به گزارش
اسلام تایمز، دکتر «ظفر بنگاش» مدیر موسسه «اندیشه اسلامی معاصر» است که هم اکنون در کانادا زندگی میکند. وی علاوه براین عضو هیئت سردبیری نشریه «کرسنت اینترنشنال» است که به تحلیل و بررسی فعالیتهای جنبشهای اسلامی سراسر دنیا میپردازد. بنگاش از موسسین موسسه اسلامی لندن نیز بوده است. وی تألیفات بسیاری دارد که از جمله آنها می توان به کتاب «قتل عام مکه» اشاره کرد که بر اساس مشاهدات شخصی او از کشتار مردم عربستان به دست آل سعود به رشته تحریر درآمده است.
مرگ «عبدالله بن عبدالعزیز» پادشاه پیشین عربستان و روی کار آمدن «ملک سلمان» به عنوان پادشاه جدید این کشور که نزدیک به ۸۰ سال دارد و نیز انتشار اخباری درباره شرایط جسمانی وی از شرایط دشواری حکایت می کند که همچنان پیش روی آل سعود و مقامات سعودی قرار دارد. دکتر ظفر بنگاش که از اندیشمندان برجسته اسلامی به حساب میآید، معتقد است چالش های اصلی آل سعود پس از مرگ پادشاه تازه به قدرت رسیده این کشور تازه آغاز خواهد شد و دردسرها و مشکلاتی جدی را برای انتقال قدرت در این کشور پیش روی آنان خواهد گذاشت. وی می افزاید روند انتقال قدرت به نسل جدید رهبران عربستان، آزمونی دشوار برای بقای خاندان حاکم است، و به همین دلیل احتمال بروز برخی اختلافات داخلی درون خاندان حاکم بسیار زیاد است.
این اندیشمند اسلامی در ادامه به اوضاع داخلی عربستان و نارضایتی گسترده ای که در این کشور درباره خاندان حاکم وجود دارد اشاره کرده و تأکید میکند، دست کم ۳۰ هزار نفر از مردم این کشور توسط رژیم حاکم دستگیر و زندانی شده اند که بسیاری از علما نیز در میان زندانیان هستند. علاوه براین، علیرغم درآمد سرشار عربستان از فروش نفت، میزان فقر در این کشور بسیار بالاست چرا که بخش مهمی از این درآمد عاید بیش از ۷ هزار شاهزاده سعودی می شود.
وی در بخش دیگری از سخنانش به نفوذ تکفیریها درون پادشاهی آل سعود اشاره کرده و میگوید: با وجود حمایت های بسیار عربستان از تکفیری ها و داعش در سوریه، به دلیل نفوذ این گروه ها در پادشاهی آل سعود، فاجعه ای بزرگ برای خاندان سعود در راه است چرا که تکفیری ها هیچ وفاداری و سرسپردگی به این پادشاهی ندارند. علاوه براین، شکست در سوریه، شرایط را برای سعودی ها بغرنج و بدتر از پیش کرده است.
متن کامل مصاحبه فارس با «ظفر بنگاش» در ذیل آمده است.
فارس: ارزیابی شما از اوضاع کنونی عربستان پس از انتقال قدرت چیست؟همانطور که پیش بینی می شد مرگ ملک عبدالله به یک جنگ قدرت در عربستان منجر نشد. چرا که پیش از مرگ وی، «شاهزاده سلمان» به عنوان ولیعهد، و نیز «شاهزاده مقرن» به عنوان جانشین ولیعهد بر سر کار بودند و بلافاصله پس از مرگ او «ملک سلمان» به عنوان پادشاه و شاهزاده مقرن نیز به عنوان ولیعهد روی کار آمدند. اما دردسرها و مشکلات برای انتقال قدرت در این کشور پس از مرگ ملک سلمان آغاز خواهد شد چرا که «مقرن» از حمایت همه اعضای «شورای بیعت» که در سال ۲۰۰۶ توسط ملک عبدالله تشکیل شد، برخوردار نیست. این شورا به منظور انتخاب ولیعهد تشکیل شد، اما تا کنون اجازه نیافته تا نقش خود را ایفا کند. هنگامی که به منظور کم کردن نگرانیها در مورد وضعیت سلامتی ملک عبدالله و شاهزاده سلمان و نیز نگرانیهای ناشی از نمایان شدن جنگ جانشینی، مقرن به عنوان جانشین ولیعهد انتخاب شد، تنها ۷۵% از اعضای این شورا از جانشینی وی حمایت کردند. این مسئله مشکل ساز خواهد بود چرا که به طور معمول حلقه حاکمیت پادشاهی در عربستان از طریق اجماع و به اتفاق آرا دست به تصمیم سازی میزند.
