زمینهچینی برای آغاز مذاکرات طالبان و دولت افغانستان
ملازهی در ابتدا در مورد اهداف اصلی ترامپ از اعلام خروج نیمی از نیروهای نظامی آمریکایی از افغانستان اذعان داشت: در مذاکراتی که در ابوظبی بین آمریکا و طالبان و با مشارکت کشورهای دیگری چون پاکستان، امارات و عربستان انجام شد شرط اصلی طالبان برای انجام مذاکرات جدی این بود که تا زمانی که نیروهی نظامی آمریکایی و ناتو در افغانستان حضور دارند حاضر نیستند که با دولت افغانستان مذاکره کنند و به همین دلیل در این دور از مذاکرات هیئتی که از سوی دولت روانه ابوظبی شده بود موفق نشد که با هیئت طالبان دیداری داشته باشد. به نظر می رسد که اقای خلیلزاد توافقی را با طالبان صورت داده به شکلی که طالبان آرام آرم خود محیای شروع مذاکرات با کابل کنند و در مقابل آمریکا نیز بخشی از نیروهای خود را از افغانستان خارج سازد. بنابراین به نظر می رسد که معاملهای هم میان آمریکا و طالبان صورت گرفته و هم به گونهای در حال زمینه سازی هستند که مذاکرات با حضور جدیتر دولت افغانستان تداوم یابد.
اما تنها دلیل این نمیتواند باشد بلکه بخشی از مسأله به فضای سیاسی داخلی آمریکا برمیگردد. ترامپ در دوران مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری سال 2016 همواره این پرسش را مطرح میکرد چرا آمریکا با دخالت در مسائل جهانی هزینههای مالی و انسانی فراوانی را متقابل می شود در حالی که باید هر کشوری خود بار مسئولیت تأمین امنیت خود را بر عهده داشته باشد. بر همین اساس علاوه بر افغانستان الان هم در حال بیرون بردن نیروهای آمریکایی از سوریه است تا هم طرفداران خود را برای انتخابات آینده ریاست جمهوری حفظ کند و هم جلوی تلفات نظامی و هزینههای بیشتر اقتصادی را بگیرد.
آمریکا در پی مدیریت تنش و تداوم حضور در افغانستان
این کارشناس مسائل افغانستان در بخش دیگری از سخنان خود معتقد است که خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان را نباید به معنای شکست راهبرد آمریکا در افغانستان دانست چرا که اصولاً مسأله شکست طالبان هدف آمریکا از لشکرکشی به افغانستان و اشغال این کشور تا کنون نبوده است بلکه هدف آمریکا تداوم دادن به حضور در این کشور است که برای این مقصود به سطحی کنترل شده از تنش که توسط طالبان برآورده می شود نیاز دارد. در واقع ما شاهد یک نوع مدیریت تنش در افغانستان از سوی آمریکاییها هستیم که در آن نه طالبان میتواند با استفاده از قدرت نظامی کابل را اشغال و قدرت را انحصاراً قبضه کند و نه دولت افغانستان قادر به شکست طالبان باشد. بنابراین نباید اینگونه تصور کرد که آمریکا به طور کامل در رسیدن به اهداف خود افغانستان شکست خورده و مانند شوروی در حال ترک این کشور هستند اگرچه این به معنای پیروزی آمریکا هم نیست.
کاهش اتکا دولت افغانستان به نیروهای خارجی برای تامین امنیت
ملازهی در ادامه درباره تأثیرات احتمالی کاهش شمار نظامیان آمریکایی در افغانستان بر اوضاع امنیتی این کشور در آینده ابراز داشت: اولین مسألهای که برای افغانستان روشن شد این بود که نمیتوان بر روی نیروهای خارجی برای بلندمدت حساب کند بنابراین باید ارتش، پلیس و نیروهای امنیتی خود را تقویت کند. به نظر میرسد که این رویداد پیامدهای مهمی در آینده خواهد داشت چنانکه طی روزهای گذشته دو مقام امنیتی بلندپایه افغانستان یعنی وزارت کشور و وزارت دفاع تغییر یافتند و به جای آنها چهرههایی جایگزین شدهاند که به شدت مخالف طالبان و پاکستان هستند. در واقع به نظر میرسد که افغانها از این به بعد بیشتر بر روی تقویت نیروهای امنیتی و نظامی خود متکی شوند تا نیروهای خارجی؛ بخصوص که آمریکاییها مدتهاست که در پایگاههای خود مستقر بوده و در جنگ شراکت مؤثری ندرند و این افغانها هستند که جنگ با طالبان را پیش میبرند هرچند که متحمل تلفات زیادی شده و مناطق زیادی را هم از دست دادند اما اگر قرار باشد مصالحهای میان دولت افغانستان و طالبان شکل گیرد کاهش نیروهای آمریکایی از ضروریات این امر میباشد تا طالبان را قانع به آمدن بر پای میز مذاکره کند که پیش شرط خروج کامل نیروهای آمریکایی را همواره مطرح می کنند اگرچه چنین امری بعید به نظر میرسد.
قدرت گرفتن طالبان به سود پاکستان، عربستان و امارات
ملازهی در بخش پایانی سخنان خود به تأثیرات و پیامدهای اقدامات آمریکا در افغانستان پرداخت و گفت: اگر این کاهش نیروها را در ارتباط با معاملهای میان طالبان، دولت افغانستان، آمریکا، پاکستان، عربستان و امارات در نظر بگیریم پیامد آن برای پاکستان مثبت و برای ایران منفی خواهد بود. به این معنا که اگر طالبان از طریق معامله با آمریکا به 13 ایالت پشتوننشین و در نتیجه مناطق مرزی با ایران به علاوه چند وزارتخانه در کابل دست پیدا کند، در این صورت با در نظر داشتن پیوندهای طالبان و اسلامآباد میتوان گفت که پاکستان به بخشی از انتظارات خود دست خواهد یافت. اما در مورد ایران اینگونه نیست چرا که با مشارکت طالبان در قدرت به معنای کاهش سهم نیروهای قومی مانند هزارهها، تاجیکها، ازبکها و نیروهای جهادی است که با ایران هماهنگ هستند. به هر حال در این معادله منطقه ای به نظر میرسد که کشورهای پاکستان، عربستان و امارات موضع برتری را در افغانستان پیدا میکنند تاکشورهایی مانند ایران، روسیه و چین.