۰
دوشنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۲ ساعت ۰۸:۲۹

راهبرد چین در قبال ماجراجویی آمریکا در خاورمیانه، تهدیدات و منافع

راهبرد چین در قبال ماجراجویی آمریکا در خاورمیانه، تهدیدات و منافع
کتاب تاریخ روابط بین‌الملل را که ورق بزنیم متوجه می‌شویم که همیشه با شروع بحرانهای منطقه‌ای، پای قدرتهای بزرگ هم به ماجرا باز شده و آنها مدیریت این بحرانها را به دست گرفته و برای ضربه زدن به رقبای خود از این فرصت‌ها استفاده کرده‌اند. امروزه نیز جنگ رژیم صهیونیستی در غزه که دامنه آن به دریای سرخ نیز کشیده شده است، به میدانی برای زورآزمایی قدرتهای شرقی و غربی تبدیل شده تا جایگاه خود را در جهان ارتقا دهند.
 
چین یکی از قدرتهای نوظهور جهان است که سعی کرده متفاوت از غربی‌ها با بحران‌های موجود در غرب آسیا برخورد کند. موضع چین در مورد جنگ غزه برای بسیاری از ناظران بحث برانگیز و مبهم است. درحالی که آمرکیا و کشورهای اروپایی بلافاصله پس از شروع جنگ در غزه، حمایت قاطع خود را از رژیم صهیونیستی اعلام و کشتار فلسطینیان را مشروع و حق دفاع از خود صهیونیست‌ها دانستند اما چین موضع متفاوتی در پیش گرفت. از ابتدا، رویکرد چین به جنگ رژیم صهیونیستی و حماس با احتیاط همراه بوده است.

شی جین پینگ، رئیس جمهور چین در نشست سوم «کمربند و جاده» موضع دیرینه کشورش مبنی بر اجرای راه حل دو کشوری را تکرار کرد و خواستار ایجاد یک کریدور بشردوستانه برای اجازه کمک به نوار غزه شد. چین از توصیف عملیات «طوفان الاقصی» به عنوان یک حمله تروریستی خودداری کرده است، موضعی که خشم مقامات اسرائیلی را برانگیخت، اما حملات صهیونیست‌ها علیه غیرنظامیان فلسطینی را نسل‌کشی خوانده و این جنایتها را به عنوان نقض قوانین بین‌المللی محکوم کرده است.

چین همچنین خود را به عنوان یک صلح‌جو معرفی کرد و خواستار آتش‌بس و تشکیل کشور فلسطینی شد و برگزاری هر چه سریعتر کنفرانس بین‌المللی صلح برای حل مسئله فلسطین را درخواست کرد. بسیاری از کشورهای جنوب با فلسطین ابراز همدردی می‌کنند، بنابراین درخواست برای برگزاری کنفرانس صلح موضوعی است که چین می‌تواند از آن برای حمایت از رهبری خود در جنوب استفاده کند.

وانگ یی، وزیر امور خارجه چین، از این هم فراتر رفت و بمباران غیرنظامیان غزه توسط اسرائیل را اقداماتی توصیف کرد که فراتر از محدوده عمل بوده است.دفاع از خود'. در عین حال، پکن از محکومیت جنایات حماس علیه غیرنظامیان اجتناب کرد.
 
مخالفت چین با حملات آمریکا به عراق و سوریه
رویکرد پکن در تضاد شدید با رویکرد واشنگتن است که نه تنها از زمان تاسیس رژیم جعلی صهیونیستی، یکی از حامیان سرسخت این رژیم بوده است و از این کشور با میلیاردها کمک نظامی حمایت می‌کند، بلکه از آن زمان تاکنون به عنوان مدافع اصلی اسرائیل در صحنه بین‌المللی عمل کرده است.

اکنون واضح است که چین به دنبال ترسیم مسیری متفاوت از ایالات متحده و متحدانش و حمایت بی‌قید و شرط آنها از رژیم صهیونیستی است. چینی‌ها تنشهای موجود در غرب آسیا را ناشی از سیاست‌های اشتباه آمریکا می‌دانند که در دهه‌های گذشته منطقه را به سمت بحران و بی‌ثباتی سوق داده است. به همین خاطر، در هفته‌های اخیر مواضع تندی را در قبال ماجراجویی‌های آمریکا در منطقه اتخاذ کرده‌اند.  