فارس: چه عواملی انتقال قدرت در عربستان را به این صورت پیچیده و مشکل ساز کرده است؟مشکل اصلی سن و سال نسل اول حاکمان سعودی است. تمامی پسران «ملک عبدالعزیز بنآلسعود»، پایهگذار پادشاهی عربستان، هم اکنون در دوران کهولت به سر میبرند. وی صاحب ۴۵ پسر از ۲۳ همسرش بود. در حال حاضر، به جز یکی دو تن از آنان، همگیشان یا از دنیا رفتهاند، و یا برای حکومت کردن بسیار پیرند. همین امر، معضلی است که حاکمیت سعودی با آن روبروست.
فارس: پیش بینی شما درباره پادشاهی ملک سلمان چیست؟ با توجه به صحبت ها درباره وضعیت سلامت وی، آیا او قادر خواهد بود در این دوران حساس، عربستان سعودی را رهبری کند؟ نگاه آمریکا به پادشاهی ملک سلمان چگونه است؟ملک سلمان از نگاه آمریکا گزینه مناسبی برای عربستان است. اگر چه باید این را هم مدنظر داشته باشیم که وی هم اکنون در شرایط جسمانی خوبی به سر نمی برد. علاوه بر این هیچ تضمینی برای ادامه حیات وی وجود ندارد. ولیعهد پیشین،« نایف بن عبدالعزیز»، علیرغم بروز هیچ نشانهای از بیماری جسمی، به طور ناگهانی در ژوئن سال ۲۰۱۲ درگذشت. با در نظر داشتن شرایط و روند طبیعی حیات، پادشاهی ملک سلمان نیز به احتمال بسیار، زیاد دوام نخواهد داشت چرا که وی سالخورده و بیمار است. افزون بر این، برخی بر این باورند که وی از بیماری زوال عقل رنج میبرد و در این صورت، قدرت اصلی تصمیمگیری در دستان شاهزاده مقرن به عنوان ولیعهد کنونی خواهد بود. و همین امر نیز معضل دیگری در پی خواهد داشت، زیرا همانطور که گفته شد، وی از حمایت همه اعضای شاهزادگان بلندپایه و شورای بیعت برخوردار نیست.
فارس: پیامدهای انتقال قدرت به نسل جدیدی از حاکمان پادشاهی عربستان چیست؟ در دوران ملک عبدالله چه گامهایی در جهت اصلاحات در این کشور برداشته شد؟ آیا برداشتن گامهای بیشتر و بزرگتر در جهت اصلاحات در دوره جدید، محتمل خواهد بود یا خیر؟باید بگویم که در دوران ملک عبدالله اقدامات معناداری در جهت اصلاحات در این کشور صورت نپذیرفت. حتی در اوایل سال پیش، وی فرمانی را در جهت ممنوعیت درخواست و فراخوان برای اصلاحات در این کشور صادر کرد. تا زمانی که یکی از افراد نسل بعدی قدرت را در دست بگیرد، البته اگر چنین امری بدون دگرگونی داخلی شدید نباشد، پادشاه جدید مجبور است تا به مطالبات روبه افزایش تودههای مردم پاسخ و به آنها امتیازاتی بدهد چرا که وی میبایست بر اساس خواست آنها حکومت کند. در حال حاضر به طور مشخص رویه جانشینی بر اساس قانون اساسی پادشاهی سعودی مصوب سال ۱۹۹۲ که توسط ملک فهد اعلام شده بود، صورت میپذیرد: برادر بزرگتر به عنوان جانشین انتخاب خواهد شد. ولی این رویه در حال رسیدن به آخر خط است.
