات حساس و پيچيده و پرفراز و نشيب منجر به امضاي پيمان جايگزين "استارت" به خوبي محرز شد و حضور همزمان پوتين و مدودف در نقشآفرينيهاي تعيينكننده به وضوح ثابت كرد كه در مقاطع حساس زماني، پوتين تعمدا اصرا دارد كه نقش و جايگاه و مواضع خود را به رخ بكشد و نشان دهد كه تصميم اصلي توسط وي نهائي ميشود.
علاوه بر اين، ورزيدگي سياسي - تبليغاتي پوتين و مشخصا اشراف اطلاعاتي وي به ريزهكاريها و ظرافتهاي
قضيه به خوبي نشان ميدهد كه مدودف با فاصلهاي پرنشدني، پس از پوتين قرار دارد و به خاطر تامين حداكثر منافع روسيه هم ناچار است ميدان عمل را به پوتين واگذار كند.
البته پوتين ميتوانست و هنوز هم ميتواند اين توضيحات و شروط و پچيدگيها را به مدودف منعكس كند تا وي آنرا بازگو نمايد ولي عدم انعكاس همين موارد است كه تمايلات پوتين براي حفظ انحصاري قدرت را به وضوح برملا ميكند و ديگر جائي براي پردهپوشي باقي نميگذارد.
علاوه بر اين در قلمرو حساسي همچون مناسبات سياسي - امنيتي روسيه با اروپا، فرصتهاي فراواني براي نقشآفريني پوتين به وجود آمده كه نشان ميدهد حتي كشورهاي اروپائي و ناتو هم بر روي مواضع پوتين بيش از مدودف حساب ميكنند و به نحوي اصرار دارند تا پس از شنيدن مواضع مسكو از مدودف، از ديدگاههاي اصلاحي و تكميلي پوتين هم دقيقا با خبر شوند. چرا كه مطمئن شدهاند كه سرانجام ناچار خواهند بود كه همان مواضع را دقيقا مدنظر قرار دهند.
اين نكته به ويژه در باب استقرار سپر دفاع موشكي ناتو در لهستان و چك و پيامدهاي آن در مواضع مسكو، به فرايند عجيبي منجر شد كه اروپا، آمريكا و مجموعه ناتو را در حيرت و انتظار فرو برد.
در واقع واكنشهاي مسكو در قبال اين طرح ناتو، شامل طيف وسيعي از واكنشها و پيشنهاد است و هشدارهاي شد كه از
همكاري استراتژيك درون خاك روسيه گرفته تا همكاري در سطح اروپا و نهايتا هشدار براي خروج روسيه از پيمان استارت را پوشش ميداد.
بدينترتيب قابل درك نيست كه مسكو اصل استقرار سپر دفاع موشكي را پذيرفته و فقط خواهان چانهزني براي كسب موقعيت بهتر در اين زمينه است؟ يا آنكه با اصل استقرار سپر دفاع موشكي ناتو و اجراي آن هم اعتراض دارد و آنرا مطلقا نميپذيرد؟
يا آنكه نه تنها پذيرفته، بلكه حتي حاضر به همكاري نزديك و قبول هر نوع اقدام مشترك در مقياس استراتژيك درون خاك روسيه نيز هست؟
بعلاوه روشن نيست كداميك از پيشنهادات با هدف تست كردن و ارزيابي واكنش ناتو مطرح شده و انگيزههاي واقعي روسيه در پشت اين پيشنهادات متناقض و پر حاشيه چيست؟
با وجود آنكه تقسيمبندي اين پيشنهادات نيازمند ارائه اطلاعات و طبقهبندي آنها است ولي در يك تقسيمبندي فوري، هر چه پيچيدگيها و ظرافتهاي طرح و پيشنهاد مطروحه بيشتر باشد، نشانگر آن است كه مصدر آن تيم پوتين و دستيارانش بودهاند.
با اين تفاوت كه حتي برخي از پيشنهادات مدودف نيز بعدا يا به طور همزمان توسط تيم پوتين، اصلاح و تكميل شدهاند يا حتي بعدا خواهند شد.
معني صريح اين عبارت اينست كه حتي همين روزهاي حاكميت مدودف در كاخ كرملين هم غرب و ناتو، عملا با پوتين سروكار دارند نه با مدودف.
صاحبنظران
معتقدند پوتين براي آينده سياسي خود در سمت رياست جمهوري روسيه، طرحهائي دارد و قطعا اصرار ميورزد كه در مقطع كنوني به بررسي و اجراي آنها نپردازد ولي قاعدتا براي دوره حاكميت بلامنازع خود در پست رياست جمهوري، حرفهاي تازهاي براي گفتن خواهد داشت.
اين نكته بويژه براي از ميدان به در كردن رقباي احتمالي در دوره انتخابات رياست جمهوري نيز حياتي است و پوتين سعي خواهد كرد از اين اهرمهاي تعيين كنده براي تضمين موفقيت در انتخابات بهرهگيري كند تا نشان دهد بهترين و مناسبترين گزينه براي اداره روسيه در مقطع كنوني محسوب ميشود.
اگرچه غرب اميدوار بوده و هست كه كرملين با عناصر ميانهروي مواجه شود كه انعطاف بيشتري از خود نشان دهند ولي صراحت نسبي پوتين براي تبيين مواضع نهائي مسكو، تمايلات غرب را به سوي وي بيشتر كرده است.
با وجود اين هنوز هم روشن نيست كه اعلام انصراف مدودف نيز چندان قطعيت داشته باشد. چرا كه در روزهاي اخير وي در جمع محدودي از دوستان خود خواسته است كه بين وي و پوتين يكي را برگزينند و مطمئن باشند كه راه نوين روسيه بايستي مولفههاي ديگري داشته باشد.
اين ديدگاهها به جنگ قدرت در كرملين، ابعاد تازهاي بخشيده و نشان ميدهد كه حتي اعلام انصراف زودهنگام مدودف هم چه بسا كه حرف آخر وي نباشد.