۰
چهارشنبه ۸ ارديبهشت ۱۳۸۹ ساعت ۱۱:۴۴

"جنگ سرد" در جبهه متحدين واشنگتن!

"جنگ سرد" در جبهه متحدين واشنگتن!
رسانه‏هاي فرانسوي ازجمله "ليبراسيون" و "لوپاريزين" نوشتند لطمه‏هاي اقتصادي فراواني در پرتو بحران اقتصاد جهاني و حتي قبل از آن توسط آمريكا به فرانسه وارد شده و پاريس هر جا فرصتي پيدا كند، قطعاً پشت پازدن آمريكا را تلافي مي‏كند. آمريكا توانسته يك قرارداد 30 ميليارد دلاري را كه به نفع "ايرباس" تمام شده بود، برهم بزند و كاري كند كه بوئينگ آنرا تصاحب كند. در اولين اقدام تلافي‏جويانه، كاخ اليزه اعلام كرده از ساخت كارخانه‏اي در آمريكا كه موجب ايجاد هزاران فرصت شغلي مي‏شد، به كلي منصرف شده است. 

اين تنها موردي نيست كه متحدين آمريكا در مسائل اقتصادي ـ تجاري در مقابل آمريكا قرار گرفته‏اند و با تلخكامي احساس مي‏كنند كه واشنگتن از فرصتها سوءاستفاده مي‏كند و پنير آنها را مي‏ربايد به طور همزمان، دفتر آمار اروپائي (يورو استارت) گزارش نيروي كار اروپائي درسال ميلادي گذشته را منتشر كرده كه طي آن 4 ميليون نفر در 27 كشور اروپائي بيكار شده‏اند اين دفتر، سال گذشته را از لحاظ اقتصادي، "نفس‏گير" معرفي كرده و تصريح مي‏كند حوزه يورو در پرتو بحران اقتصاد جهاني به شدت آسيب‏پذير شده است. 

بيشترين ميزان ركود و بيكاري در بخش صنعت حمل‏ونقل و ارتباطات به ميزان 5 درصد رخ داده كه آثار و تبعات آن در ساير بخش‏هاي مرتبط نيز "اثر دومينو" داشته و تاثير مضاعفي را برجا گذاشته است.
خشم كشورهاي هم‏پيمان آمريكا ازجمله ژاپن، كره‏جنوبي و كشورهاي اروپائي از اينست كه واشنگتن نه تنها در قبال بحران اقتصاد جهاني، غيرمسئولانه عمل كرده است كه حتي از هر فرصتي براي تصاحب سهم بيشتر و به حاشيه راندن متحدين در صحنه‏هاي اقتصادي ـ تجاري سوءاستفاده مي‏كند. متحدين واشنگتن به اين امر معترضند كه چرا آمريكا در اصل اعلام ركود و بحران اقتصادي در اين كشور تعمداً تعلل كرده و با در پيش گرفتن يك سياست تاخيري، سعي نموده است كه بحران خود را به ساير كشورها منتقل نمايد؟ و چرا از رمق اقتصاد ملي متحدين خود و از "رمق اقتصاد جهاني" براي جبران عواقب ركود اقتصادي آمريكا سوءاستفاده كرده است؟ 

علاوه بر اين متحدين واشنگتن از اين بابت نگران و معترضند كه آمريكا عليه آنها به جاسوسي صنعتي، اقتصادي و تجاري متوسل شده و از هر فرصتي براي انتقال بحران اقتصادي خود به ساير كشورها بهره برده است. موضوعات مهم‏تر ديگري نيز وجود دارد كه مشخصاً در قلمرو اقتصادي ـ تجاري و همچنين مسائل پولي، كشورهاي دو سوي آتلانتيك را دقيقاً رودرروي يكديگر قرارداده است: 

1ـ بازي آمريكا با "ارزش دلار" و واردكردن شوك‏هاي بزرگ اقتصادي به متحدين واشنگتن از اين بابت.
2ـ بازي آمريكا در بازارهاي بورس و در اختيارداشتن سرنخ بحرانهاي مالي در بازارهاي بورس كه سرمايه‏گذاران بويژه صاحبان سهام كوچك را به شدت نسبت به بازارهاي بورس بي‏اعتماد ساخته است.
3ـ رفتار شيطنت‏آميز فدرال رزرو بانك و ساير بخش‏هاي حاكميتي آمريكا كه مرتبط با نرخ بهره هستند، بمنظور جذب سرمايه‏هاي سرگردان به سمت اقتصاد ويران آمريكا.
4ـ تحميل جنگ تعرفه‏ها به اروپا كه باعث ايجاد اختلال در بخش كشاورزي مي‏شود و افكار عمومي را قوياً عليه دولتهاي اروپائي مي‏شوراند. 

5ـ توسل به جاسوسي صنعتي، اقتصادي و تجاري براي ربودن مناقصه‏هاي كلان و به حاشيه راندن شركتهاي اروپائي در شرايط بحراني كنوني. 
6ـ ادعاي خروج اقتصاد آمريكا از بحران و ركود كه بنظر مي‏رسد به عكس سياست تاخيري گذشته در اعلام ديرهنگام شروع بحران در آمريكا، يك اقدام تعجيلي در اعلام زودهنگام پايان بحران و ركود در آمريكا بوده و گفته مي‏شود بر مبناي عددسازي و دستكاري در آمارهاي اقتصاد كلان آمريكا صورت گرفته است.
7ـ دستكاري در اطلاعات اقتصادي مرتبط با بانكها و شركتهاي آمريكائي و ارائه اطلاعات دستكاري شده و غيرقابل اعتماد توسط برخي شركتهاي حسابرسي آمريكائي كه مشخصاً از اعلام اطلاعات واقعي و صادقانه در مورد بنگاههاي اقتصادي و شركتهاي در آستانه ورشكستگي امتناع كرده و به اين ترتيب، اعتماد سرمايه‏گذاران خرد و كلان به بازار بورس را از ميان برده و ساختار اقتصاد جهاني را متزلزل كرده است. 

8ـ اقدامات و تصميمات آشكار و نهان واشنگتن براي تضعيف يورو با ضربه‏زدن به اقتصاد كشورهاي حوزه يورو كه "اقتدار جهاني يورو" را به شدت آسيب‏پذير نمايد و قدرت آنرا به زير سئوال ببرد.
آنچه امروزه شاهد آنيم، صرفاً انعكاس رسانه‏اي جنگ سرد در جبهه متحدين واشنگتن است. در واقع ما فقط "بخش مشهود" جنگ سرد را مشاهده و احساس مي‏كنيم و حال آنكه آنچه انعكاس يافته، فقط بخش آشكار يك كوه يخي عظيم است و بخش اعظم اين كوه يخي همچنان پرابهام، ناپيدا و قوياً تاثيرگذار است كه بنيان اقتصاد كشورهاي متحد آمريكا را هدف قرار داده است. در اين زمينه عضوگيري و ياركشي آمريكا از ميان كشورهاي با اقتصاد ضعيف و ضربه‏پذير اروپائي بمنظور افزايش قدرت چانه‏زني آمريكا و ارتقاء موقعيت واشنگتن از طريق دستيابي به "اكثريت عددي" در جبهه متحدين براي مقابله با طرحهاي اروپائي و خنثي‏كردن راهكارهاي جبراني اروپا. كاملاً محسوس و ملموس است.
بر اين موضوعات پيچيده و حياتي، بايستي كارشكني‏ها و تكرويهاي لندن بعنوان متحد اصلي واشنگتن در اروپا را نيز بايستي افزود. در واقع لندن از يكطرف در پيشبرد اهداف اروپائي در قلمرو اتحاديه اروپا ايجاد كندي و اختلال ميكند و در تصميمات و اقدامات مشترك، "نقش ترمزي" و "نقش بازدارنده" ايفا مي‏نمايد و از طرف ديگر سعي دارد يك "شبكه انگليسي" را درون ساختار سياسي اتحاديه اروپا ايجاد كند و به ابزار قدرت آمريكا در اروپا تبديل نمايد.
فراموش نكنيم كه انگليس هنوز حاضر نشده به "حوزه يورو" بپيوندد. بعلاوه در روند اجرائي‏شدن پيمان ماستريخت و پيمان ليسبون، همواره ايجاد مانع مي‏كند و ديگران را نيز از همكاري بازمي‏دارد. اگرچه لندن از اين طريق مايليست از افزايش قدرت اروپا واحد و بدون مرز در قلمرو "پيمان شينگن" بخاطر منافع خود جلوگيري كند ولي در مقياس بين‏المللي، منافع چنين اقداماتي از سوي لندن، بيش از همه و پيش از همه، نصيب آمريكا مي‏شود كه اتحاديه اروپا را رقيب اصلي خود مي‏بيند و نگران اقتدار آنست.
البته اينها مسائلي نيست كه اروپا بويژه كشورهاي داراي اقتصاد نيرومندتر در سطح اروپا از آن غافل باشند. اروپا اكنون در مسير كاهش تنش‏ها در سطح اروپا بويژه با روسيه حركت مي‏كند. بعلاوه به طور همزمان خواستار كاهش حضور نظامي آمريكا در اروپا نيز هست. اظهار تمايل متحدين اروپائي واشنگتن براي خروج ظرفيتهاي هسته‏اي آمريكا از اروپا و عدم تمايل به گسترش ناتو، عملاً به مولفه‏هاي واگرائي اروپا نسبت به آمريكا تبديل شده و حتي اساس موجوديت ناتو را مورد سئوال قرار داده است.
متحدين اروپائي واشنگتن مي‏گويند روزي آمريكا با ارائه "طرح مارشال" چنين وانمود مي‏كرد كه در صدد كمك به اقتصاد اروپا است ولي امروزه با هر شگردي و در هر فرصتي سعي دارد پنير آنها را از سفره‏ها بربايد!
مرجع : روزنامه جمهوری اسلامی
کد مطلب : ۲۴۶۶۶
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
شب قدر غـرب آسـیا
۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۳
شمارش معکوس جنایت در رفح
۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۳
سرکوب رسانه بعد از دانشگاه
۱۷ ارديبهشت ۱۴۰۳
پیشنهاد ما