۰
شنبه ۸ دی ۱۳۹۷ ساعت ۱۲:۵۴
آرنولد آگوست؛

انتخابات در آمریکا: «فرهنگ سیاسی» یا «فرهنگ پول»?

انتخابات در آمریکا: «فرهنگ سیاسی» یا «فرهنگ پول»?
تعداد بسیار اندکی روزنامه نگار و تحلیلگر در جهان وجود دارند که بر ثروت نامزدهای سیاسی تمرکز کنند.

برای انتخاب شدن به میلیون ها دلار پول نیاز است و نامزدها و نمایندگان منتخب کنگره از لابی گری، فساد و رقابت  به قصد جان  بین دو حزب  درآمد کسب می کنند.  
با این حال تقریبا همه جهانیان از جمله آمریکاییان این را می دانند. چرا ترویج تصورات نامزدهایی که در میلیون ها دلار غلت می زنند و در فساد دست دارند و تبلیغ قیل و قال های ننگین و خانمانسوز حزبی به عنوان موضوعاتی که مردم باید به آنها توجه نشان دهند کار زیانباری است؟
 
با تاکید بر این مختصات است که عمده ترین خصوصیات سیستم سیاسی آمریکا لاپوشانی می شود.
برخی از این ویژگی که مردم جهان باید از آنها با خبر باشند چه هستند؟  پول  بازاریابی ظریف تری که از طریق رسانه ها صورت می گیرد بسیار مهم تر است.  برای مثال کارزارهای انتخاباتی میان دوره ای اخیر و نتایج آن از سوی رسانه های نخبه در «شمال»،  که در بسیاری موارد در «جنوب» نیز کپی می شود، به عنوان نبردی بین خیر و شر که ترامپ آنها را نمایندگی می کند، نشان داده می شود. اما این ترامپیسم چگونه به وجود آمده است؟ تا مارس 2016 رسانه های شرکتی (به خصوص سی ان ان) تحت پوشش گزارش ها، مصاحبه ها و پنل های بی پایانی که پنلیست های طرفدار ترامپ در آنها ظاهر می شدند، پیشاپیش فضایی را در اختیار جناح راست و ترامپ قرار داده بودند که به شکل فعالیت های رسانه ای رایگان ارزشی دو میلیارد دلاری داشت.

این فرایند شامل بیشتر «آگهی های» رایگانی بود که به نسبت تمام نامزدهای دیگر از حزب دمکرات و جناح راست در اختیار ترامپ و جناح راست قرار گرفته بود. تا پایان  کارزار انتخابات اصلی ریاست جمهوری سال 2016 رسانه های شرکتی در مجموع 5 میلیارد دلار تبلیغات رایگان در اختیار ترامپ قرار دادند. ممکن نیست کسی سی ان ان را در آن روزها تماشا کرده باشد و نام «ترامپ» را نشنیده باشد. در نتیجه این رسانه های نخبه بودند که ترامپ را خلق کردند و در این روند تعداد آگهی های دریافتی از کسب و کارها و نیز نرخ های این آگهی ها را افزایش دادند.

با توجه به  سیطره تمام عیار و غالب ترامپ ستیزی، برای سی ان ان چه منبع درآمدی بهتر از نقشی که اوباماها به عنوان بدیل  ترامپ بازی کردند؟ تنها یک هفته بعد از انتخابات میان دوره ای اکتبر، سی ان ان پربیننده ترین وقت پخش خود را به دو مستند جدید خود اختصاص داد که در یکی از آنها میشل اوباما ظاهر می شد و در دیگری باراک اوباما. مستند دوم در پرداختی نوستالژیک، بر آخرین ساعات حضور باراک اوباما در کاخ سفید تمرکز داشت. از این رو به نوبه خود سی ان ان یک سخنگو و تبلیغ کننده غیررسمی حزب دمکرات است که باراک اوباما را به عنوان رئیس جمهور دوفاکتوی بعدی مطرح می کند، بدون در نظر داشتن اینکه نامزدهای واقعی ریاست جمهوری و معاونت ریاست جمهوری برای سال 2020 چه کسانی خواهند بود.

