۰
چهارشنبه ۳ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۳:۱۵

منافع فردی برای بقا در رژیم صهیونیست ها تعیین‌کننده است/ تداوم دوران رکود در حاکمیت تل‌آویو

منافع فردی برای بقا در رژیم صهیونیست ها تعیین‌کننده است/ تداوم دوران رکود در حاکمیت تل‌آویو
به گزارش اسلام تایمز، بیست و دومین دوره انتخابات پارلمانی رژیم صهیونیستی هفته گذشته برگزار شد. در این انتخابات ائتلاف آبی – سفید 33، حزب لیکود 31 ، فهرست مشترک عربی 13، حزب شاس 9 و حزب اسرائیل خانه ما 8 کرسی را به دست آوردند. بر اساس قانون رژیم صهیونیستی، تشکیل دولت جدید به حزبی واگذار می‌شود که از مجموع 120 کرسی کنست 1+50 آن را به دست آورده باشد، در غیر این صورت،  دولت ائتلافی تشکیل خواهد شد. اکنون ائتلاف آبی سفید و حزب لیکود به شدت مشغول رایزنی با سایر احزاب هستند تا بتوانند دولت آینده تل آویو را تشکیل دهند. به منظور بررسی روند مبارزات انتخاباتی، وضعیت کنونی جریان های سیاسی در جامعه صهیونیستی ، سکاندار دولت جدید تل آویو، سرنوشت نتانیاهو، تاثیرات انتخابات پارلمانی رژیم صهیونیستی  بر تحولات داخلی فلسطین اشغالی و غرب آسیا گفت وگویی با «علیرضا سلطان شاهی» رئیس سابق مرکز مطالعات فلسطین انجام دادیم که مشروح آن به شرح ذیل است.

محورهای این گفت وگو:
  • بر اساس بررسی که از قبل از تشکیل دولت صهیونیستی تا کنون انجام دادم 3 جریان در مبارزات انتخاباتی این رژیم وجود دارد که اولین آن مبارزه برای آرمان های صهیونیسم، جریان دوم مبارزه برای اهداف حزب و جریان سوم ، مبارزه برای امیال و منافع شخصی است.
    اکنون آرمان های صهیونیسم یا احزاب سیاسی  نیستند که در  اسرائیل حرف اول را می‌زند بلکه منافع شخصی و فردی است که  تعیین کننده هستند.

    صهیونیست ها احساس می کنند که به نقطه امنی رسیده اند لذا به دنبال امیال شخصی خود به راه افتاده اند.

    این سه مرحله از تحولات مبارزات انتخاباتی نشان می‌دهد که جامعه صهیونیستی جامعه ای روبه تعالی نیست.

    اگر پرونده نتانیاهو بسته شود، او از قدرت کنار خواهد رفت. نتانیاهو از لحاظ سیاسی نیاز به یک دوره بازسازی 5 -4 ساله دارد.

     بعید است که ائتلافی بین عرب ها و حزب آبی سفید تشکیل شود. شخصیتی مثل موشه یعلون هیچگاه حاضر نیست، موجودیت اعراب را بپذیرد که با آنان دولت تشکیل بدهد.

    دوران رکودی که به خاطر مسائل سیاسی در داخل رژیم صهیونیستی وجود دارد، ادامه خواهد یافت. دست کم طی یک یا دو سال آینده ما شاهد هیچ گونه اقدام مثبت یا منفی فاحشی از سوی تل آویو نخواهیم بود.

    دولت جدید تل آویو در سال اول عمر خود خیلی با احتیاط عمل خواهد کرد. این دولت تلاش می‌کند، حمایت های حداکثری آمریکا را همچنان داشته باشد. همچنین بحث نزدیکی روابط با اروپا را حتما دنبال می‌کند.

    در ارتباط با ایران باید گفت که دولت آینده رژیم صهیونیستی یک مقدار دست به عصا تر حرکت خواهد کرد.
    در دولت جدید تل آویو بحث های امنیتی بیشتر خواهد شد.
با توجه به انتخابات اخیری که در رژیم صهیونیستی برگزار شد، به نظر شما جامعه صهیونیستی به چه سمت و سویی درحال حرکت است؟

 وقتی که مبارزات انتخاباتی رژیم صهیونیستی را از لحاظ شکل و ماهیت طی دو دهه اخیر مورد بررسی قرار می‌دهیم،  ملاحظه می‌کنیم که تفاوت هایی با دوره های قبل دارند.  بر اساس بررسی که بنده از قبل از تشکیل دولت صهیونیستی تا کنون انجام دادم، متوجه شده ام که 3 شکل یا ماهیت در مبارزات انتخاباتی این رژیم وجود دارد. اولین شکل یا جریان حاکی از اهمیت اهداف و آرمان های جامعه یهودی صهیونیستی است. این جریان در راستای مبارزه ، جنگ و درگیری سیاسی به خاطر آرمان های صهیونیسم و تشکیل دولت صهیونیستی قرار دارد.  جریان مزبور فراتر از هرگونه نفع شخصی  یا جناحی عمل می‌کرد. یعنی همه در راستای آرمان های صهیونیسم،  مواضع خود را اعلام می‌کردند اما در خصوص چگونگی و شیوه های رسیدن به این آرمان ها با یکدیگر به مبارزه می‌پرداختند.

رئیس سابق مرکز مطالعات فلسطین افزود: تا قبل از تشکیل دولت صهیونیستی، ولادیمیرژابوتنسکی رهبر جریان تجدید نظر طلب ها در اراضی اشغالی فلسطین بود. او یک گروهی را دور خودش جمع کرد که بعدها در انتخابات سال 1977 به پیروزی رسید. شخصیت هایی مثل مناخیم بگین، اسحاق شامیر از این جریان هستند که به مقام نخست وزیری هم رسیدند. اینان در خصوص سرزمینی که می خواستند در آنجا دولت تشکیل دهند و هم در نحوه رسیدن به آن سرزمین با جریان های دیگری که تحت رهبری افرادی همچون بن گوریون بودند، رقابت  میکردند.  این مخالفت ها حتی در عرصه نظامی بروز کرد. یعنی حتی برای پیشبرد اهداف خود آمدند گروه هایی مثل ایرگون، لهی، اشترن، پالماچ و مانند اینها تاسیس کردند تا به دنبال اهداف خود برسند. خب ، در جریان مقابل،  شخصیت هایی مثل بن گوریون معتقد بودند که با قواعد مذاکره ، دیپلماسی و نظم جهانی می توان به آرمان های صهیونیستی دست یافت.

مجموعه این فعالیت ها سبب شد تا در سال 1948 رژیم صهیونیستی تاسیس شود. از این سال به بعد،  جریان های سیاسی فعال در عرصه سیاسی رژیم صهیونیستی تقریبا تا سال 1977 دو حزب ماپام و ماپای  قدرت را در دست داشتند. در این سال ها بن گوریون نخست وزیر بود و بعد از او شخصیت هایی مثل موشه شارت، لوی اشکول و گلدامایر به تدریج  تا سال 1977 قدرت را به دست آوردند.  در اینجا دیگر آرمان های صهیونیستی رنگ باخته بود و منافع حزبی حرف اول را می زد. در این زمان فعالیت ها به طور نسبی شفاف بود و می شد تشخیص داد که صهیونیست ها برای رسیدن به اهداف خود از برخی از منافع شخصی میگذشتند. در انتخابات 1977 نقطه عطفی برای پیروزی جریان راستگرای لیکود بود.
از سال 1977 به این سو که احزاب و جریان های راستگرا به تدریج قدرت پیدا کردند و دولت های تل آویو تقربیا بدون احزاب چپگرا تشکیل شدند، ما شاهد شکل سومی از مبارزات انتخاباتی در رژیم صهیونیستی هستیم. اکنون آرمان های صهیونیسم یا احزاب سیاسی نیستند که حرف اول را در اسرائیل  می زند بلکه منافع شخصی و فردی است که  تعیین کننده هستند.  الان افراد علیه یکدیگر اقدام و پرونده های شخصی همدیگر را رو می کنند. بروز چنین مسئله ای به خاطر عافیتی است که بعد از یک دوره مبارزه برای تاسیس رژیم صهیونیستی و تثبیت آن اتفاق افتاده است. در شرایط کنونی صهیونیست ها احساس می کنند که به نقطه امنی رسیده اند لذا به دنبال امیال شخصی خود به راه افتاده اند.

 طی سال های گذشته شاهد بودیم که دادگاه هایی در سطح مسئولان رده بالای رژیم صهیونیستی برگزار شد و در آنها نخست وزیر و یا رئیس کشور به دلیل ارتکاب جرائم جنسی یا مالی  محکوم شدند. مثلا موشه کاتساف که رئیس اسرائیل بود به اتهام جرائم جنسی در دادگاه محکوم شد و به زندان افتاد. ایهود اولمرت نخست وزیر سابق رژیم صهیونیستی نیز به خاطر انجام جرائم مالی در دادگاه محکوم شد. همچنین برخی افراد در رده پائین تر هم به اتهام جرائم دیگر دادگاهی شدند. بنیامین نتانیاهو نخست وزیر کنونی رژیم صهیونیستی که برخاسته از جریان راستگراست ، متهم به فساد مالی شده و این اتهام فقط جنبه شخصی دارد و بحث حزب یا جریان سیاسی در کار نیست. اکنون یک تیم ضد نتانیاهو در این رژیم تشکیل شده است. این تیم می خواهد فقط نتاتیاهو در راس قدرت نباشد. حزب لیکود به این نتیجه رسیده است،  گیدون ساعر را برای جایگزینی نتانیاهو در نظر بگیرد و پرونده سیاسی او را دست کم در حزب پایان یافته تلقی کند.

 این سه مرحله از تحولات مبارزات انتخاباتی نشان می دهد که جامعه صهیونیستی جامعه ای روبه تعالی نیست، دست کم در همان اهدافی که خودشان از آن دم می زدند که ما به دنبال تحقق جنبش ملی یهود و صهیونیسم هستیم. در حقیقت،  یک شیب با یک سرعت زیاد است که نشان می دهد چیزی که تعیین کننده برای بقا درصحنه سیاسی رژیم صهیونیستی است، اهداف و امیال شخصی است. نه حزب و منافع رژیم صهیونیستی.

 شما سیر تحولات مبارزات انتخاباتی را در رژیم صهیونیستی بیان فرمودید. خب، با  توجه به نتایج انتخابات این رژیم شما فکر می کنید چه کسی نخست وزیر آینده رژیم صهیونیستی خواهد بود؟

 حتما نخست وزیر آینده این رژیم یکی از اعضای دو حزبی است که بیشترین کرسی را در کنست ( پارلمان ) کسب کرده اند. او می تواند نتانیاهو از حزب لیکود یا بنی گانتس از ائتلاف آبی سفید باشد. در اینجا باید گفت که نامزدی بنی گانتس برای نخست وزیری به این معنا نیست که او شخصیت شایسته ای برای این پست است زیرا افراد برجسته دیگری مثل موشه یعلون از همین ائتلاف وجود دارند که از شخصیت های سرشناس  و با تجربه  در عرصه سیاسی رژیم صهیونیستی به شمار می روند البته این احتمال وجود دارد که در خصوص نخست وزیری آنان بحث شود اما از آنجایی که رهبر ائتلاف آبی- سفید بنی گانتس است، احتمال زیادی وجود دارد که او نخست وزیر آینده این رژیم باشد.
 

شما می دانید که ائتلاف یا حزب آبی – سفید 33  کرسی و حزب لیکود 31 کرسی در پارلمان رژیم صهیونیستی کسب کرده اند. آیا این به معنای شکست نتانیاهو در این انتخابات است؟

من این را شکست نمی دانم. نتانیاهو دو کرسی کمتر از رقیبش کسب کرد.  او نسبت به دوره قبل تفاوت فاحشی با رقیبش ندارد.  نتانیاهو به شعارها و وعده های انتخاباتی خود عمل کرد که از جمله آنها می توان به بحث امنیت، کشف و مهار عملیات استشهادی فلسطینیان اشاره کرد. او اقبال مردمی و قدرت بسیج و ساماندهی خوبی دارد اما یکی از مهم ترین مشکلات نتانیاهو همسرش است. یعنی به همین اندازه که نتانیاهو در جامعه صهیونیستی به ویژه جریان راستگر و مذهبیون محبوبیت دارد، همسرش چنین جایگاهی را ندارد. همسر نتانیاهو به او ضربه های زیادی زد. پیشخدمت سارا نتانیاهو افشاگری های زیادی علیه او کرد و همین امر سبب شد تا چهره نتانیاهو و خانواده اش مخدوش شود. ضربه دیگری که به نتانیاهو وارد شد، از سوی یکی از رقبا بود که برای کوبیدن او از هر وسیله ای استفاده کرد. بحث جدیدش که البته با سابقه قبلی بود، محاکمه نتانیاهو به اتهام فساد مالی است. افرادی مثل لیبرمن دست به هرکاری زدند تا نتانیاهو ضربه بخورد و در انتخابات کنست ( پارلمان ) نتواند بیشترین آراء را به دست آورد. به هرحال، بنده معتقدم، نتایج انتخابات اخیر نمی تواند شکستی برای نتانیاهو محسوب کرد چرا که اختلاف او با رقیبش فقط دو کرسی است، آنهم با این حجم فشاری که به نتانیاهو وارد شد و بدنه حاکمیت رژیم صهیونیستی در سطوح اجرایی ، قانونگذاری، نظامی و امنیتی او را نمی خواستند.

 آیا امکان دارد که رقیب نتانیاهو دولت آینده رژیم صهیونیستی را تشکیل دهد؟

اگر پرونده نتانیاهو بسته شود، او از قدرت کنار خواهد رفت. نتانیاهو از لحاظ سیاسی نیاز به یک دوره بازسازی 5 -4 ساله دارد، همانطوری که قبلا این کار را کرد. او قبل از اینکه در دور دوم به هرم قدرت صعود کند، گفت که من از دنیای سیاست خداحافظی می کنم. او از صحنه سیاسی کاملا بیرون رفت تا یک مقدار خود را مورد بازسازی قرار دهد. به هرحال، در صورتی بنی گانتش مامور تشکیل دولت تل آویو شود، از آنجایی که این اولین تجربه حزب آبی سفید است و می خواهد موفقیت خودش را به ثمر رساند، مجبور است در گام نخست ائتلاف کنند. هر چند این ائتلاف با حزب چپگرای کار باشد. بنده معتقدم حزب آبی سفید چنین آمادگی را دارد چرا که آنقدر اراده برای تشکیل دولت قوی است که در صورت نیاز حاضراست با حزب چپگراها ائتلاف کند.

 حتی عرب ها که در پارلمان رژیم صهیونیستی هستند

 حتی عرب ها البته بعید به نظر می رسد که عرب وارد این فازها بشوند.

 پیشنهاد متحد شدن عرب ها با ائتلاف آبی سفید برای تشکیل دولت جدید تل آویو اولین مرتبه است که مطرح شده است.

 بله اما بعید است که ائتلافی بین عرب ها و حزب آبی سفید تشکیل شود. خاستگاه آبی سفید راست و مذهبی است. شخصیتی مثل موشه یعلون هیچگاه حاضر نیست، موجودیت اعراب را بپذیرد که با آنان دولت تشکیل بدهد البته اعراب همواره می تواند در پارلمان رژیم صهیونیستی به عنوان یک اپوزیسیون باشند. ورود اعراب به بدنه اجرایی این رژیم بسیار سخت است. به هرحال، می خواهم بر این نکته تاکید کنم که اراده معطوف به تاسیس دولت ائتلاف در حزب آبی سفید بسیار بالاست. به گونه ای که چنانچه سایر احزاب سیاسی نخواستند با این حزب دولت ائتلافی تشکیل دهند، حزب آبی سفید حاضر است با فرد تندرویی همچون آویگدور لیبرمن رهبر حزب " اسرائیل خانه ما"  ائتلاف کند و به زیاده طلبیهای بیمنطقی او گردن بنهند. بنده تصور میکنم، بنی گانتس به احتمال زیاد نخست وزیر خواهد شد. او توانایی تشکیل دولت جدید تل آویو را دارد اما این مسئله بلند مدت نخواهد بود زیرا که آنان نیاز به تجربه دارند. بدنه ائتلاف آبی سفید در تشکیل دولت با تجربه نیست. عناصر تشکیل دهنده این ائتلاف،  جزیره های پراکنده ای بودند که علیه نتانیاهو با یکدیگر متحد شدند اما هنگامی که تقسیم غنائم و مشخص شدن سهام ها، آنجاست که می توان ارزیابی کرد، آنها چقدر می توانند با یکدیگر همکاری کنند.

 برخی رسانه و تحلیلگران معتقدند اگر دولت جدید تل آویو تشکیل نشود، بار دیگر انتخابات در رژیم صهیونیستی برگزار خواهد شد. نظر شما در این زمینه چیست؟

 بنده برگزاری مجدد انتخابات را بعید می دانم و براین باورم  بنی گانتس هرطوری که شده دولت جدید تل آویو را تاسیس خواهد کرد. چنانچه انتخابات دورن حزبی لیکود برگزار و گیدون ساعر به عنوان جانشین نتانیاهو معرفی شود، این احتمال وجود دارد، لیکود هم در دولت بنی گانتس سهمی داشته باشد.

 تشکیل دولت آینده تل آویو چه تاثیراتی در داخل فلسطین اشغالی و غرب آسیا به همراه خواهد داشت؟

این دوران رکودی که به خاطرمسائل سیاسی در داخل رژیم صهیونیستی وجود دارد، ادامه خواهد یافت. دست کم طی یک یا دو سال آینده ما شاهد هیچ گونه اقدام مثبت یا منفی فاحشی از سوی تل آویو نخواهیم بود. یعنی اقدامی که به چشم آید و یا به عنوان طرح جدید مطرح شود. حداقل دولت جدید تل آویو در سال اول عمر خود خیلی با احتیاط عمل خواهد کرد. این دولت تلاش می کند، حمایت های حداکثری آمریکا را همچنان داشته باشد. همچنین بحث نزدیکی روابط با اروپا را حتما دنبال می کند. زیرا در زمان نخست وزیر نتانیاهو مناسبات تل آویو با اروپا به پائین ترین سطح خود رسید و اروپایی ها از رژیم صهیونیستی خیلی ناراضی هستند. اما در ارتباط با ایران باید گفت که دولت آینده رژیم صهیونیستی یک مقدار دست به عصا تر حرکت خواهد کرد البته  این امکان تا یک حدی  وجود دارد، آن تندروی های بی حد و حصر گذشته در مخالفت با برجام به یک تعادلی برسد. یعنی عناصری از ائتلاف آبی سفید آنطوری که نتانیاهو با برجام مخالفت می کرد، مخالفت نخواهند کرد.

به نظر شما سیاست و تعامل دولت جدید تل آویو در خصوص معامله قرن چگونه خواهد بود؟

پذیریش معامله قرن در دولت آینده رژیم صهیونیستی به این راحتی نخواهد بود. در دو سال اولیه عمر این دولت خیلی پرونده ها به حالت تعلیق در خواهد آمد. حتما درباره آن تصمیم گیری ناگهانی و برجسته ای شاهد نخواهیم بود.

دولت آینده رژیم صهیونیستی چه سیاستی را درقبال سوریه در پیش خواهد گرفت؟

 ائتلاف آبی سفید با اینکه برخی آرمان های صهیونیستی را با گرایش های راست و مذهبی در نظر دارند ولی تلاش میکنند، سیاستهای شان در قبال سوریه از عقلانیت بیشتری برخوردار باشد و همچون نتانیاهو به صورت احساسی نباشد. نتانیاهو می خواست به هر نحوی که شده با جبهه مقاومت برخورد شدیدی شود. شما می دانید که عناصر ائتلاف آبی سفید دارای سابقه نظامی و امنیتی هستند. اینان دیگری نیازی ندارند که انگ صلح و سازش و کوتاه آمدن در قبال دشمن به آنان زده شود. دولت برخاسته از این ائتلاف در موقع لزوم با حماس در نوار غزه برخورد خواهد کرد.

یعنی عملیات امنیتی صهیونیست ها علیه مقاومت بیشتر می شود؟

 عملیات امنیتی و یک مقدار غیر نظامی تر

احتمال دارد ترورها بیشتر شود؟

به نظر می رسد که بحث های امنیتی بیشتر خواهد شد یعنی با آن اهدافی که در عرصه نظامی دنبالش بودند تلاش خواهند کرد در همین عرصه،  فضا را یک مقدار کمتر متشنج نشان دهند.

 از این فرصتی که در اختیار ما قرار دادید سپاسگزاریم.

 خواهش می کنم. موفق باشید.

 
مرجع : خبرگزاری تسنیم
کد مطلب : ۸۱۸۲۹۹
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما

منتخب
پیشنهاد ما