پس از حملات اخیر جنگنده‌های آمریکا به عراق و سوریه، چینی‌ها آنرا محکوم کردند. وانگ ونبین، سخنگوی وزارت خارجه چین گفت: پکن با هرگونه اقدامی که منشور سازمان ملل را نقض کند و حاکمیت ارضی و امنیت سایر کشورها را نقض کند، مخالف است. وانگ ونبین وضعیت خاورمیانه را بسیار حساس توصیف کرد و افزود: چین از همه طرف‌های درگیر می خواهد بر قوانین بین‌المللی پایبند بوده و خویشتنداری خود را حفظ کند.

ژانگ جون، نماینده چین در سازمان ملل هم در نشست شورای امنیت گفت که جامعه جهانی باید اقدامات نظامی آمریکا در عراق و سوریه را محکوم کند. وی حملات آمریکا به عراق و سوریه را نقض فاحش حاکمیت و تمامیت ارضی این دو کشور خواند و تاکید کرد: آمریکا به دنبال صلح نیست، بلکه بیشتر به دنبال گسترش درگیری در منطقه است و قوانین بین‌المللی باید رعایت شود.
 
استراتژی چین در دریای سرخ
علاوه‌براین، موضع مخالف چین علیه سیاست‌های آمریکا در تحولات دریای سرخ به خوبی مشهود است. با اینکه آمریکا سعی داشت عملیات انصارالله یمن در دریای سرخ را تهدیدی برای کشتیرانی بین‌المللی اعلام کرده و کشورها را در ائتلاف دریایی خود وارد کند اما چین نیز با آگاهی از اهداف و نیات واشینگتن، به پازل رقیب غربی خود وارد نشد.

چین در قطعنامه شورای امنیت که عملیات موشکی انصارالله را محکوم کرد، به همراه روسیه به آن رای ممتنع داد و نماینده چین در شورای امنیت، در توضیح این رای ممتنع گفت که این قطعنامه مشاهدات پکن، مسکو و دیگر کشورها را در نظر نگرفته و به ائتلاف دریایی به رهبری آمریکا مشروعیت ضمنی می‌دهد.

چین در ابتدا تصور می‌کرد که این قطعنامه برای بازگشت ثبات به دریای سرخ بهتر خواهد بود اما با شروع حملات آمریکا و انگلیس به خاک یمن که تنش‌ها را تشدید کرد، خواستار توقف این حملات شدند.

سخنگوی وزارت خارجه چین در سخنانی گفت: «چین خواستار توقف حملات به کشتی‌های غیرنظامی است و از همه طرف‌های مربوطه می‌خواهد از شعله‌ور شدن آتش در منطقه خودداری کنند و امنیت کشتیرانی در دریای سرخ را تضمین کنند». با این حال، قابل توجه است که چین از مقصر دانستن یا حتی ذکر نام گروه پشت این حملات خودداری کرد و نشان می‌دهد که پکن، انصارالله را مقصر بحران در دریای سرخ نمی‌داند. همانگونه که وانگ ونبین نیز آنرا تلویحا تایید و گفت: «تنش در دریای سرخ جلوه‌ای از سرریز درگیری غزه است.

اولویت اکنون پایان دادن به جنگ غزه در اسرع وقت برای جلوگیری از تشدید بیشتر و جلوگیری از خارج شدن اوضاع از کنترل است». او گفت:«چین مایل است با همه طرف‌ها برای سرد کردن اوضاع و حفظ امنیت و ثبات در دریای سرخ همکاری کند».

چین تفسیری متفاوت از دیدگاه ایالات متحده و متحدانش برای تشدید تنش به‌ عنوان بحرانی که منحصراً به آزادی کشتیرانی جهانی مربوط می‌شود، اتخاذ کرد.

چینی‌ها به این واقعیت پی برده‌اند که حملات انصارالله در دریای سرخ نتیجه سیاستهای اشتباه آمریکا و رژیم صهیونیستی است که به جای کاهش تنشها، بر طبل جنگ در منطقه می‌کوبند. چرا که رهبران صنعا بارها اعلام کرده‌اند که عملیات آنها فقط علیه کشتی‌های صهیونیستی و هم‌پیمانان غربی آنها است و هیچ تهدیدی متوجه سایر کشورها نیست و تاکید کرده‌اند که اگر جنگ در غزه تمام شود آنها نیز عملیات خود را متوقف خواهند کرد اما با این حال واشینگتن به جای اینکه جلوی ماشین کشتار تل‌آویو را بگیرد، به همراه برخی شرکای خود دریای سرخ را به انبار باروت تبدیل کرده است.

