«گیورا ایلند» در مقالهای با عنوان «درک تمایز میان خطوط قرمز و ضربالاجلها» که در روزنامه اسرائیلی «یدیعوت آحرونوت» منتشر شد، نوشت: مشاجره تند میان اسرائیل آمریکا درباره «خط قرمزها» در قبال ایران وجه تمایز مهم میان دو مبحث «خطوط قرمز» و «ضربالاجلها» را از بین برده است. در زبان انگلیسی این دو کلمه کاملاً قابل تشخیص هستند، اولی با کلمه redline و دومی با کلمه deadline معرفی میشود. حق با آمریکا است اگر ضربالاجلی درباره ایران اعلام نکند ولی از سوی دیگر به سختی در اشتباه است از این که خطوط قرمز را مشخص نمیکند.
* تعیین ضربالاجل از سوی یک کشور به نوعی اولتیماتوم به خود است
تعیین ضربالاجل به معنی اعلام زمان و تاریخی است که اگر بر مبنای آن کاری صورت نگردد، ممکن است منجر به بروز اتفاقی شود. کشورها دوست ندارد ضربالاجل تعیین کنند؛ چرا که این کار مشخص کردن تاریخی است که به سه دلیل دست زدن به اقدام را ضروری میسازد. دلیل اول این است که هیچ کس نمیداند شرایط آن نقطه خاص زمانی چه خواهد بود و چه بحرانهای دیگری ممکن است به بار آیند. از این رو ایده خوبی نخواهد بود که از پیش برای اقدامی در آینده یک تاریخ و زمان مشخص تعیین کرد. دلیل دوم این است که، یک کشور ترجیح میدهد جای انعطاف برای خود باقی گذارد، تعیین یک تاریخ مشخص انعطاف عمل را سلب میکند. دلیل سوم این است که وقتی تاریخ خاصی تعیین میشود، این کار احتمالا به نوعی اولتیماتوم برای خود خواهد بود. تهدید به اقدام در یک تاریخ مشخص احتمالا یک کشور را مجبور میکند که میان دو گزینه بد، یکی را انتخاب کند: این که در زمان نامناسب دست به اقدام زده و دیگر این که اعتبار خود را بخاطر این از دست میدهد که کاری را که قول انجامش را داده، نکرده است.
* آمریکا ممکن است بپذیرد ایران در بحث غنیسازی به عقب بازنگردد
اما خط قرمز مسئلهای به طور کلی متفاوت است. در مورد ایران، تعیین خط قرمز به معنی اعلام این امر است که ایران نباید دست به اقدامات خاصی بزند و اگر دست به آن اقدام بزند، آمریکا سیاست خود را تغییر خواهد داد. این امر ممکن است شامل استفاده از قوای نظامی باشد اما این خط قرمزها چه میتوانند باشند؟ اگر حتی ایالات متحده آمریکا تمایل به واگذار کردن امتیازاتی باشد و ایران را ملزم به بازگشت به عقب در مسیری نکند که تاکنون پیموده، اما میتواند تعیین کند ایران چه کارهایی نباید بکند. نخستین موضوع در این راستا اعلام غیر قابل پذیرش بودن غنیسازی بالای 20 درصد است، صرفهنظر از هر توجیهی که ایران ممکن است برای غیرنظامی بودن آن بیاورد.
* آمریکا باید خط قرمزهایش را برای ایران مشخص کند
دومین خط قرمز اعلام این امر است که اگر زمانی آمریکا متوجه شود ایران دست به اقدامی در جهت تسلیحاتی کردن برداشته (یعنی طراحی تبدیل مواد هستهای به بمب، که [به ادعای سازمانهای اطلاعاتی آمریکا] از سال 2003 تاکنون متوقف مانده است) این امر را به معنی انجام عمل غیرقانونی تلقی خواهد کرد. این حرف همچنین برای زمانی صدق خواهد کرد که معلوم شود علاوه بر دو تأسیسات غنیسازی معروف کنونی در ایران، تهران در حال ساخت مخفیانه تأسیسات سومی است.
خط قرمز دیگر، هر گونه اقدام ایران در راستای اخراج بازرسان یا محدود کردن فعالیتهای آنها خواهد بود. به عبارتی دیگر، اسرائیل میتواند انتظار داشته باشد آمریکا برای نقضهای آتی از سوی ایران محدودیتهایی وضع کند که اگر زمانی چنین اتفاقی افتاد، مبنایی برای تغییر سیاست آمریکا در مسیر حمله نظامی وجود داشته باشد. اگر قرار باشد چنین اعلامیه از سوی آمریکا ارایه شود، احتمالاً ایران دست از فعالیت خود خواهد کشید. برخی اوقات پیش آمده که رئیس جمهوری ایران اعلام کرده این کشور تنگه هرمز را خواهد بست و آمریکا نیز در واکنش بر این امر تأکید کرده که چنین اقدامی از خط قرمزها است و ایران نیز بلافاصله از نظر خود عقب کشیده است. بنابراین، میتوان ایران را منصرف کرد و این انصراف محدود و مقطعی نباشد، البته به شرطی که تهدید نظامی آمریکا جدی و معتبر قلمداد شود.
* با ادامه مذاکرات ایران و قدرتهای جهانی میتوان به راهکار دیپلماتیک امیدوار بود
توجیه چنین درخواستی از سوی اسرائیل به گزینههای جایگزینی که پیش رو است، مرتبط است؛ یعنی پیدا کردن راهکاری برای حل مشکل از طریق دیپلماسی. اگر ادامه مذاکرات میان ایران و قدرتهای بزرگ انجام شود، این امکان وجود خواهد داشت که رسیدن به توافق از طریق دیپلماسی بوجود آید و نیازی به تهدید کردن نیست. اما آن چه معلوم است این است که مذاکراتی واقعی در کار نیست چه در حال حال چه در آینده. در چنین شرایطی اگر آمریکا از اسرائیل میخواهد دست به اقدامی نزند و از سویی هم نمیخواهد ایران به سلاحهای هستهای دست پیدا کند، حداقل کاری که میتواند بکند این است که بطور علنی اعلام کند که هر اقدام خلافی از سوی ایران به معنی کشیده شدن ماشه اقدام نظامی است. به نظر من در این صورت ایرانیها نخستین کسانی خواهند بود که همراهی خواهند کرد.
* جدل آمریکا و اسرائیل درباره ایران امکان اعمال فشار بر ایران را از آنها گرفته است
شرمآور است که مباحثات و جدل عملی میان اسرائیل و آمریکا در این مورد به رد و بدل علنی اتهامات و مقصر کردن یکدیگر منجر شده است. اعمال فشار بر ایران که به نفع هر دو کشور است، در چنین شرایطی دچار صدمه شده است. اگر نشستی میان اوباما و نتانیاهو برگزار شود، مهمترین کاری که باید کرد این است که مباحثات آمریکا و اسرائیل از جمله اختلافات آنها به روند عادی خود بازگردد.