چکیده
جهانی شدن، فرایندی چندبُعدی است که یکی از ابعاد اصلی آن، بُعد فرهنگی است. گرچه جهانی شدن غالباً به معنی یکسان سازی فرهنگی در جهان تلقی می شود، اما در کنار این مسئله نباید از بازتولید هویت و فرهنگ اسلامی چشم پوشی کرد. برخلاف دیدگاه رایج که جهانی شدن را موجب عام گرایی و یکسان سازی فرهنگی می داند، شواهد نشان می دهند، پیشرفت در فناوری ارتباطات و گسترش خودآگاهی های هویتی، موجب تسهیل در بازتولید هویت های فرهنگی مختلف شده است. بر همین اساس، این مقاله پس از نگاهی مختصر به پدیده جهانی شدن و بیان برخی ویژگیهای آن سعی دارد تا با دستهبندی دو دیدگاه عمده در زمینه جهانی شدن فرهنگ، برخی ابهام ها را بزداید؛ در دیدگاه اوّل، به جهانی شدن فرهنگ به معنای هژمونی فرهنگ غربی (امپریالیسم فرهنگی) یا حاکمیت فرهنگ آنگلو- آمریکایی و نقد آن پرداخته خواهدشد و در دیدگاه دوم، به جهانی شدن فرهنگ و به موازات آن، بازتولید هویت اسلامی در چارچوب نظریه خاصگرایی فرهنگی پرداخته می شود. نوشتار حاضر، پس از بررسی هریک از این دو نگرش، نتیجه میگیرد که دیدگاه دوّم به رغم بهره مندی از برخی ایرادها توانسته است درکی بهتر از پویش و بازتولید بیداری اسلامی را درخصوص فرایندهای ناشی از جهانی شدن فرهنگ ارائه دهد.
برای دریمافت کامل مقاله
کلیک کنید
نویسندگان
1 عضو هیئت علمی دانشگاه تهران ،
2 کارشناس ارشد علوم سیاسی دانشگاه تهران
مرجع : جامعه شناسی سیاسی جهان اسلام