اگرچه چین حضور و تعامل نظامی خود را از طریق عملیات‌های حفظ صلح و مبارزه با دزدی دریایی گسترش داده است، اما تاکنون هیچ علاقه‌ای برای ایفای نقش تامین کننده اصلی امنیت منطقه نشان نداده است. با اینکه چین در کشور جیبوتی نزدیک تنگه باب‌المندب تنها پایگاه خارجی خود را احداث کرده است اما این کشور به دنبال ایفای نقش سنتی ایالات متحده به عنوان قدرت نظامی برتر و تامین کننده امنیت در عرصه دریای سرخ نیست و به همین دلیل از مشارکت در ائتلاف دریایی واشینگتن خودداری کرد.

واکنش‌های عمومی چین در برابر بحران دریای سرخ تاکنون به درخواست برای پایان دادن به حملات به کشتی‌های غیرنظامی و انتقاد پنهان از عملیات نظامی به رهبری ایالات متحده علیه انصارالله در منطقه محدود شده است.

بی‌میلی پکن برای بررسی بحران دریای سرخ نشان دهنده محاسبات ژئوپلیتیک پکن است.

مردخای چازیزا، مدرس متخصص در روابط چین با خاورمیانه در کالج اشکلون در اسرائیل در گفتگو با سی ان ان گفت:«چین هیچ علاقه‌ای به پیوستن به اتحاد غربی به رهبری آمریکا ندارد، زیرا چنین اقدامی باعث تقویت موقعیت آمریکا به عنوان یک هژمون منطقه‌ای و تضعیف موقعیت چین در منطقه می‌شود. با وجود اقدامات واشینگتن و لندن علیه یمن، چین به تماشای آن بسنده کرده است، زیرا اینکه این امر باعث می‌شود رهبران منطقه به آمریکا به عنوان یک "ببر کاغذی" نگاه کنند».

چین از نظر سیاسی و دیپلماتیک، روابط متوازن خود را با همه طرف‌ها در یمن حفظ کرده و سیاست عدم مداخله در امور کشورها و بی‌طرفی را دنبال می‌کند و تمرکز آن بر مشارکت و دور ماندن از تعهدات امنیتی است. تا جایی که به رغم درخواست آمریکا از چین برای تحت فشار قرار دادن ایران برای کاهش تنش‌ها در دریای سرخ اما دست رد به سینه واشینگتن زد.  

طی چند ماه گذشته، ایالات متحده به دلیل سیاست خود در قبال مناقشه اسرائیل و فلسطین، خود را کاملاً در سازمان ملل و سایر نهادهای بین‌المللی منزوی کرده است و این فرصت مناسبی برای پکن به حساب می‌آید تا موقعیت جهانی خود را ارتقا داده و جای پایش را در خاورمیانه محکم کند.  

این دقیقاً در استراتژی چینی ها نقش دارد تا نشان دهند آمریکایی‌ها چقدر منزوی هستند و چگونه با بقیه جهان هماهنگ نیستند و ریاکاری آمریکایی‌ها را به جهانیان نشان دهند.
 
تنش دریای سرخ یک پوئن مثبت برای جاده ابریشم چین
منافع و فعالیت‌های چین در دریای سرخ در تعامل اقتصادی آن بازتاب یافته است. پکن تعامل اقتصادی، همراه با سیاست عدم مداخله خود را به عنوان راه اصلی برای به دست آوردن دوستان و نفوذ در عرصه دریای سرخ می‌داند. منافع کلیدی چین شامل حمایت از اقتصاد و تضمین جریان پایدار تجارت و منابع انرژی، سرمایه‌گذاری‌های اقتصادی در منطقه، ایجاد روابط از طریق مکانیسم‌های چندجانبه منطقه‌ای تحت رهبری چین است.

چین با گسترش سریع فعالیت‌های اقتصادی، دیپلماتیک و نظامی خود در منطقه، در دو دهه گذشته به بازیگری مهم در عرصه دریای سرخ تبدیل شده است و این تعامل، به ویژه از طریق طرح کمربند و جاده (BRI)، زیرساخت‌ها و فرصت‌های اقتصادی را برای منطقه به ارمغان آورده است که می‌تواند تحت شرایط خاص به نفع کشورهای دریای سرخ باشد.