از اینرو، انتقال قدرت به نسل جدید رهبران عربستان، آزمونی دشوار برای بقای خاندان حاکم خواهد بود. به غیر از فشارهای خارجی، احتمال بروز برخی اختلافات داخلی درون خاندان حاکم وجود دارد چرا که چندین رقیب جدی آمادهاند تا بر مسند پادشاهی تکیه زنند. مخاطرات این کار نیز بالاست: با به قدرت رسیدن ملک سلمان به جای ملک عبدالله، خاندان وی همه چیز را تصاحب خواهد کرد. بنابراین پسران وی جانشینان بالقوه بعدی خواهند بود. رقبای از میدان به در شده، از این امر خشنود نخواهند بود و در عوض مطالبات بزرگی خواهند داشت. حتی ممکن است که آنها برای بی ثبات کردن حاکمیت جدید بکوشند. از این رو، به احتمال زیاد، مسئله رقابت بر سر جانشینی و پیامدهایش مسئلهای ساده و بدون دردسر نیست.
فارس: درباره ملک سلمان پادشاه جدید عربستان چه اطلاعاتی در دسترس است؟باید گفت که در دوران بستری شدن ملک عبدالله در بیمارستان، سلمان به جای وی حکومت را اداره میکرده است. وی دارای سوابق مدیریتی است و برای مدتی طولانی فرماندار ریاض بوده است. علاوه بر نقش وی به عنوان ولیعهد، وی به عنوان وزیر دفاع عربستان نیز مشغول فعالیت بوده است. اما باید گفت که سِمَت وی در وزارت دفاع، تشریفاتی بوده چرا که وی از تجربه کافی برای این کار برخوردار نبوده و نیست. نگرانی اصلی در مورد ملک سلمان، شرایط جسمی شکننده و نامساعد و نیز شایعات درباره زوال عقل وی است. اگر این مسئله صحت داشته باشد، بدان معناست که وی حاکمی کارآمد و قدرتمند نخواهد بود و اطرافیان وی، یا فرزندانش و یا چهرههای بانفوذ و قدرتمند درون خاندان سلطنتی، تصمیمگیرنده خواهند بود و یا حداقل، بر تصمیمات پادشاه جدید اثر خواهند گذاشت.
فارس: چالشهای منطقهای و سیاسی پیشروی رهبران جدید آل سعود چیست؟ آیا رهبران جدید روند و مسیر تحولات سیاسی و یا راهبردهای کشور را دستخوش تغییر خواهند کرد؟رهبران جدید عربستان هم در عرصه سیاسی و هم در عرصه منطقه ای با چالشهای غیر منتظره روبرو خواهند شد. نارضایتی گستردهای در داخل وجود دارد و مردم خواستار حداقلهایی از آزادی و اصلاحات هستند. به جای تن دادن به این مطالبات، حداقل ۳۰ هزار نفر توسط رژیم حاکم دستگیر و زندانی شدهاند. بسیاری از علما نیز در میان این زندانیان هستند. و این بدان معناست که معاهده اولیه نظام مذهبی که آل سعود بر اساس آن به قدرت رسید، در حال فروپاشی است. و این نشانه خوبی برای خاندان حاکم نیست. علاوه بر این، علیرغم درآمد سرشار عربستان از فروش نفت، میزان فقر بالاست چرا که بخش مهمی از این درآمد نصیب بیش از ۷۰۰۰ شاهزاده می شود.
به همه اینها، شکست کامل سیاست عربستان در سوریه و پشتیبانی آن از تکفیریها را اضافه کنید. فاجعهای بزرگ برای خاندان سعودی در راه است. چرا که تکفیری ها هیچ وفاداری و سرسپردگی به این پادشاهی ندارند و نشانههایی وجود دارد که آنان (تکفیریها) به درون این پادشاهی نفوذ کردهاند. با شکست در سوریه، شرایط برای سعودیها بغرنج و بدتر از پیش شده است. این یک معضل منطقهای عمده برای سعودیهاست.
مسئله دیگر، سیاست آنها در قبال مصر است. با توجه به نیاز شدید مالی مصر و ناتوانی عربستان سعودی در ادامه پشتیبانی مالی از این کشور، این امر بدین معنی است که مصر مجبور خواهد بود تا حمایت مالی آمریکاییها و یا صندوق بین المللی پول را جلب کند. و همین مسئله، موجب ناخشنودی سعودیها خواهد شد، چرا که به نظر میرسد آمریکاییها در حال فاصله گرفتن از سعودیها و تغییر راهبرد کلی خود و چرخش به منطقه آسیا-اقیانوسیه هستند.
با درنظر داشتن این مسائل، شرایط برای سعودیها نوید بخش و امیدوار کننده نیست.
فارس: تغییرات در بالاترین سطوح حاکمیتی عربستان، چگونه بر بازار نفت اثرگذار خواهد بود؟ آیا قیمتهای نفت دچار تغییرات چشمگیر خواهد شد؟ در این صورت، بازارهای جهانی چگونه به این انتقال قدرت واکنش نشان خواهند داد؟از لحاظ نظری، کشاکشهای حاصل از انتقال قدرت در عربستان سعودی میبایست افزایش بهای جهانی نفت را در پی داشته باشد، اما این امر به دو دلیل رخ نخواهد داد. بازار نفت ضعیف است و از بین رفتن قدرت اوپک به این معناست که سعودیها از چنین توانایی برخوردار نیستند که دیگر همانند گذشته، بر قیمتها اثر بگذارند.
دو دیدگاه مختلف درباره سقوط قیمت نفت وجود دارد. برخی بر این باورند که کاهش بهای نفت نتیجه طرحی مشترک از سوی آمریکا و عربستان سعودی است تا به این وسیله روسیه و ایران را تضعیف کنند تا دست از پشتیبانی از حکومت بشار اسد در سوریه دست بکشند و یا حداقل حمایتهایشان از وی کمتر شود. اما طرفداران دیدگاه دوم عقیده دارند که عربستان سعودی در صدد است تا از طریق حفظ سطح تولید فعلی و در نتیجه تسریع کاهش بهای این طلای سیاه، «نفت شیل» آمریکا را از بازار خارج کند.
نظریه دوم زیاد منطقی به نظر نمیرسد چرا که به محض افزایش بهای نفت، سرمایه گذاری ها به سرعت به سمت تولید «نفت شیل» روانه خواهد شد. از این رو، سعودیها و به طور کلی کشورهای عضو اوپک، نفوذ خود را بر بازار نفت از دست دادهاند. بنابراین میتوان گفت که هر گونه تزلزل درباره تصمیم گیری های داخلی مربوط به انتقال قدرت در عربستان، احتمالاً تأثیر آنچنانی بر قیمت نفت نخواهد داشت.
فارس: عربستان سعودی نقش پررنگی در تحولات جاری منطقه خاورمیانه دارد. به نظر شما پیامدهای مرگ ملک عبدالله و انتقال قدرت در عربستان چه تأثیری بر این تحولات به ویژه در سوریه و در عراق خواهد داشت؟ آیا ما شاهد یک توازن قوای جدید خواهیم بود؟اگر عربستان سعودی درگیر معضلات داخلیاش شود، به طور حتم نفوذ منطقهایاش کاهش خواهد یافت. تا همین الآن هم، سعودیها بخش عمدهای از نفوذ منطقهایشان را به دلیل شکست سیاستهایشان در سوریه از دست دادهاند. دورههای انتقال قدرت، دوره هایی از بیثباتی است و این امر برای عربستان حیاتی است. بنابراین، نفوذ عربستان در حال افول و کاهش است. بنا بر برخی از گمانهزنیها، انتقال قدرت به نسل جدید رهبران (نوادگان آل سعود)، آنچنان پر دردسر خواهد بود که حتی ممکن است حیات آل سعود نیز به خطر افتد و حکومت این خاندان دوام نداشته باشد. در عین حال نیز ممکن است که آمریکاییها، فردی را مد نظر خود داشته باشند- ژنرال و یا حتی سرهنگی در ارتش و یا فردی از گارد ملی- که برای قبضه کردن و گرفتن قدرت از آل سعود آمادهاش کردهاند. با در نظر داشتن عدم مقبولیت مردمی آل سعود، این امر دور از ذهن نیست.