۰
يکشنبه ۵ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۱۲:۵۹

آرزویی که به گور خواهند برد ...

آرزویی که به گور خواهند برد ...
از سه سال گذشته تاکنون و پس‌ازاینکه محمد بن سلمان ولیعهد عربستان به‌عنوان یکی از فعالان سیاسی و اجرایی این کشور وارد عرصه‌های مختلف شد، رویکردی جدید و مغایر با گذشته در میان کشورهای عرب حوزه خلیج‌فارس شکل گرفت که هدف از آن، عادی‌سازی و شکستن قبح رابطه با رژیم اشغالگر قدس بود. طی این مدت، ولیعهد عربستان حداقل دو بار به فلسطین اشغالی سفر کرد و با «بنیامین نتانیاهو»، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی و «آویگدور لیبرمن»، وزیر جنگ سابق این رژیم دیدار و گفتگو نمود. بر اساس اطلاعات موجود، «عادل الجبیر»، وزیر خارجه پیشین آل سعود نیز چهار بار به سرزمین‌های اشغالی سفر کرده و دیدارهایی با مقامات صهیونیست داشته است. فشار کاخ سفید در ادوار مختلف، به‌ویژه «دونالد ترامپ» برای برقراری رابطه با رژیم صهیونیستی زمانی تشدید شد که رئیس‌جمهور کنونی آمریکا، بیت‌المقدس را به‌عنوان پایتخت رسمی اسرائیل اعلام کرد!

از آن زمان موضوع تشکیل ناتوی عبری-عربی علیه ایران و همچنین افتتاح سفارتخانه‌های رژیم صهیونیستی در کشورهای مرتجع منطقه کلید خورد. عربستان به‌عنوان بزرگ‌ترین کشور شورای همکاری خلیج‌فارس که خود را پدرسالار اعراب منطقه می‌داند، رهبری جریان مذاکره‌کننده برای عادی‌سازی روابط با صهیونیست‌ها را به عهده گرفت و در این مسیر پیش‌قدم شد. در این راستا، نتانیاهو نیز بیکار ننشست و دوره‌گردی‌هایی را به کشورهای منطقه ترتیب داد که ازجمله آن‌ها می‌توان به سفر وی به پادشاهی عمان و امارات اشاره کرد که نشان می‌دهد گام‌هایی برای آشکارسازی مراوده و مناسبات کشورهای عرب خلیج‌فارس با اشغالگران قدس برداشته‌شده است.

کنفرانس اخیر ورشو که به‌ظاهر برای تقابل با جمهوری اسلامی برگزار شد نیز در اصل برای لابی و گپ و گفت برای این امر شوم تشکیل‌شده بود؛ کما اینکه در همان اجلاس، «جارد کوشنر» داماد رئیس‌جمهور آمریکا نیز اعلام کرد که ابر پروژه و توطئه «معامله قرن» را پس از انتخابات پارلمانی سرزمین‌های اشغالی رونمایی خواهد کرد. این در حالی است که مقدمات افتتاح سفارتخانه‌های رژیم صهیونیستی در بحرین، امارات، عمان و عربستان فراهم‌شده و فشار سنگینی بر کویت و قطر نیز وجود دارد تا آن‌ها هم به‌صف خائنان به آرمان قدس شریف بپیوندند و برقراری رابطه خود با رژیم صهیونیستی را آشکارا اعلام کنند. قطر به دلیل سیاست‌های محافظه‌کارانه و مناسباتش با ایران و کویت نیز به علت اتخاذ مواضع انزواطلبانه و نسبتاً معتدل در مقایسه با سایر کشورهای حاشیه خلیج‌فارس، تاکنون مقاومت کرده‌اند و زیر بار این خفت بزرگ نرفته‌اند.

بنابراین، این مقدمات، گامی بلند برای حل‌وفصل مسئله فلسطین به روش آمریکایی- صهیونیستی است که به «معامله قرن» مشهور شده است. رژیم آل سعود تقبل کرده که سالانه 10 میلیارد دلار به تشکیلات خودگردان فلسطین کمک کند، مشروط بر اینکه از بیت‌المقدس به‌عنوان پایتخت فلسطین صرف‌نظر نموده و به منطقه محدودی به نام «ابودیس» که پایتخت آتی این تشکیلات خواهد شد، بسنده کند. طراح اصلی این پروژه شوم، بن سلمان، ترامپ و نتانیاهو بوده و در توهم اجرایی شدن آن، بدون دردسر و مانعی خاص هستند، درحالی‌که شواهد و قرائن ذیل نشان می‌دهند که هم عادی‌سازی روابط با صهیونیست‌ها و هم به محاق بردن آرمان قدس شریف از رهگذر معامله قرن، ثمری نخواهد داشت.

1. معامله قرن بنا بود که در سال گذشته میلادی توسط ملک سلمان رونمایی شود اما به دلیل رسوایی قتل خاشقجی و مخالفت گسترده کشورهای مسلمان، تاکنون جرأت چنین اقدامی نداشته و سند اجرای آن را از ترس آبروی نداشته‌اش شش‌دانگ به نام فرزند ناخلفش زده است. 

همان‌گونه که پیش‌تر اشاره شد، روند عادی‌سازی روابط با صهیونیست‌ها از سوی مرتجعین منطقه زمانی شتاب گرفت که ترامپ، غلطی که چندین رئیس‌جمهور آمریکا شجاعت اعلام آن را نداشتند، مرتکب و بیت‌المقدس را به‌عنوان پایتخت رسمی رژیم صهیونیستی به رسمیت شناخت. راهپیمایی گسترده‌ای که در اعتراض به این حرکت کلیددار متوهم آمریکا صورت گرفت، 58 شهید و 2800 مجروح بر جای گذاشت و از آن زمان تاکنون 48 هفته پیاپی است که راهپیمایی بازگشت با صدها شهید و هزاران مجروح در حال برگزاری است. با این حجم عظیم و متراکم از خشم مردم فلسطین و ملت‌های مسلمان غرب آسیا و بلکه سراسر جهان، درصورتی‌که معامله قرن عملی شود، منطقه همچون انبار باروت منفجر خواهد شد و حداقل اینکه درگیری‌های شدیدی در داخل مرزهای سرزمین‌های اشغالی صورت گرفته و روزگار صهیونیست‌ها را سیاه خواهد کرد.

2. مسئله مهاجران، یکی دیگر از بندهای مهم مربوط به معامله قرن است که بر اساس آن بناست میلیون‌ها مهاجری که در کشورهای همسایه چندین دهه است آواره شده‌اند، از حق بازگشت به سرزمین آبا و اجدادی‌شان به‌طور کامل محروم شوند. این راه‌حل نیست بلکه پاک کردن صورت‌مسئله است، چراکه نمی‌توان بدون در نظر گرفتن حق ضایع‌شده صاحبان اصلی فلسطین اشغالی، به راه‌حلی ریشه‌ای برای حل مشکلات دست‌یافت. همه این مصائب زمانی آغاز شد که غده سرطانی رژیم صهیونیستی در منطقه ریشه دواند و بدیهی است مقاومتی که به ضرب توپ و تانک و قلع‌وقمع کردن یک ملت درهم نشکند، به‌طور حتم با سازش، مصالحه، وادادگی و مصالحه قد خم نخواهد کرد.

3. رشادت ملت‌های منطقه ازجمله بحرینی‌ها که در برابر خیانت سران کشورشان و ارتجاع منطقه ایستاده و با فریادهایی نظیر راهپیمایی اعتراضی اخیر به عادی‌سازی روابط منامه با تل‌آویو اعتراض کردند را اضافه کنید به ضرب شست جانانه‌ای که گروه‌های مقاومت در فلسطین و لبنان به صهیونیست‌ها نشان داده‌اند. این امر بدان معناست که کلید خوردن معامله قرن، سیلی محکمی به‌صورت اشغالگران را در پی خواهد داشت که‌ای بسا، آخرین سیلی و ضربتی باشد که دریافت می‌کنند!

بنابراین،  اگر توافقات ننگینی چون کمپ دیوید، اسلو و جلساتی مثل شرم الشیخ در این خصوص، منتج به راه‌حلی شده، معامله قرن هم به نتیجه می‌رسد! راه‌حل نهایی مسئله فلسطین نه صلح نیابتی توسط کودک کش هانی است که دستشان تا مرفق به خون مردم بی‌گناه آلوده است و نه به‌اصطلاح ابتکارهایی مثل راه‌حل دو دولتی است، بلکه چاره همان است که جمهوری اسلامی بارها اعلام کرده است؛ برگزاری انتخابات سراسری در فلسطین با حضور همه ساکنان بومی آن اعم از مسلمان، یهودی و مسیحی و واگذاری حق تعیین سرنوشت به آن‌ها. بن سلمان، امثال او و اربابانش هم بدانند که شیشه عمر رژیم اشغالگر قدس، ترک‌خورده، عن‌قریب است که بشکند و در آینده‌ای نه‌چندان دور، اسرائیلی وجود نخواهد داشت که بخواهند با او معامله کنند؛ همان‌گونه که دیر نخواهد بود زمانی که بن سلمان‌ها و ترامپ‌ها این آرزو به گور برند و خوراک مار و مور شوند. 
 
حسن هانی زاده
مرجع : خبرگزاری فارس
کد مطلب : ۷۷۹۸۱۰
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
شب قدر غـرب آسـیا
۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۳
شمارش معکوس جنایت در رفح
۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۳
سرکوب رسانه بعد از دانشگاه
۱۷ ارديبهشت ۱۴۰۳
پیشنهاد ما