هر چند چین نیز از تنشها در دریای سرخ که کشتیرانی بین‌المللی را تهدید می‌کند، متضرر شده است اما از طرفی تقابل آمریکا و انصارالله ناخواسته به نفع پکن تمام خواهد شد. چرا که آمریکا با مشارکت هند و کشورهای عربی در سپتامبر گذشته از طرح احداث کریدور «هند-خاورمیانه-اروپا» رونمایی کرد، مسیری که قرار بود جایگزین جاده ابریشم جدید چین باشد اما با شروع جنگ در غزه و شروع تنشها در دریای سرخ، این طرح عقیم ماند.

ایالات متحده کنترل دریای سرخ را به عنوان یک هدف استراتژیک خاص در نظر می‌گیرد، زیرا بسیاری از محصولات چینی از این کریدور دریایی به مقصد اروپا و شمال آفریقا حمل می‌شود اما این جنگ افروزی بیش از آنچه علیه چین باشد به ضرر واشینگتن تمام شد.

هند به عنوان رقیب چین که روی این پروژه بیشتر تمرکز داشت، اکنون از اجرایی شدن طرح واشینگتن ناامید شده است و سفر وزیر خارجه هند به ایران برای توسعه روابط اقتصادی و همچنین سفر آتی مقامات تجاری دهلی‌نو به تهران در اسفندماه برای توسعه زیرساخت‌ها و سرمایه‌گذاری در بندر چابهار هم گویای این واقعیت است که هندی‌ها سعی دارند کریدورهای جایگزین را در اولویت قرار دهند. لذا، عقیم ماندن طرح آمریکا خدمتی بزرگ برای تحقق کریدورهای چین است که در یک دهه اخیر اقدامات زیادی را برای توسعه زیرساخت‌های این پروژه انجام داده است.

به گزارش موسسه «چتم هاوس»، «چین آرزوی جایگزین شدن به جای آمریکا در خاورمیانه را ندارد، اما بدون شک از اینکه آمریکا دوباره به درگیری در منطقه کشیده شود، خرسند خواهد بود. کارشناسان چینی بر این باورند که هر چه تئاترهای غیر آسیای شرقی استراتژیک‌تر باشد که توجه واشنگتن را می‌طلبد، چین زمان و فضای بیشتری برای اثبات سلطه استراتژیک خود در اقیانوس هند و اقیانوس آرام به دست می‌آورد».

در مجموع، هدف نهایی چین در نگاه به تحولات خاورمیانه، تنزل جایگاه جهانی ایالات متحده و پیروزی در جنگ «قدرت گفتمانی» با سرمایه گذاری بر ابراز همدردی با فلسطینیان است که بسیاری از کشورهای جنوب از آرمان فلسطین در برابر جنایات رژیم صهیونیستی حمایت کرده‌اند. چین در توافق صلح ایران و عربستان نشان داد که می‌تواند به عنوان میانجی صلح‌طلب، بحرانهای منطقه‌ای را حل و فصل کند و در مناقشه فلسطین هم آمادگی خود را برای وساطت بین دو طرف برای یافتن راه حل پایدار اعلام کرده است.

از نظر چینی‌ها، اینکه مناقشه فلسطین به عنوان طولانی‌ترین بحران جهانی بیش از هفت دهه باقی مانده است، به خاطر نقش مخربانه آمریکاست که به عنوان میانجی نتوانسته ثبات و آرامش را در سرزمین‌های اشغالی ایجاد کند بلکه با حمایتهای بی‌وقفه از اسرائیل، دامنه تنش‌ها را گسترده‌تر کرده است.

از دیدگاه پکن، آنچه اکنون در غزه می‌گذرد نتیجه سالها جنایت صهیونیست‌ها در حق مردم مظلوم فلسطین است و اقدام گروههای مقاومت برای بازگرداندن سرزمین‌های از دست رفته، نه تنها تروریستی بلکه دفاع از حقوق خود به شمار می‌رود. با اینکه عملیات انصارالله مشکلاتی را برای تجارت دریایی در دریای سرخ ایجاد کرده است، اما از نظر چین اهداف آنها بدون مبنای منطقی نیست. چرا که ایالات متحده راه معقولی را برای حل مشکل انتخاب نکرده، بلکه راهی را انتخاب کرده که فقط اوضاع را بدتر می‌کند.

 
مرجع : سایت خبری الوقت
کد مطلب : ۱۱۱۵۶۱۸
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما