۰
چهارشنبه ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۱ ساعت ۱۴:۴۲

شورای انتقالی ویترینی برای غارت لیبی توسط ناتو

شورای انتقالی ویترینی برای غارت لیبی توسط ناتو
سید هادی سید افقهی کارشناس مسائل شمال آفریقا در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری فارس به وضعیت لیبی پس از سقوط قذافی پرد اخت که متن این مصاحبه در زیر در اختیار کاربران قرار می گیرد.

شورای انتقالی، ویترینی برای غارت لیبی توسط ناتو

پس از سقوط قذافی و تشکیل شورای مرکزی انتقالی، از همان ابتدا این شورا و روش انتخاب آنها و ماهیت برخی افراد این شورا، مورد اعتراض انقلابیون قرار گرفت، بخصوص عبدالحفیظ و محمود جبرئیل که بالاخره پس از فشار مردم و انقلابیون استعفا دادند.

هم از نظر صلاحیت‌ها و ماموریت‌هایی که شورای انتقالی لیبی دارد و هم از نظر دست‌های پشت پرده آمریکایی، انگلیسی، فرانسوی و ناتو و کشورهایی که در قطر نشسته و اجلاس دوستان لیبی را تشکیل دادند، مشخص بود که شورای انتقالی یک ویترین برای تداوم جنایت‌های ناتو و غارت ذخایره لیبی است.

گسترش بحران‌ها در لیبی با وجود 18 هزار مستشار نظامی- امنیتی ناتو

این شورا از همان ابتدا ضعیف، رنجور و بی کفایت بود. پس از سقوط قذافی لجام گسیختگی و پدیده ملوک الطوائفی در لیبی شکل گرفته و هر مجموعه‌ای که مسلح بود قلمرو تحت سیطره خود را خط کشیده و مدعی خود مختاری شد و هیچ اعتنایی به مصوبات شورای عالی انتقالی نشد.

شورا نیز ابزار و اهرم لازم را نداشت که یک ضمانت اجرایی برای مصوبات خود داشته باشد. با وجود 18 هزار مستشار نظامی، امنیتی و سیاسی از مجموعه کشورهای ناتو به علاوه عربستان و قطر، روز به روز بر دامنه بحران‌ها و حوادث در لیبی گسترش می‌یابد.

عوامل آشوب در لیبی؛ شورای انتقالی ضعیف، گروه‌های مسلح و جنگ‌های قبیله‌ای

سه عامل تاثیر گذار در لیبی امروز وجود دارد. اول شورای انتقالی که بسیار ضعیف است، دوم نیروهای مسلح که البته همه این عناصر مسلح در انقلاب شرکت نداشته و برخی از آنها قاچاقچی و تبهکارند که پس از سقوط قذافی با مجاهدین مخلوط شده و هر روز حادثه آفرینی می‌کنند و قاچاق سلاح، مواد مخدر، انسان و ترور از جمله فعالیت‌های آنها است و سوم قبیله‌هایی که در مناطق مختلف لیبی دست به جنگ با
یکدیگر زده و به دنبال افزایش حوزه تحت سلطه خود هستند.

علیرغم تلاش‌های وزارت دفاع برای سازماندهی عناصر مسلح، می‌بینیم که هنوز برخی مناطقی که مسلح‌اند زیر بار این موضوع نرفته‌اند.

استعمار با مهندسی دقیق در پی تجزیه لیبی است

استعمار با دقت و قساوت هر چه تمامتر لیبی را به سمت تجزیه پیش می‌برد بطوریکه حتی خوشبین‌ترین و نزدیک‌ترین افراد به ناتو که اعضای شورای انتقالی هستند، نسبت به اعلام استقلال منطقه "برقه" که یک حوزه نفت خیز واقع در شرق لیبی است، بدبین هستند.

علاوه بر این، چالش‌‌های دیگری فرار روی مردم لیبی قرار دارد که از جمله آنها نبود هیچگونه تسلط بر مناطق مرزی از سوی حکومت انتقالی است.

کودتای مالی حاصل بی ثباتی در لیبی بود

یکی از تحلیل‌هایی که در ارتباط با کودتای مالی شکل گرفت این است که عناصر القاعده، سلفی و طوارق که در این منطقه کودتا کرده و به دنبال تجزیره شمال مالی هستند، از لیبی رفته‌اند که متاسفانه وضعیت لیبی بر کل منطقه شمال آفریقا تاثیر مخرب و منفی گذاشته است.

قطعاً دست سازمان‌های جاسوسی، ناتو و رژیم صهیونیستی در کار است تا لیبی انسجام ملی، تمامیت ارضی و ثبات سیاسی خود را بدست نگیرد.

قطر و عربستان به دنبال تشکیل امارتی خود مختار در لیبی

از سوی دیگر تشدید اختلافات بین جریانات اسلامی است. جریان‌ المقاتله، اخوان المسلمین، سلفی‌ها و مسلمانان سنتی لیبی در پی تکفیر و قتل عام یکدیگرند و این یک خطر جدی برای آینده لیبی است. در این وضعیت متاسفانه قطر با حمایت از جریانات تندروی اسلامی در پی ایجاد یک امارت است و با تشکیل و آموزش ارتش مستقل، تخریب انقلاب لیبی را به همراه عربستان دنبال می‌کند.

این 2 کشور نقشی واگرا و مخرب داشته و همراه با سیاست‌های آمریکا، تخریب انقلاب لیبی را دنبال می‌کنند که مردم لیبی به شدت نسبت به این سیاست معترضند.

فتوای مفتی اعظم لیبی مبنی بر حرمت اعلام خودمختاری

کشوری که هنوز یک دولت و حکومت تثبیت شده و ارگان متشکلی ندارد، به یکباره با اعلام خود مختاری یک گروه که یک منطقه
وسیع را در اختیار دارد، روبرو می‌شود و به سمت تجزیه می‌رود که همین موضوع در مورد سودان قابل مشاهده است.

گرچه عبدالجلیل آن را رد و اعلام کرده که به شدت با آن برخورد می‌کند و گر چه سید "صادق قریانی" مفتی اعظم لیبی، خود مختاری مناطق مختلف لیبی را مخالف شرع خدا دانسته و علیه آن فتوا صادر کرد.

این موضوع مقدمه ورود لیبی به یک جنگ داخلی است. باید پرسید، چه کسی مایل است در لیبی جنگ داخلی شود؟ پاسخ همان غارتگران نفت لیبی هستند که تلاش دارند مردم را سرگرم جنگ داخلی کرده و سود خود را ببرند.

ناتو در جنگ‌ با قذافی هیچ آسیبی به مناطق و تاسیسات نفتی لیبی نرساند چرا که هدف آن تسلط بر نفت لیبی بود. اگر یک حکومت مرکزی و مسلط بر امور لیبی تاسیس شود و مردم از آن حمایت کرده و یک انسجام ملی شکل بگیرد، استعمار نمی‌تواند به این راحتی نفت این کشور را غارت کند.

این نگاه هوشمندانه شیخ صادق بود که جنگ داخلی هدف نیست بلکه وسیله‌ای است برای غارت نفت لیبی.

روی کار آمدن یک دولت تکنوکرات در کشوری انقلابی

از دیگر موضوعات که باعث این نابسامانی‌ در لیبی شد، حکومت "عبدالرحیم الکلیب" است که یک حکومت کاملاً تکنوکرات تشکیل داد.

کشوری که در حال گذار از مرحله انقلاب و جنگ است، دولتی در راس آن قرار می‌گیرد که یک نفر از آنها در جنگ نبوده و همه آنها تکنوکرات و دور از خطر بوده‌اند که این یک حکومت فاسد دست نشانده و نا آشنا با درد مردم است.

هیچ نوع خدماتی به مردم ارائه نمی‌شود. بین 50 تا 80 هزار نفر توسط بمباران ناتو کشته شدند، اما هیچ کس اعتراضی نمی‌کند و سازمان‌های بین‌المللی به آن اشاره‌ای ندارند و حکومت نیز روی آن سرپوش گذاشته است.

از سویی حکومتی که آلوده به فسادهای مالی و اداری است و از سوی دیگر تمام زیر ساخت‌ها و مراکز خدمات شهری و سیاست توسط ناتو نابود شده است. همین غربی‌ها با پول لیبی می‌توانند لیبی را به سرعت بسازند، اما مردم لیبی از ابتدایی‌ترین امکانات مردم هستند. برخی مناطق لیبی هنوز آب تصفیه شده ندارند که در این شرایط منطقه برقه
را خود مختار اعلام کردند.

"بن شریف سنوسی" به همراه 3 هزار نفر از افراد شاخص منطقه اعلام خود مختاری کردند و در عین حال ادعا کرده‌اند که منظور آنها تجزیه نیست.

اعلام خودمختاری با استناد به قانون منسوخ شده

لیبی جدید هنوز قانون اساسی ندارد، اما آنها اعلام استقلال را به قانون اساسی سال 1951 استناد داده‌اند، یعنی زمانی که استعمار ایتالیا خارج شده و حکومت پادشاهی تشکیل شده و با شرایط آن زمان لیبی اعلام شده که لیبی از 3 اقلیم تشکیل شود. یکی اقلیم برقه در شرق، دیگری اقلیم فزان و سوم اقلیم طرابلس است که با استناد به آن قانون، اعلام استقلال کرده‌اند که این یک حرکت مشکوک و توطئه و مقدمه‌ای برای تجزیه لیبی است.

افزایش افراط گرایی در لیبی

خطر دیگری که مردم لیبی را تهدید می‌کند، حمله سلفی‌ها به اقلیت و دیگر جریانات اسلامی است. اخباری داشته‌ایم که سلفی‌ها با یورش به قبرستان مسیحی‌ها مقابر آنها را از بین برده‌اند و یا مراکز صوفی‌ها را خراب کرده‌اند که این موارد طبیعی نبوده و یک ماموریت است.

استعمار از هر فرصتی استفاده می‌کند تا حداکثر بحران را در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی و خدماتی ایجاد ‌کند تا لیبی بی ثبات شده و به آرامش نرسد. قطعاً این یک مرحله سخت و یک گردنه نفس گیر برای مردم لیبی است و مردم به زودی متوجه این توطئه‌ها خواهند شد. آنها به زودی در مقابل گروه‌های تبهکار و مسلح و جنگ‌های قبیله‌ای و تجزیه طلبانه خواهند ایستاد و جهان اسلام نیز سکوت نخواهد کرد. اگر فرایند بیداری اسلامی به مرحله ثبات خود برسد، اجازه نمی‌دهد بلایی که بر سر سودان آمد، بر سر مردم لیبی هم بیاید. مردم لیبی هوشمند هستند و تجربه انقلاب و مبارزه با استعمار را دارند و اجازه نمی‌دهند که با اندک بهانه‌ای، گروه‌ها یکدیگر را قتل عام کنند.

درگیری‌های فرقه‌ای با سلاح‌های سنگین

در استان "سبها" در جنوب لیبی با یک بهانه کوچک درگیری مسلحانه شکل گرفته و 70 نفر کشته و 150 نفر زخمی می‌شوند. گروه دیگری در بنغازی اعلم خود مختاری کرده‌اند.
در منطقه زواره در یک درگیری 4 نفر کشته و 80 نفر زخمی شده‌اند که درگیری با سلاح‌های سنگین رخ داده و نشان می‌دهد وضعیت امنیت در لیبی وخیم است.

چه کسی این سلاح‌ها را در اختیار مردم لیبی گذاشته است. چرا اجماع ملی برای سرنگونی قذافی شکل گرفت و همه زیر چتر ناتو جنگیدند و چرا امروز سازمان‌های بین‌المللی برای خارج کردن لیبی از این بحران دخالت نمی‌کنند؟ چرا اتحادیه عرب که امروز همه توان خود را برای سرنگونی حکومت اسد در سوریه صرف می‌کند و قصد تجزیه سوریه را دارند، راه حلی برای حوادث ناامنی و کشتار لیبی ارائه نمی‌دهند؟ مردم لیبی متوجه هستند.

وضعیت امروز لیبی به جایی رسیده که عبدالجیل می‌گوید "کشورهای عربی دست خود را از دخالت در امور لیبی کوتاه کنند". یعنی دخالت آنها یک امر واضح و آشکار شده است. سعودی‌ها و قطر چه نقشی را در لیبی بازی می‌کنند؛ و مردم لیبی این را می‌فهمند.

آگاهی مردم نسبت به حربه‌های استکبار باعث خنثی شدن توطئه‌ها می‌شود

استعمار و استکبار جهانی با یک تکنیکی، حوادث را زودتر از آگاهی مردم پیش می‌برد، چرا که اگر مردم زودتر از بروز حوادث آگاه شوند، آن را کنترل کرده و مدیریت می‌کنند. اگر مردم خود را به این مرحله برسانند که علاج واقعه را قبل از حوادث داشته باشند دست استعمار کوتاه می‌شود.

سیره امام(ره) نیاز کنونی لیبی‌ و کشورهای انقلابی است


عبدالجلیل زمانی مداح و ثناگوی عربستان، قطر و غربی‌ها بود، اما امروز زبان به اعتراض گشوده است. اگر در کل لیبی این روشنگری شکل گرفته و جنایت‌های این کشورها در لیبی بازگویی شده و سطح تحلیل مردم بالا رود، اگر علمای دینی لیبی در منابر خود اقدام به افشاگری کرده و تحلیل بینش سیاسی مردم را بالا ببرند، زودتر از توطئه‌ها آگاه شده و در مقابل آن می‌ایستند. کاری که امام راحل در انقلاب ایران کرد و به همین دلیل هر بحرانی در کشور بود، در مقدمه امام(ره) و پشت ایشان مردم بودند که حوادث را جلوتر از بحران‌ها پیش بینی کرده و آن را مدیریت می‌کردند.
کد مطلب : ۱۶۲۴۱۴
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما