اگرچه در گذر 30 سال حيات سياسي جمهوري اسلامي ايران بارها شاهد اجتماع بزرگ رهبران فلسطين در تهران بودهايم اما اجلاس هشتم اسفند از ويژگيهاي متمايزي برخوردار است.
نخست اين كه در تركيب ميهمانان اجلاس كنوني، قريب به اتفاق چهرههاي بلندپايه جهادي و سياسي فلسطين حضور دارند. با نگاه به فهرست بلند مشاركت كنندگان اجلاس نظير: «خالد مشعل» رئيس دفتر سياسي جنبش حماس، «رمضان عبداللـه شلح» دبيركل جنبش جهاد اسلامي فلسطين، «احمد جبرئيل» دبيركل جبهه خلق براي آزادي فلسطين، «ماهر طاهر» مسئول جبهه خلق براي آزادي فلسطين و «خالد عبدالمجيد» دبيركل جبهه مبارزه مردمي فلسطين و... ميتوان گفت كه هيچ عضو خانواده بزرگ جهادي فلسطين در اين همايش اسفندماه تهران غايب نيست.
اما اصليترين عامل تمايز نشست ديروز با اجلاسهاي گذشته به اهداف آن و نيز شرايط سياسي منطقه برميگردد. تهران با نگاه به وضع پيچيده سياسي خاورميانه محورهاي تصميمسازي اجلاس را به سمت حل اختلافات دروني فلسطينيها و اتخاذ استراتژي راهگشا در قبال تهديدات تازه رژيم صهيونيستي معطوف كرده است.
در روزهايي كه چرخ مذاكرات جناح سازش در خاورميانه متوقف شده جناح ديگر از بازيگران خاورميانه در لبنان، فلسطين و سوريه دامنه تحرك سياسي خويش را گسترش دادهاند. گويي دور تازهاي از مذاكرات در خاورميانه 2010 آغاز شده كه در آن «بازيگران و مذاكرهكنندگان قديمي» در جايگاه «تماشاچي» نشستهاند و گروههاي حاشيهنشين ديروز در مركز تصميمگيريها قرار گرفتهاند.
سال گذشته باراك اوباما به هنگام بازديد از سرزمين غنا كه زادگاه بسياري از صاحبنامان آفريقا از جمله كوفي عنان است. وقتي سخن به تفاوت جهان جديد و دنياي كهنه رسيد، اقرار كرد كه در جهان جديد ديگر همه تصميمها در مسكو و واشنگتن رقم نميخورد.
اين سخن را پيش از اوباما برخي از علماي سياست به صورت يك تئوري مدون مطرح كرده بودند. اين نظريه از شكسته شدن انحصار دولتها بر روابط بينالملل و ظهور جنبشها و بازيگران جديد سخن به ميان ميآورد.لكن زمان زيادي سپري شد تا بازيگران و قدرتهاي جهاني واقعيت وجودي اين جنبشها را به رسميت بشناسند.
به مدت قريب 20 سال از آغاز دهه 90 يعني پيمان اسلو تاكنون، بازيگران غربي در طرحهاي منطقهاي خويش نه تنها، پديدهاي بهنام گروهها و جنبشهاي انقلابي را به حساب نميآوردند بلكه، استحاله و زوال اين جنبشها، دستور كار ثابت اجلاسهاي بينالمللي شد.
اتفاقات روزهاي اخير دنياي ديپلماسي نشانههايي از «پايان دوره بدبيني و انكار» قدرتهاي بزرگ نسبت به نقش جنبشها دارد. استقبال باشكوه كرملين از سران حماس، عزيمت هيأت بلندپايه فرانسوي براي ديدار با رهبران حزباللـه لبنان و برپايي اجلاسهاي مهم در پايتختهاي خاورميانه بويژه دمشق و تهران، همگي گوياي اين واقعيت است كه به موازات تضعيف موقعيت دولتهاي محافظه كار، نقش جنبشها و گروههاي انقلابي در معادلات سياسي افزايش مييابد.
بنابراين اگر در يك دهه اخير اين تصور كهنه كه «همه راههاي ديپلماسي به مسكو و واشنگتن» ختم مي شود، فروريخت اكنون در منطقه خاورميانه اين فرضيه مهر ابطال ميخورد كه ديگر، قاهره، امان يا رياض مركز و مدار ديپلماسي نيستند.
دلايل افزايش سهم جنبشهايي مثل حماس و حزباللـه يا اخوان المسلمين از نگاه ناظران خاورميانه پنهان نيست. اين جنبشها براي اغلب معضلات و تنگناهاي سياسي و اجتماعي ملتهاي منطقه «راهحل» دارند. بهطور مثال در زمينه امنيت كه نياز عاجل ملتهاي منطقه است و زخم ديرين و التيامناپذير ملتهاي عرب و مسلمان، رهبران اين جنبشها كار آمدترين روشها را ارائه كردهاند. راهبرد امنيتي اين جنبشها دست كم توانسته آرامش را پس از 50 سال به كانونهاي بحرانخيزي مثل مرزهاي لبنان و سوريه برگرداند.
اما آنچه امروز توجه بازيگران جهاني مثل روسيه و غرب را به سمت اين جنبشها معطوف كرده، اعتبار و مقبوليتي است كه رهبران اين جنبشها در عرصههاي اجتماعي بويژه در ميدان انتخابات بهدست آوردهاند. برآوردهايي كه از آرايش سياسي در خاورميانه عربي در شبكه بيبيسي يا فرانسپرس منتشر شد حاكي از اين است كه در اغلب دولتهاي عربي مجاور فلسطين اشغالي اين جنبشهاي اسلامي هستند كه بالاترين شانس را در عرصه انتخابات دارند.
اين واقعيت را حتي از برخوردهاي سركوبگرانهاي كه اين روزها حاكمان كهنهكار عرب در امان، راماللـه و قاهره عليه اين جنبشها اعمال ميكنند، ميتوان دريافت. در سال جديد مثلث عبداللـه دوم، محمود عباس و حسني مبارك همه فضا را براي برقراري يك انتخابات آزاد و رقابتي بسته و برخوردي خشونتآميز با گروههاي رقيب خويش در پيش گرفتهاند.
وجه مشترك سه كارزار ياد شده اين است كه آنها (مبارك، ابومازن و ملك عبداللـه) در خط مقدم مذاكرات سازش قرار داشتند و هر سه به مدت 15 سال پروسه مذاكرات سازش را به اميد حذف جنبشهاي حريف خويش دنبال كردند اما اكنون ورق برگشته و سايه زوال اين بار به جاي غزه و بيروت بر قاهره و راماللـه حكمفرما شده است.