سیستم دو حزبی یا همان انتخاب بین بد و بدتر در ناخودآگاه بسیاری از آمریکایی ها و سایرین در غرب و جنوب نهادینه شده است، همچنان که در آمریکای لاتین که این فرهنگ سیاسی آمریکا را می توان در آینده آن دید چنین است. تمام رسانه های شرکتی آمریکایی به طور روزانه در تلاش برای معرفی یک جناح از سیستم دو حزبی به عنوان «چپ» (حزب دمکرات) و دیگری به عنوان «راست» (جمهوریخواهان) با هم هم آواز هستند.

تنها معدودی روزنامه نگار و تحلیلگر هستند که تسلیم این روند نمی شوند. این وضعیت را می توان همین روزها به دنبال کناره گیری  ژنرال متیس مشاهده کرد.  او در نامه خود به پرزیدنت ترامپ  با خارج شدن آمریکا از سوریه و چیزی که متیس آن را نگرش آشتی جویانه نسبت به چین و روسیه می نامد مخالفت می کند. نتیجه این وضعیت این بود که دمکرات ها، سی ان ان و دیگر رسانه های لیبرال  برای متیس به عنوان یک قهرمان نمادین  آمریکا ابراز احساسات کنند و او را علاوه بر مشتی چیز دیگر، به عنوان نمادی از ثبات مطرح کنند. در مجموع آنها دست در دست هم «چپ» را تا جایی بسط داده اند که یک ژنرال چهارستاره نیروی زمینی را نیز شامل شود و به یک محور دیگر در دورنمای انتخابات ریاست جمهوری سال 2020 حزب دمکرات تبدیل شود. این مثال و از جمله مثال های دیگری که  در حوصله این مطلب نمی گنجد، نشان می دهد که در امور داخلی و خارجی اساسا هیچ تفاوتی بین دو این حزب وجود ندارد.

وسواس بیمارگونه انتخاباتی را می توان یکی از صفات بارز فرهنگ سیاسی رسمی آمریکا دانست. ما زیر سیل «یک کارزار انتخاباتی بی توقف» عملا بین المللی قرار داریم که رسانه ها بر ما تحمیل کرده اند. فقط با در نظر گرفتن تازه ترین مثال از انتخابات میان دوره ای اخیر، در حوزه سیاسی این نگاه رواج دارد که کارزار تابستان / پاییز سال 2018 و برنامه های تلویزیونی شبانه روزی درباره نتایج آن - همه روی هم و در مجموع-  صرفا به عنوان دست گرمی و گام اول به سمت انتخابات ریاست جمهوری 020 تلقی می شود. در حال حاضر کارزارهای سال 2020 زودتر از موعد کاملا  گرم شده است.

اثر جانبی عمده این وضعیت تنها به معنای قرار گرفتن زیر فشار و ملال زده شدن نیست.  پیامد این وسواس مرض گونه  اقدامات هرروزه ضد وضع موجود و مترقی (نه «ترقی خواهی» خودخوانده دمکرات ها) در خیابان ها، محیط های کاری و موسسات آموزشی توسط کسانی است که اگر عملا ساکت نشوند اساسا دور انداخته می شوند. این روند را برخی از مواردی تسریع می کنند نشان می دهند این اقدامات - آگاهانه یا غیرآگاهانه - برای مصرف انتخاباتی طراحی شده اند.

نتیجه مستقیم این وضعیت چیزی است که یک مشخصه دیگر فرهنگ سیاسی آمریکایی به شمار می رود: به عضویت پذیرفتن. و نقش قدرتمند رسانه ها، که ساده لوحی را ترویج می کند و از آن سود می برد، سمی است که نمی توان آن را دست کم گرفت. مثال های بسیاری در این باره وجود دارد که نشان می دهند چگونه جنبش های انقلابی یا مترقی در آمریکا به بن بست سیستم دوحزبی رانده و مجبور به انتخاب شدند. یک نمونه کلیدی را می توان در مسئله زیر دید.

مسئله به عضویت پذیرفتن، ما را به مسئله مهم تر خشونت نژادی علیه آفریقایی آمریکاییان و آمریکاییان بومی می رساند. این مشخصه این فرهنگ سیاسی ارتجاعی به زمانی بسیار عقب و به ابتدای تشکیل سیزده مستعمره در قرن هفدهم و بعدتر تا قرن هجدهم بازمی گردد. در واقع تاریخ و رخدادهای جاری نشان می دهند که حکومت آمریکا از بقایای برده داری و نسل کشی علیه آمریکاییان بومی تشکیل می شود.

این برداشت واقع بینانه از حکومت  حتما باید در ارزیابی فرهنگ سیاسی تحمیل شده از سوی نخبگان آمریکایی در نظر گرفته شود. این مسئله بسیار پیچیده تر است از موضوعات سطحی رسانه های خبری شرکتی در ارتباط با امور مالی، فساد و جنگ و دعوای بین دو حزب در سیستم انتخاباتی، وضعیتی که نشان می دهد عادی سازی این موضوع تا کجا پیش رفته است: اینکه برای لاپوشانی حکومت آمریکا به عنوان باقیمانده ای از برده داری و نسل کشی، هر کاری انجام می شود.

آفریقایی آمریکاییان همیشه – و امروز- در خط مقدم مخالفت انقلابی با فرهنگ سیاسی وضعیت موجود قرار داشته اند و به عنوان یک نتیجه ضروری و اجتناب ناپذیر وضعیت تاریخی شان به ایدئولوژی های انقلابی روی آورده اند. بحث پیرامون روندهای انتخاباتی آمریکا نظیر انتخابات میان دوره ای، بدون پرداختن به این تناقض تاریخی در حاکمیت آمریکایی - یعنی حکومتی مبتنی بر بقایای برده داری و نسل کشی به عنوان یک رکن اساسی فرهنگ سیاسی غالب - معادل یک تجزبه و تحلیل از یک روند دراز مدت مثلا در یک کشور آمریکای لاتینی و همزمان امتناع از به حساب آوردن اثرات استعمار اروپایی و بعد امپریالیسم آمریکایی و الیگارش های محلی نوکر آنها در منطقه است.

پس در حال حاضر آفریقایی آمریکاییان و آمریکاییان بومی درارتباط با رسالت تاریخی شان که هنوز باید به انجام برسد در چه وضعیتی قرار دارند؟ آفریقایی آمریکاییان در خط مقدم مخالفت با فرهنگ سیاسی غالب قرار دارند. با این حال انسان با خواندن و گوش دادن به اکثر رسانه ها و تحلیل های نخبگان، به هیچ وجه  نمی تواند این را بفهمد.

با این حال واقعیت بی رحمانه مواجهه سیستم دو حزبی با نمایندگان سیاه پوست از طریق رسانه ها و دیگر فعالیت ها، این است که توانایی حزب دمکرات برای به عضویت پذیرفتن یک بخش کوچک از آفریقایی آمریکاییان به زیرمجموعه خود مانند کاری که در دیگر جنبش های توده های مترقی دیده شده، جنبش سیاهپوستان را کم اثر و محدود می کند. از این رو یک بخش مهم از فرهنگ سیاسی محافل  حاکم این است که حزب دمکرات، بسیار دورتر از آنکه متمایل به چپ یا دست کم مترقی تر از حزب جمهوریخواه مدرن باشد - آنچنان که قرار بوده باشد – در واقع این است که به گورستان پیشرفت و یک بدیل چپ واقعی تبدیل شده است.

حیرت انگیزترین نمونه جاری از این وضعیت را می توان در نحوه ورود حزب دمکرات و سی ان ان به موضوع کناره گیری ژنرال متیس مشاهده کرد که چگونه می خواهند تمام بخش های چپ مترقی را که با ترامپ مخالف است با  دلایلی درست داخل حزب دمکرات کنند.  چرخش بی رحمانه تقدیر در اینجاست که همانطور که امروز درموضوع متیس شاهد هستیم، این نمونه تایید کننده چیزی است که بسیاری از ما همیشه ادعا کرده ایم: حزب دمکرات از جنگ جهانی دوم به بعد یک حزب واقعی جنگ و تهاجم بوده است.

حزب دمکرات حیات خود را به شکل گورستانی برای ترقی خواهی و یک بدیل چپ واقعی سپری می کند و نیروهای انقلابی چپ در آمریکا با این پدیده به خوبی آشنایند: آنها به شکل غم انگیز و عمیقی از این نقش گورکنی حزب دمکرات به خصوص پس از جنگ جهانی دوم رنج کشیده اند.


نویسنده: آرنولد آگوست[1] (Arnold August) روزنامه نگار و سخنران کانادایی
منبع:  yon.ir/PI20Z
کد مطلب : ۷۶۹۱۷۳
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما